فرهنگ احسان و خدمت
دانی که خدا چرا تو را داده دو دست؟ من معتقدم که اندر آن سرّی هست
یک دست به کار خویشتن پردازی بادست دگر ز بیکسان گیری دست
* حسّ بشری
دنیا، بستری برای ساختن خانه آخرت است.
کار نیک، احسان به مردم، خدمت صادقانه به دیگران، لذّت بردن از کمک رسانی به محتاجان، ابزار و مصالحی است که «سرای آخرت» را برای انسان بنیان مینهد و آباد میسازد و این توفیقی است که در همه کس نیست و لطفی است الهی که بر دست برخی از بندگان شایسته جاری میشود و به مردم میرسد.
اگر سعدی میگوید: «بنی آدم اعضای یک پیکرند …» آدمیزادگان را همچون اعضای یک جسد دانسته که همه با هم پیوند دارند و
«چو عضوی به درد آورد روزگار دگـر عضـوهـا را نمـانـد قـرار.
حال اگر با درد یک عضو، عضو دیگر احساس درد نکرد، یا جدا شده از آن پیکر است، یا دچار «بی حسّی» است، یعنی نوعی «مُردگی»! تو کز مهنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی .
همدردی با مردم
آنان که توفیق خدمت به دیگران دارند، حسّ حیات و عصب انسانیت آنان زنده و بیدار و فعّال است و در این خدمت، «لذّت روحی» میبرند و «نشاط معنوی» مییابند و به خدا نزدیک میشوند، البته با چاشنی خلوص و انگیزه پاک.
دو خصلت است که چیزی بالاتر از آن دو نیست: یکی ایمان به خدا، دیگری سود رساندن به بندگان خدا.
بعضی ادما پول نسخه و ویزیت ندارند؛ برخی با حسرت، شاهد پرپر شدن عزیز خویشند و توان مداوا ندارند؛ از بیبضاعتی خانه خراب میشوند و از تنگدستی، ترک تحصیل میکنند و به دلیل ناداری و مسکنت، از تفریحات سالم و سفرهای تابستانی و زمستانی و تغذیه کافی و لباس آبرومند محروماند!
بعضی بر این مسلکاند که «من» راحت باشم، دیگران هر طور شوند، به من چه؟ «من» به رفاه و پول و امکانات برسم، اگر هزاران بینوای زمینگیر و اجاره نشینان فقیر و غصهدارانِ بیمار و بیدارو و خانوادههای بیبضاعت و یتیمان بیسرپرست و مناطق محروم و اقشار آسیبپذیر وجود داشته باشند، به من چه ارتباطی دارد؟
اگر این «من» بت نیست پس چیست؟ و اگر این «منّیت»، درد نیست پس چیست؟
آنان که کمر همّت میبندند و «رنج خود و راحت دیگران» را میطلبند، چند قدم به مرز انسانیّت نزدیکترند و نشان میدهند که «انسان»اند و «احساس» دارند. خدمت به همنوع، یک پلّه از هزار پله صعود تا قرب خدا و رسیدن به کمال مسلمانی است و بیدردی هم یکی از آن دردهاست که خود را نشان نمیدهد و رفته رفته، «هویّت انسانی» را تحلیل میبرد و از افراد، چیزی باقی نمیگذارد، جز مشتی تمنیّات سیریناپذیر و هیکلی با روحیّات حیوانی و فاقد هر گونه «احساس بشری»، و… چه بیماری خطرناکی
توفیق خدمت
لذّت بعضی در «خیر رساندن» به مردم است. این، توفیق الهی است. چنان نیست که هر کس متمکّن و موّجه بود، به این آسانی و بدون وسوسههای شیطانی، بتواند از موقعیت و ثروت و توانایی خود در راه خیر و خداپسندانه واصلاح معیشت مردم و رفع نیازها بهره بگیرد. خادمان خالص و مخلص، ستارگان زمینیاند که برای آسمانیان میدرخشند و حجّتهای الهی بر دیگراناند و خوشحال و خرسندند که مجرای فیض الهی و خیررسانی به بندگان قرار میگیرند.
«خداوند، برخی از آفریدههای خود را برای بندگانش خلق کرده است، آنان را مورد توجّه مردم و شایسته نیکوکاری قرار داده و مردم در نیازمندیهایشان به آنان روی میآورند. آنان در روز قیامت، ایمن و آسوده اند.»
ای رهروی که خیر به مردم رسانده ای آسوده رو، که بار تو بر دوش سائل است
گاهی کسانی قصد نیکی به دیگران دارند، امّا یا مجال نمی یابند، یا فرصت از دست میرود، یا عمرشان کفاف نمیدهد، یا وسوسه شیطان نمیگذارد، یا دلبستگی به دنیا یا تنبلی و بیحوصلگی مانع پدید میآورد، یا امروز و فردا میکنند، یا عوامل دیگر مانع این کار خیر میشود؛ از این رو غنیمت شمردن فرصتهای خیررسانی و تباه نساختن فرصت مناسب، نشانه هوشیاری در کسب سعادت است.
«هر گاه تصمیم به کار نیکی گرفتی، درنگ مکن و در انجام آن بشتاب، چون نمیدانی که چه پیش خواهد آمد!»
آنان که در راه خیر کوشایند، بندگان خاصّ پروردگارند که توفیق خدمت یافته اند. مدال «خدمت» بر سینه دارند و دلی پرمهر در آغوش، گروه خونشان با مردم یکی است و همسایه دیوار به دیوار غمها و شادیهای مردمند. بار مردم را میبندند و گره از کارشان می گشایند. خدمت بی منّت را عبادت می دانند و اجر و پاداش را تنها از خدا می خواهند، پرکارانِ کم ادّعایند، نه پرمدّعاهای کم کار! شعار را کار نمیدانند و کار را هم عار نمیشمارند. هر چه دارند، از مال و مقام و نفوذ و وجهه و دانش و توان و تخصّص، وقف بندگان خدا میکنند و این وقفنامه را به امضای خدا میرسانند و از اسارت دنیا رها میشوند.
کسی که تعلّقات مادّی و دلبستگیهای دنیوی او را چنان اسیر ساخته که حاضر نیست از دارایی و توانایی خود، خرج راه خدا و خدمت به مردم کند، بیچاره و مسکینی است، در نِمای ثروتمندی، و اسیر و وابستهای است، امّا در شکل و شمایل آزاد!
خوشا پیشتازان میدان این مسابقه، که گوی خدمت به مردم را از رقیبان میربایند و در دفتر خدا امتیاز بیشتری برای خود ثبت میکنند.
آن کسی را بستایید که اندر همه عمر بهر آسایش مردم قدمی بردارد
نیک مرد آنکه نگردد دل او هرگز شاد مگر از خاطر کس، بار غمی بردارد
رمز و راز محبوبیّت اینکه گفته اند:
گر همه نیک و بد کنی هر چه کنی به خودکنی
سخنی حکیمانه و منطبق با رهنمودهای آیات قرآن و احادیث پیشوایان دین است. بازتاب عملکرد خوب و حسنات انسان و خدمت به همنوعان، در پرونده عمل و شخصیتِ دینی انسان متجّلی میشود و هر کس خادم مردم باشد، به خود و سعادت و آینده خویش خدمت کرده است و همین رفتار، سبب محبوبیّت نزد دیگران و حکومت بر دلها و نفوذ در جانها میشود.
«هر کس نیکی خویش را به دیگران نثار کند، دلها به او گرایش مییابد.»
خادمان مردم، بر قلعه دلها حکومت مییابند و فاتح دژ دلها میشوند، بیآنکه سپاه و سواری داشته باشند و تیغ و تیری برکشند و برافکنند. سلاحشان همان خدمت به دیگران و اندوهزدایی از ایشان و گشودن بال رحمت و عاطفه بر آنان است.
به دمی، یا درمی، یا قلمی یا قدمی تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن
سعدی، در سرودههای خویش بر این امر مهّم بسیار پای فشرده و اشعار نغزی سروده است.
در یکی از سرودههای خویش گوید:
مگردان غریب از درت بی نصیب مبادا که گردی به درها غریب
بزرگی رساند به محتاج، خیر که ترسد که محتاج گردد به غیر
به حال دل خستگان درنگر که روزی تو دلخسته باشی مگر
درون فروماندگان شاد کن ز روز فروماندگی یاد کن
نه خواهندهای بر در دیگران؟ به شکرانه، خواهنده از در مران
نیکی به دیگران یا به خویش؟
وقتی مجموعه عالم هستی و نظام الهی حاکم بر آن، خدمتها را بی پاسخ و پاداش نمیگذارد و خداوند، به اهل احسان و دستگیران از بینوایان پاداش عظیم و بیحساب می بخشد، پس میتوان گفت، خدمت به مردم، نیکی به خویشتن است و چنین احسانها و یاریهایی نه تنها گُم نمیشود، که به سوی خود نیکوکار برمیگردد. .
«هر کس کار نیکی کند، به خودش نیکی کرده است و از دیگری پاداش و سپاس آن نیکی را که به خود کرده است، نخواهد.»
بازگشت ثمره احسان به خویشتن، هم در دنیاست، هم در آخرت. امّا از آنجا که آخرت سرای پاداش است، بیشترین رجوعِ ثمرات را باید در آنجا جست.
تیره روزان جهان را به چراغی دریاب تا پس از مرگ، تو را شمع مزاری باشد
در سخن دیگری،
«هر کس بداند که آنچه نیکی میکند به خودش میکند، مردم را به تأخیر در سپاس، نسبت نمیدهد و خواستار محبّت ورزیدن بیشتر مردم نمیشود. پس از دیگری مخواه که درباره آنچه به خودت نیکی کردهای و آبروی خویش را حفظ کردهای، سپاسگزاریات کنند.»
کسی که با این دید، به عملکردها بنگرد، هرگز نه انگیزه «خدمت رسانی» خویش را از دست میدهد، نه از ناسپاسی و قدرنشناسی دیگران سست میگردد و نه در پی آن است که مردم از زحمات و خدماتش تقدیر و تجلیل کنند و بر او آفرین گویند و مراسم تکریم برایش برپا سازند.
آنکه برای خدا، به خلق خدا خدمت میکند، چشم داشت پاداش را هم تنها از خدا دارد و این مهمترین عامل انگیزه آفرین است.
نباید پنداشت که زحمات هدر میرود و خدمتها مورد توجّه قرار نمیگیرد، چرا که آنکه باید بداند و ارج نهد و پاداش بخشد، خداست و او کریم است و نیکیها را پاداش مضاعف عطا میکند.
در واقع، آنچه برای مصرف شخصی و خانواده مانده است، رفتنی است و آنچه که به دیگران احسان شده است، در بایگانی و ذخیره الهی ماندگار است و در شدیدترین روز نیازمندیِ انسان، به او بازمی گردد؛ با افزایشی چند برابر، و این وعده صادقِ الهی است.
* گستره میدان خدمت
وقتی طرف حساب انسانهای خدوم، پروردگار کریم است، در زمینه احسان و خدمت، مجالی گسترده گشوده میشود.
خداوند، حتّی به نیّت هم پاداش میدهد. از این رو، پیوسته باید در اندیشه خیر رسانی به دیگران بود، که خود این اجر دارد و اگر توفیق جامه پوشانیدن بر اندام این نیت فراهم شد، چه بهتر
خوشا پیشتازان میدانِ این مسابقه!
خوشا آنان که گوی خدمت به مردم را از رقیبان میربایند و در دفتر خدا، امتیاز بیشتری برای خود، ثبت میکنند.
اهداف این اصل عبارت است از:
1- تقویت روحیه خدمت و همکاری.
2- احساس و فداکاری و ایثار و از خودگذشتگی نسبت به همنوعان.
3- مجاهدت و مداومت در کسب توفیق خدمت به خلق و ادای شکر نعمت خالق و بهره مندی از نعمت دنیا و خیر آخرت.
4- تشویق مردم به همفکری و همکاری در ایفای رسالت انسانی و انجام تکلیف اجتماعی.
5- تهییج عزم و اراده ملی برای کمک رسانی و خدمت به خانواده های فقیر و کودکان یتیم و افراد بی سرپرست.
6- مشارکت در امر سازندگی جامعه و تحقق اهداف برنامه های توسعه اجتماعی و رفاه عمومی.
در یک ، همه افراد در واقع اعضای یک پیگرند و به تعبیری یک روح هستند در چند کالبد از این رو بایستی همگی در رفع نیازمندی های یکدیگر بکوشند که این از اجر و پاداش بزرگ برخوردار است
خدمت به خلق حکمت ها و اسرار زیادی دارد؛ از جمله:
1- انسان کامل کسی است که همه نیازهای فردی و اجتماعی را بشناسد و براساس آن عمل کند.
2- خدمت به دیگران، انسان را از تنگ نظری و خود محوری خارج ساخته، به مرتبه سعه وجودی ارتقا می دهد.
3- انسان ها برادر یکدیگرند، کسی که توان جسمی و مالی دارد، باید حقوق مردم نیازمند را بپردازد و اگر شخص این حقوق را مراعات نکند از دین خارج می شود به بیان دیگر روح ایمان از وجودش رخت برمی بندد.
4- خدمت به خلق عبادتی بی رقیب است. هر کس به مردم و خصوصا به مردم محروم بیشتر خدمت کند. به خالق خود نزدیک تر می شود.
5- «خدمت به دیگران»
7- خدمت به خلق ریشه در «همدلی و همدردی» دارد که از جان های پاک و لطیف نشأت می گیرد.
به عبارت دیگر خدمت به مردم، روح انسان را لطیف می سازد و عدم توجه به این امر، آدمی را به شقاوت و سختی دل مبتلا می سازد».
اگر نفع کس در نهاد تو نیست چنین جوهر و سنگ خارا یکی است
8- «مردم خانواده خدایند، هر کس برای این خانواده سودمندتر باشد، ادعایش در دوستی خدا، صادق تر است»
* توجه به محرومان
به نقل یکی از دوستان چند زن روستایی را دیدم که هیزم تهیه کرده ٬بر پشت خود بسته و با مشقت٬هیزم ها را حمل می کردند بنده وقتی با این صحنه مواجه شدم٬گفتم ماشین متوقف كنيد .از ماشین پایین آمدم.مقداری با آنها سخن گفتم و از مشکلات آنان سؤالاتی کردم و در آخر هم گفتم به هر کدام از آنها هدیه ای تقدیم کنيد.
*خدمتگزار هستی ؟
نمی دانم چطور به پایان برسانم ، به ظاهر شاید خدمتگزاری دو کلمه ی کوتاه باشد . اما می تواند یک جامعه را تغییر دهد . می تواند خرابی ها را آباد کند و همه ی نمی توانم ها را در محلول خواستن حل کند .
خدمت یعنی خواستن . تو باید بخواهی تا بتوانی خدمت کنی و دنیایی را آباد سازی . باید تا نیرو داری به سوی جلو حرکت کنی ، باید لبخند برلب ها بنشانی، یا شاید اشک شوق از چشم ها جاری کنی .
می گویند و شنیده ایم که ؛ خدمتگزاری سخت است اما من و تو که می دانیم ، همه ی این سختی ها به دیدن یک لحظه ی آن اشک ها و لبخند ها می ارزد …
یادمان باشد ، خدمتگزار که شدیم ، نباید لحظه ای دست از تلاش برداریم . مبادا کسی که چشم امیدش اول به خداست ، بعد به ما ؛ دلش بشکند .
خدمتگذار شدن سخت نیست ، خدمتگزار ماندن مشکل است . خدمتگزار که شدی دیگر مال خودت نیستی . سراسر وجودت می شود متعلق به قلب های شکسته ای که شاید هنوز نور امیدی در اعماق دلشان هست . و فکر می کنند هنوز هم راهی هست . راهی هست تا بر دست های پینه بسته مرهم گذاشت. و زمین های خشک را سرسبز ساخت .
اگر ویرانی ها آباد شد و چراغ امید در کلاس کوچک درسِ یک روستای دورافتاده روشن شد . و اگر همه ی اینها را دیدی و گفتی :
« خدایــــــــا ممنونـــم که یــــــــاری ام کردی تا مــــردم را یاری کنم . »
همه مي گويند :خدمتگزار ماندنت مبارک .
هر جا که باشی ، هر کسی که باشی ، کوچک باشی یا بزرگ ، قدرتمند باشی یا ضعیف ، می توانی در قلب ها ماندگار شوی اگر؛ خـــــدمتگــــــــــــزار باشي .
با سپاس
ماه رمضان ماهی برای کمک به نیازمندان
ماه رمضان فرا می رسد و سفره افطاریش را پهنو افراد فامیل یا مهمان های دیگرش دوره سفر جمع می کند و به اندازه وعده های غذایی از دست داده روزانه اش و یا حتی بیشتر می خورد و لبخند می زند و خدا را برای اینکه توانایی کافی برای گرفتن روزه به تو داده است را سپاس می گوید فراموش می کند که فلسفه روزه گرفتن در ماه مهمانی خدا چیست ویاد و حمایت از نیازمندان که فلسفه اصلی پشت گرسنگی ماه رمضان است کجاست؟نیازمندی که وقتی سر سفره افطاریش نشسته که هیچ ، تمام سال چیزی برای خوردن ندارد.
هر کار خیر در ماه مبارک رمضان، تکه ای از پذیرایی خداوند از مهمانان مومنی است که دل در بند دنیای فانی ندارند و تنها به ملکوت اعلا می اندیشند، می دانم که تو هم به ارزش کار خیر واقفی و اگر نبودی امروز این مطلب را نمی خواندی، می دانم که می دانی که کمک به نیازمندان در اصل کمک به روح و روان خودمان و قرابت هر چه بیشتر نزد خداوند بخشنده است و رابطه ای بسیار نزدیک بین خدمت به مردم و محبوبیت نزد خداوند متعال وجود دارد چنان که پیغمبر اسلام می فرمایند:”به درستی که برای خداوند، بندگانی است که آنها را برای برآوردن حوائج مردم برگزید که مردم برای رفع حوائج خویش، به آنها پناه میبرند، این بندگان فریادرس از عذاب خداوند در امان خواهند بود”
ماه رمضان با توجه به اینکه صواب کار خیر در آن مضاعف است بهترین فرصت برای کمک به نیازمندان و ایتام است و چه کسی نیازمندتر از مردم سیستان و بلوچستان که متاسفانه در تقسیم منابع ملی به خوبی مورد توجه نشدند و آمار بالایی فقیر هستند . در این ماه با گرفتن دست هر نیازمند دستان ما را خدا خواهد گرفت و دستانی که دست نیازمندان را رها کنند رها خواهد کرد و کسی که دستش در دست خدا باشد هرگز زمین نخواهد خورد کسی که دستش در دست خدا نباشد هرگز از زمین بلند نخواهد شد.
پس بیایید در ماه رمضان به یاری نیازمندان بشتابیم.
نیکوکار عزیز در این ماه نیکوکاری گوشه چشممون به کودکان و خانواده هایی باشه که هیچ وقت سیر نخوردن و یا آرزوهایشون هیچ وقت محقق نشده وبشتابیم به یاری دست هایی که برای گرفتن . دستان آنها به سوی شماست لطفا در این قسمت کلیک نمائید
سفر خیرین به کتیج
مدرسه ای به جای کپَر
افتتاح مدرسه ی تک کلاسه در روستای بُنگر کرکوکان از توابع بخش کُتیج در سیستان و بلوچستان دهم مهرماه سال جاری ، جهت تهیه ی گزارش از مراسم افتتاح مدرسه ی تک کلاسه ای در روستای بُنگر کرکوکان از توابع بخش کُتیج درسیستان و بلوچستان راهی سفرمی شویم. پرواز ما با هواپیمای هُما ساعت شش صبح به مقصد بندرعباس و از آنجا به چابهار بدون تاخیر و توقف انجام می گیرد.هوای شهر چابهار سی و پنج درجه گزارش می شود و ما روی زمین فرود می آییم تا همراه با خودروی سمندی که به استقبالمان آمده است راهی روستای مورد نظر شویم . همه چیز عادی و طبق برنامه است . آب خنکی که آقای بارانیِ بلوچ ، مدیر عامل خیریه در کُتیج تعارفمان می کند می نوشیم .
جاده ای که پیش روی ماست تا دوساعتی طولانی اما عادی می نماید. راست و چپمان بیشتر از کوهها و زمین خشک و گرمای زیاد ، درختچه های پهن شده بر زمین حراء جلوه گری می کند.هر چه پیشتر می رویم اما ، از همان اندک سبزی حراء و نخلهای اطراف کم شده و بر خاکستری و بی آب و علفیِ محیط اضافه می شود. نمی شود گفت نخلستان ، اما تک و توک نخلهایی که می بینیم ، سبزی ندیده همه به خاکی گراییده اند. در این هوای گرم به چشمهایم شک می کنم و چند بار شیشه را پایین می دهم تا مطمئن شوم آیا رنگی که می¬بینم به خاطر فیلتری بودن شیشه های پنجره های ماشین است یا واقعی ست ! ؟
به یاد دومیننت می افتم : رنگ غالب. دومیننت این منطقه ، خاک است و خاکستری ؛ حتی برگهای درختچه ها و نخلها.آقای بارانی از محرومیتها و نداشته های مردم می گوید. تلفن همراه او مدام همراهیمان می کند و زنگ می زند.مرد جوانی که به خاطرعمل دستش راهی زاهدان و بعد مشهد شده درخواست همیاری دارد و…
چشمهایم را شاید لحظه ای بیشتر نبسته ام که با بالا و پایین شده ماشین باز می کنم.
از اینجا به بعد جاده خاکی می شود . البته نه فقط خاکی ، که خُب اصل همه ی جاده های دنیا خاک است، بلکه پُر فراز و نشیب.
سفر از این لحظه به بعد تازه برای من شروع می شود .
من اینجا هستم. در این منطقه ی بالا و بلندی دار، تا چه ؟
و بلوچستان حرف می زند و جواب من آرام آرام شروع می شود. دو ساعت تمام آن قدر فراز و نشیب می بینم و آن قدر جاده ریتم دار با من حرف می زند که دیگر از خودم خجالت می کشم. من آیا یک ایرانی هستم ؟ من آیا یک انسان هستم؟ بی خبر از همه جا و همه کس ؟ طبیعت ، زبان گشوده است چرا که من از او سئوال کرده ام . اینجا کجاست و من اینجا چه می کنم ؟ منطقه ای دربلوچستان که باید بشناسیش . گرم است ، خیلی گرم . معده ام هم دارد با بلوچستان حرف می زند . خیلی هم حرف می زند . هر چه را که از من می داند می گوید . جاده خاکی ست و پرفراز و نشیب . نه آب می خواهم و نه هیچ چیز دیگر . خجالت می کشم … تمام وجودم به همفازی با طبیعت درآمده ، مردم این منطقه ،عادت کرده ، رفت و آمد می کنند ؟ هنوز نمی دانم . با جان کندن به بخش کُتیج می رسیم . سفره ای از آنچه که دارند برایمان گشوده می شود . به مهر، به مهربانی و به محرومیت .
ذهنم مشغول است. یک ساعت دیگر ، مسیرمان در، نه جاده که معبری خاکی تر و پر سنگ و کلوخ تر از قبل ادامه پیدا می کند . چه قدر پستی و بلندی ! ماشین ، آخرین بلندی را همراهی مان نمی کند : بقیه اش را پیاده بروید .
نه معترضانه ، بلکه متعجب از بودن مردم در بی هیچ چیزی بالا می رویم .
خاکی و خاکستری ها را طی می کنیم : اینجا روستای بُنگر کرکوکان است . روستا ؟! اگر توانش را داشتم حتما شاخ هم در می آوردم. چند خانه یا لانه یا… ؟ آنچه که می بینیم فقط چند کَپَر است . استوانه ای بالا آمده از کاه و گل و سقفی از برگهای نخل و حَراء! همین ! مکانی برای بودن و ماندن ، برای زندگی !
قبلا اینجا مدرسه بود.آقای بارانی این را می گوید و یک کپَر را نشانمان می دهد .
باد و آفتاب داغ ، دست در دست هم با پرچم بالای آن ، با رنگهای سبز و سفید و قرمزش بازی کرده اند و حالا فقط نصف پوسیده ای از آن باقی مانده است . مدرسه ای به نام کَپَر !
حدود بیست کودک و نوجوان دختر و پسر با چشمانی درشت و متعجب نگاهمان می کنند .
با فاصله ای کم از کَپَرها یک ساختمان نوساز دیده می شود . مدرسه ای که با روبان سبز و بنفش برای افتتاح آماده شده است .
دختر ده ساله ای یک سینی قرمز پلاستیکی را جلو می آورد . یک قیچی و کتاب قرآن.
آقای کوروش آهنج که از لحظه ی ورود لبخند به لب دارد اما بغض دلش آن قدر بلند و آهنگین است که به گوش من و بلوچستان می رسد به آقای بارانی و دیگر مسئولان که تعدادشان به انگشتان دست نمی رسد اما شادیشان بسیار است ، افتتاح مدرسه ی تک کلاسه را تعارف می کند و نهایتا با دست او روبان بریده می شود .
مدرسه ی شادروان نصراله آهنج به نام پدربزرگ کوروش آهنج و به همت شرکت صنعت سازان ثمین افتتاح می شود .
من هنوز خجالت می کشم . تشنه ام است اما آب خوش دیگر از گلویم پایین نمی رود که البته در این روستای کَپَر نشین آب آشامیدنی به این راحتی پیدا نمی شود .
مدیر- آموزگار مدرسه تشکر می کند . او سپاسگذار این افتتاح است چرا که در مدرسه ی کپر، سرماخوردگی بچه ها را دیده است . او شاد است و دلش می خندد. باورش برای او و برای این دختر و پسرها ساده نیست که حالا یک سقف مطمئن و یک جای گرم دارند با یک تخته ی سبز نصب شده به دیوار که آنها پیشتر از این دیوار را تجربه نکرده اند . دیواری برای نصب ، دیواری برای گرما ، دیواری برای امنیت . آنها در کلاسشان صاحب ده نیمکت چوبی شده اند که باید روی آن نشستن را به لذت تجربه کنند .
من ، هم اکنون در دهم مهرماه سال هزاروسیصد و نود و دو در چنین مکانی هستم ! باورت می شود ؟
یک جایی شبیه به آخر دنیا. دور از دسترس ، دور از هر گونه امکانات اولیه ی امروزی. کنار مردمی که خرماهای ریز وحشی ، خوراکشان می شود با نان دستپخت خودشان و دیگر ، دیگر چه ؟ در کپرها نشانی از آنچه که ما به راحتی می خریم و می خوریم و دورریزش می کنیم نیست .
خجالت می کشم از خودم و از بی خبریم ! اگر امروز من در تهران زندگی آپارتمان نشینی اما با امکانات نسبی مجهز را تجربه می کنم اینها ، سلولهای مجاور من ، پاره های تن وجودم چه می خورند ، چه می پوشند، چگونه می خوابند، به چه چیزهایی فکر می کنند ؟
مگر نه اینکه جهان هستی یک تن واحده است !
بلوچستان دارد با من حرف می زند : دیدی معده ات پذیرای آنچه با خود آورده بودی نشد ، جوابت را گرفتی ؟
کورش آهنج با بچه های خودش حرف می زند . بچه ها شادند از کادوی او : عمر، عثمان ، یاسر ، مجید، امینه، علی …
مدیر- آموزگار می گوید : روستای بُنگر کرکوکان سی خانوار ساکن دارد با جمعیتی حدود دویست نفر که البته تمام جوانهایش آنجا را ترک کرده و برای کار به بندرعباس رفته اند .
و آقای آهنج هموطنی ست که بخشش را تجربه می کند. بخشش بخشی از دارایی شخصیش را با محمود،محمد،احمد،جمیله،زهرا،عبداله،هاجر،مینا،کلثوم،سارا،حسین،یاسین و خانواده هایشان شریک می شود .
آقای آهنج می گوید : چیزهایی را که برای بچه های خودم در تهران خریده ام برای این بچه هایم هم برای یکسال تحصیلی شان تهیه کرده ام وهدایا را یک به یک به دستان کوچک بچه ها می دهد تا بزرگ شوند : 5 دفترطرحدار نه ساده که سیمی ، 6 مداد سیاه،دو مداد قرمز، سه خودکار، تراش، پاک کن ، خط کش و یک جعبه مداد رنگی 12 تایی با یک عالمه آرزوی موفقیت یکجا کادو شده اند :
6 پایه ی تحصیلی در یک کلاس تدریس خواهد شد و بچه ها حالا زندگی تحصیلی جدیدی را در این دبستان تک کلاسه پیش رو دارند .
زمان حضور برای من زنگ رفتن را گوشزد می کند چرا که چرخ طبیعت سریعتر می چرخد و هوا زودتر تاریک می شود.
سئوالات بسیاری از تک تک خانواده ها داریم اما به اجبار راهی می شویم تا از همراهانمان بپرسیم : چرا در این منطقه مانده اند ؟ چرا کسی این منطقه را نمی بیند ؟
اما جواب دادن چه سخت ، ساده است !
به گفته ی یکی از اهالی این مدرسه باعث شده است که خانواده هایی که از این مکان به کوه و کمر کوچ کرده بودند بار دیگر به روستا بازگردند و حالا همه با لبخند رضایت بدرقه مان می کنند.
و ما حرکت می کنیم وبا فاصله ای یک ساعته به دو مدرسه ی بازسازی شده ای می رسیم . دبیرستان دخترانه ی ام البنین ومدرسه ابتدایی فاطمة الزهرا که به کمک خیرین در بخش کُتیج اخیرا بازسازی شده است .
و بعد یک آخرِدنیای دیگر ، دبستان پسرانه ی ابومسلم کُتیج است .
مدیر مدرسه از خطری که در کمین این مدرسه است می گوید. مدرسه ای که با سقف و دیوارهای در حال ریزش ، بازسازی را برنمی تابد و نظر کارشناسی ، تخریب و نوسازی آن است .
حالا فکرش را بکن . در تهران اغلب اوقات به ترکِ پنج سانتی خانه که بعد از رنگ مجدد پدید آمده است نگاه می کردی و زبان اعتراضت به کار می افتاد و اینجا ریزش چندین باره ی سقف و دیوار را شاهد بوده ای و فقط باید به فکر درس و مشقت باشی . می شود ؟
مدیر مدرسه ختم کلامش را می گوید : من سالها پیش در همین مدرسه ، محصل بودم ؛ سال اول و دوم ابتدایی را در این مدرسه درس خوانده ام و حالا بعد از قریب به سی سال ، مدیر این مدرسه هستم . این مدرسه سنی بیشتر از من دارد . از دانش آموزان شرمنده هستم که با ترس و دلهره و اضطراب زیر این سقفها و کنار این دیوارها مجبور به آموزش و یادگیری هستند !
روی درهای چوبی و شکسته و پوسیده و رنگ و رو رفته ی کلاسها ، می خوانم : کلاس دوم وحدت؛کلاس سوم ایثار ؛ کلاس پنجم ایمان ؛ کلاس ششم آینده سازان !
در را نمی بندم تا امکان فرار از ریزش ساختمان برای آینده سازانش ، وجود داشته باشد.
مدیر روی تخته ی سیاه می نویسد : ما نیازمند یاری شما هستیم و من ، فقط می توانم از نوشته اش عکس بگیرم .
برمی گردیم اما… آیا با دیدن عکسها و یادآوری آنچه که بود آب خوش از گلویم پایین می رود …؟
جلب اعتماد مجازی
12 راهکار برای ایجاد ارتباطات موثر و جلب اعتماد در بستر شبکه های اجتماعی
شبکه های اجتماعی یک روش فوق العاده برای برقراری ارتباط و در نهایت هدایت و پیشبرد کسب و کار با افرادی است که در حالت عادی هرگز قادر به ملاقات آنها در طول زندگی خود نمی شوید، چه برسد به اینکه بخواهید با آنها تجارت یا کسب و کاری هم به راه بیندازید!
این ابزار می تواند دری به روی روابط، تعاملات و جامعه اطراف برند شما باز کند که پیش از این برای صاحبان کسب و کار بسیار سخت و مشکل بوده است.
از طریق قدرت شبکه های اجتماعی، صاحبان کسب و کار می توانند محصولات و خدمات خود را در لحظه با افرادی که با آنها در ارتباط هستند به اشتراک بگذارند. بسیار پر قدرت! اما چگونه روابط خود را با مخاطبین باز می کنید، بگونه ای که این روابط حاصل شده، موثر و قابل اعتماد باشند و در ایجاد ارتباط دو سویه با مخاطبین به شما کمک کنند؟
در زیر 12 راهکاری را می بینید که من خودم همواره از آنها استفاده کرده و برای آغاز ارتباطات موثر و قابل اعتماد و روابط دو سویه با مخاطبین به شما پیشنهاد می کنم!
1- توجه
یک جمله قدیمی هست که می گوید: “مردم به دانسته ها و دانش شما توجهی نمی کنند، تا زمانی که بدانند شما چقدر توجه می کنید”. واژه توجه کردن و معنای ضمنی نهفته در آن جمله اشاره به توجه کردن به دیگران دارد و نه به خود شما.
زمانی که شما بخوبی به کمک کردن به دیگران توجه می کنید، این رویکرد در تمام مطالب و مواردی که در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذارید بازتابی از خودش نشان داده و شما پاسخ کار خود را ده چندان می بینید!”
2- کنجکاوی
به این سوال من توجه کنید: در نظر شما چه کسی جالب و جلب توجه کننده است؟
کسی که خودش به تنهایی آدم جالبی باشد
کسی که نسبت به شما علاقمند است؟
کسی که نسبت به شما علاقمند است و خودش هم آدم جالبی است؟
پاسخ به این سوال هم می تواند مورد دوم و هم مورد سوم باشد، اما حداقل می توان گفت که به احتمال خیلی زیاد، مورد اول نیست.
زمانی که در مورد دیگران کنجکاو نیستید، به چیزی که برای دیگران اهمیت دارد دیگر گوش فرا نداده و توجه نمی کنید (چرا که بیشتر زمان خود را بر خود و کارهای خودتان متمرکز می کنید.) زمانی که به موارد مورد اهمیت دیگران گوش نمی دهید، خیلی راحت می توان گفت به آنها و علایق آنها توجه هم نمی کنید و حتما برای آنها جالب نخواهید بود. بنابراین، همه چیز با کنجکاوی آغاز می شود. این قدم اول است.
3- مشارکت و همکاری
شما باید چیزی به مجموعه ای که در آن هستید اضافه کنید. البته چه بهتر که آن چیز، مورد با ارزشی باشد. مشارکت داشتن در شبکه های اجتماعی خیلی خوب است، اما مشارکت در کنار همکاری، این مشارکت را با ارزش تر می سازد. افرادی هستند که سعی می کنند از شبکه های مجازی دوری کنند، با این توجیه که این شبکه ها بیش از اندازه شلوغ و پر هم همه است. آنها هم درست فکر می کنند و هم در اشتباه هستند. بله، شلوغ و هم همه درست است. اما این دلیل نمی شود که از شبکه های اجتماعی دست بکشیم. در حقیقت، این خودش می تواند دلیلی باشد برای اینکه با سرعت وارد آن شوید و همکاری های با ارزشی را در آن داشته باشید و بدین ترتیب نسبت “سیگنال به نویز” را برای خودتان بالا ببرید. با انجام دادن کارهایی که دیگران انجام نمی دهند، خود را نسبت به بقیه برجسته و بارز کنید.
4- محتوا
محتوا اساس و پایه مشارکت در هر شبکه اجتماعی است – خواه این مشارکت انتشار یک مطلب در وبلاگ، یک پادکست، یک فایل ویدئویی یا یک پست در توئیتر باشد – تمامی اینها جزء فعالیت های تولید محتوا برای شما در نظر گرفته می شود. اگر پیوسته محتوای قابل توجه و جذابی تهیه کنید که بر نقاط درد مخاطبین خود توجه داشته باشد، ترکیب برنده ای در اختیار خواهید داشت.
تولید محتوای با کیفیت نیاز به وقت دارد و تولید محتوای با کیفیتی که بطور کامل بر مخاطب شما تمرکز داشته باشد نیازمند زمان بسیار زیادی می باشد. می توانید به این موضوع فقط به عنوان یک “کار خسته کننده” نگاه کنید یا آن را به عنوان یک سرمایه گذاری در نظر بگیرید. اگر به شکل دوم آن را در نظر بگیرید، مطمئنا از زمان صرف شده برای آن بازده بیشتری کسب خواهید کرد.
5- وضوح و روشنی
وضوح و روشنی در این مقوله تاثیری یکسان بر هر دو طرف مخاطب و آغاز کننده ارتباط بر جای می گذارد. بطور پیش فرض، واضح است که محتوای خوب و مناسب مفهومی واضح و روشن در خودش جای داده است. من به این موضوع “وضوح و روشنی” از نقطه نظر مخاطب نگاه می کنم. دقیقا در همین لحظه در مقوله هایی که برای آنها دارای اهمیت است، آنها بدنبال وضوح و روشنی در مطلب و محتوای ارائه شده می باشند. هر کاری که در پی انجام دادن آن باشند، همیشه با گزینه ها و انتخاب های مختلفی برای آن روبرو بوده و محتوای شما اگر در روشن ساختن موضوع به آنها کمک کند، مطمئنا محتوای تولید شده توسط شما را دوست خواهند داشت!
“محتوای شما خوب و با ارزش خواهد بود، اگر باعث شود مخاطب از فضای آکنده از سردرگمی به فضایی روشن و بدون سردرگمی وارد شود.”
سردرگمی باعث از بین رفتن با ارزش ترین منبع یک فرد می شود – و آن زمان است. اگر محتوای شما موجب از بین رفتن سردرگمی برای مخاطب شود، به وی هدیه با ارزشی داده اید.
6- گفت و شنود
در رسانه های اجتماعی، شما با تعامل و سرگرم کردن مخاطب برنده می شوید. این سرگرمی سطح بالاتری از ارتباط عاطفی است که با گفت و شنود آغاز می شود. گفت و شنود فضایی است که در آن دو یا چند نفر در حال گوش دادن و صحبت کردن با یکدیگر هستند. هم گوش دادن و هم صحبت کردن در برقراری تعامل در رسانه های اجتماعی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد. هر قدر بیشتر در گفت و شنود هایی که موجب افزایش ظرفیت جمعی شرکت کنندگان می شود، مشارکت داشته باشید، نتیجه بیشتری از این سرمایه گذاری نصیب شما می شود. هر گفت و شنودی در این فضا دارای اهمیت است. گفت و شنود یک رابطه دو سویه است و در حالیکه هیچ گفت و شنودی بطور حتم منجر به تغییر مسیر یک شغل، یک شرکت، یک رابطه یا یک زندگی نمی باشد – اما یک گفت و شنود موثر، دارای پتانسیل برای ایجاد چنین تغییراتی می باشد.
7- خلاقیت
تقریبا هیچ چیزی نمی تواند به عنوان سد و مانع حقیقی برای ورود به شبکه های اجتماعی در نظر گرفته شود – به این معنا که هر کسی در هر زمانی قادر به وارد شدن به محیط شبکه های اجتماعی می باشد. بنابراین همواره نیاز به انجام دادن کاری برای متمایز ساختن خودتان نسبت به دیگران دارید. این همان نقطه ای است که خلاقیت به کمک شما می آید.
از تخیل خود استفاده کنید و اجازه دهید خلاقیت شما با گذشت زمان در این حوزه تقویت شود. چند دقیقه وقت صرف کنید و ببینید آیا جنبه دیگری برای بیان همان مطلبی که قصد بیان آن را داشتید وجود دارد؟ چه کاری می توانید بکنید تا چیزی که در حال گفتن آن هستید، جالب تر به نظر برسد؟ آن سرمایه گذاری “بیشتر” را انجام دهید، تا از آن مزایای “بیشتر” هم برخوردار شوید!
8- شخصیت
شخصیت در اینجا خصوصیات اخلاقی و برند شخصی شماست. آن چه که هستید بیشتر از آن چه که می گویید اثر گذار است و به شدت بر درک دیگران از شما تاثیر گذار می باشد. هر قدر برند شخصی شما قوی تر باشد، کلام شما از تاثیر بالاتری برخوردار می شود – این بدان معنا است که نه تنها شما باید در فعالیت در شبکه های اجتماعی سرمایه گذاری کنید، برای رشد کردن و بهتر شدن خودتان هم باید سرمایه گذاری کنید.
9- اجتماع
شما به تنهایی نمی توانید به موفقیت های بزرگ دست پیدا کنید. شما برای این کار نیاز به کمک دیگران دارید. اگر از جنبه ای دیگر به این موضوع نگاه کنید، می بینید که اجتماع به شما نیاز دارد – همچنان که دیگر افراد موجود در جامعه نیز قادر به دست یافتن به موفقیت های بزرگ نیستند. هر کاری که می توانید برای قوی تر شدن جامعه انجام دهید در نهایت موجب منفعت برای تمام اعضای جامعه می شود.
زمانی که نوبت به چگونگی تعامل شما با جامعه می رسد، تمامی اجزاء جامعه با یکدیگر در ارتباط داخلی هستند. سطح تاثیر گذاری شما بر جامعه همزمان با سطح توجه و مشارکت شما در جامعه افزایش پیدا می کند. همچنان که سطح مشارکت شما افزایش پیدا می کند، داشتن مشارکت و توجه ارزشمند تر، آسان تر می شود. به عبارتی این یک چرخه مقدس و پاک است. اگر می خواهید آزمونی سریع از سطح مشارکت و همکاری خودتان در جامعه داشته باشید، این پرسش را از خودتان بپرسید:
اگر امروز از جامعه حذف شوم، خلاء ایجاد شده در جامعه به چه اندازه و کیفیتی خواهد بود؟
هیچ پاسخ درست یا غلطی برای این پرسش وجود ندارد، اما پاسخ به آن هر چه که باشد باید درک حدودا درستی از ارزشی که شما به جامعه می بخشید را ارائه دهد.
10- شجاعت
دو روش کاملا متفاوت برای مشارکت در رسانه های اجتماعی وجود دارد – یکی به عنوان یک فعالیت مورد علاقه و دیگری بر اساس یک وظیفه و اجبار. اگر فعالیت در این رسانه ها برای شما به عنوان یک فعالیت مورد علاقه باشد، نتایج حاصل از آن به مراتب بهتر و بالاتر از زمانی است که این کار را از روی اجبار انجام می دهید. روش فعالیت داشتن در قالب یک فعالیت مورد علاقه، اتخاذ یک جایگاه یا موقعیت معنا دار می باشد که نیازمند اعتماد به نفس و شجاعت می باشد. اتخاذ یک موضع همانند توافق و پذیرش یک مجموعه است. شما بطور خودکار به عضو یک خانواده تبدیل می شوید که اعضای آن دارای موضعی مشابه نسبت به شما می باشند. از طرف دیگر، با دیگر افرادی که موضعی مشابه با شما ندارند، غریبه و بیگانه می شوید. شما برای کنار آمدن با این موقعیت نیاز به شجاعت دارید و البته به خاطر داشته باشید که شما قادر به کسب رضایت همه نیستید.
11- تغییر
اگر دنیا به سرعت در حال تغییر کردن است، زیر سیستم رسانه اجتماعی در حال تغییر با سرعتی دو چندان می باشد.
تنها نکته و عنصر ثابت در رسانه های اجتماعی، تغییر است!
چیزی که دیروز به نظر بسیار جالب می آمد، امروز کالا یا خدمتی عادی به حساب می آید و فردا جزئی از تاریخ است. ابزار، روش ها و مدل های تعامل همه و همه تغییر می کنند. فلسفه و اصول اولیه ممکن است بدون تغییر باقی بمانند اما شیوه ظاهر شدن آنها همواره تغییر می کند. اگر خواهان دست یابی به موفقیت در عرصه رسانه های اجتماعی هستید، نباید با تغییر سازگاری پیدا کنید، بلکه باید آن را با جان و دل پذیرا شوید، باید با آن زندگی کنید و اگر در این بین به خوبی عمل کنید، ممکن است با ایده ها و مشارکت های خودتان موفق به اثر گذاری بر روند این تغییر شوید.
12- تعهد
حتما این جمله را شندیه اید که هیچ راه میانبری برای رسیدن به نقطه ای با ارزش وجود ندارد.
از آنجائیکه برای ورود به رسانه های اجتماعی موانع اندکی وجود دارد، به نظر می رسد که کسب موفقیت در این رسانه ها آسان و ساده می باشد. متاسفانه چیزی که در حال مشاهده آن هستید تنها نوک کوه یخ است. رسانه های اجتماعی موجب آسان تر شدن هیچ چیزی نمی شوند. ممکن است موجب سرعت بخشیدن به فرایند ها شوند، اما در آسان تر شدن آنها نقشی ندارند.
رسانه های اجتماعی را به عنوان یک “تقویت کننده” کاری که انجام می دهید در نظر بگیرید. اگر در حال انجام دادن کار مهمی هستید، این رسانه های اجتماعی می توانند اثر این کار را برای شما تقویت کنند. با این وجود، شما باید خودتان را برای انجام آن کار مهم آماده کنید که خود به تعهدی جدی نیاز دارد. زمانی که به عنوان یک بازیکن در رسانه های اجتماعی قرار می گیرید، نسبت به قبل، علنی تر بوده و از پوشش کمتری برخوردار می باشید – به این معنا که شما برای همگام شدن با وعده های حاصل از برند شخصی خودتان به تعهد به مراتب بالاتری نیاز دارید. اگر برای چند روز بدون ارائه “ارزشی” به مجموعه دوستان خودتان از نظرها غایب شوید، به شدت از اعتبار برند خودتان کاسته اید.
همیشه این موضوع را در نظر داشته باشید که شبکه های اجتماعی ابزاری هستند که دارای کاربردهای چندگانه می باشند. برخی از این کاربردها بسیار مفید هستند و به گسترش و رونق کسب و کار شما کمک می کنند و برخی از آنها هم می توانند بسیار هولناک باشند و در مدت چند روز، برند شما را نابود کنند. قبل از شیرجه در این اقیانوس، حتما مطالعه کافی انجام دهید، استراتژی شفافی تدوین کنید، تیم خوبی را شکل دهید و خود را مجهز به همه وسایل نجات کنید.
آموزش نیکی به دیگران
شاید نیازی به گفتن نداشته باشه که همه ما هر روز اطراف خودمون با مشکلات زیادی برخورد می کنیم. یه بخشی از این مشکلات اجتماعیه یا به یه تعبیری مشکلاتیه که کل اجتماع باهاش مواجهه و یه بخشی هم مشکلات فردی آدماست. خب میشه با دو نوع دید به این نوع مشکلات نگاه کرد.
یه دید اینه که دولت مسوولیت حل خیلی از مشکلات رو به عهده داره. مثلا اگر شیوع بیماری های قلبی زیاد شده، دولت باید ریشه یابی کنه و مثلا کارهایی بکنه که آلودگی هوا کمتر بشه یا کاری کنه که مردم غذاهای طبیعی بیشتر استفاده کنن و مانند این ها. اما دید دومی هم وجود داره. اون دید هم اینه که هر کدوم از آدما چه کاری واسه رفع یا پیشگیری از این مشکلات می تونن انجام بدن.
فکر می کنم مشخصه که پیشگیری از مشکلات اجتماعی یا حل اصولی اونا، کاریه که به عهده دولت هاست، اما در خیلی از موارد چنین اتفاقی نمیفته. مثلا به خاطر طراحی غلط سیاست ها یا به خاطر اجرای غیراصولی طرح های خوب یا به هر دلیل دیگه ای ممکنه خیلی از مشکلات حل نشن یا حتی توسعه پیدا کنن.
در چنین موقعیتی، اگه همه آدما یا اغلبشون صرفا به فکر زندگی شخص خودشون باشن، نتیجش اینه که جامعه محل آرام و امنی برای زندگی آدما نخواهد بود. اما اگه بنا به فرض، مشکلات زیادی تو جامعه وجود داشته باشه، اما آدما واسه همدیگه دل بسوزونن و در حد بضاعتشون به هم کمک کنن موضوع متفاوت خواهد بود.
همه این ها رو گفتم که به این نتیجه برسم که اگر در جامعه اغلب آدما نسبت به مشکلات بقیه بی تفاوت نباشن و به حل این مشکلات کمک کنن، کیفیت زندگی همشون بهتر میشه و این اتفاق تنها در صورتی میفته که آدما نیکی کردن را یاد گرفته باشن و به اون عادت کرده باشن.
حالا سوال اینجاست که چه طور میشه نیکی را به آدما یاد داد. فکر می کنم که پاسخ دقیق این سوال را روانشاس ها با کمک جامعه شناس ها باید بدهن چون این مساله هم از یک طرف به روان و آموزش فردی بستگی داره و از طرف دیگه یه موضوع اجتماعیه. اما به نظر من چند تا نهاد اثرگذار هستن که اونا به خاطر اثرگذاری جدیشون باید این کار را انجام بدن. شاید به ترتیب توانایی اثرگذاری این نهادها عبارتند از خانواده، مدرسه و رسانه.
این جا باید به یه تعداد سوال پاسخ داد. مثل این که این نهادها چه کاری باید بکنن، به عبارتی چه چیزی را به چه روشی باید به آدما یاد بدهن؟ وقتی خیلی از پدر مادرها عادت به نیکی ندارن، چه طور میشه توقع داشت که اونو به فرزندانشون یاد بدن؟ آیا مدارس قابلیت انتقال چنین مفاهیمی رو به بچه ها دارن؟ آیا معلم ها با وجود مشکلات معیشتی فراوون می تونن چنین کاری رو انجام بدن؟ آیا رسانه ای هست که بشه روی اثرگذاریش حساب کرد؟ به غیر از این ها، آیا موسسات خیریه نمی تونن سازمان های مناسبی برای آموزش نیکی باشن؟ و سوالات فراوون دیگه. من سعی می کنم پاسخ های خودمو به این سوالات در این صفحه بنویسم و امیدوارم این فعالیت های فکری عاقبتش اجرایی بشهJ
آموزش نیکی توسط خانواده
معلومه که خانواده تو شکل گیری شخصیت آدما اثرش از هر نهاد دیگه ای بیشتره. آدما سال های اولیه زندگیشونو که سال های شکل گیری عادات رفتاریشونه اغلب در خانه هستن و در سال های بعد هم بخش زیادی از زمانشونو در خانه می گذرونن. بنابراین، پدر مادرها خیلی می تونن در عادت دادن فرزندانشون به نیکی موثر باشن.
حالا سه تا سوال مهم هست که باید بهشون پاسخ داد:
• چه طوری باید به والدین انگیزه داد که نیکی کردن را به فرزندانشون یاد بدن؟
• والدین چه چیزهایی را باید به فرزنداشون در مورد نیکی یاد بدن؟
• این کار رو چه طوری باید انجام بدن؟
فکر میکنم یه بخش زیادی از خانواده ها هستن که علاقه مندن بچه هاشون اهل نیکی بار بیان گرچه ممکنه در عمل هیچ کاری برای این که این اتفاق بیفته انجام ندن. توی کشور ما بسیاری از مردم اعتقادات دینی دارن و همین شاید کافی باشه برای این که علاقه مند باشن بچه های نیکوکاری داشته باشن. حتی آدمای بدون اعتقادات هم شاید از داشتن بچه های اهل نیکی خوششون بیاد چون تو زمانی که خودشون به کمک بچه هاشون نیاز پیدا میکنن، چنین بچه هایی بیشتر به کارشون میان. با همه این اوصاف، اگر قرار باشه پدر مادرا آموزش ببینن که چگونه نیکی را آموزش بدن، باید اول انگیزه هاشونو برای این کار تقویت کرد.
فکر می کنم برای تقویت انگیزه پدر مادرا باید یه چیزهایی را بهشون یادآوری کرد. مثلا مواردی مثل این ها:
• توی متون دینی مون داریم که پدر و مادر بعد از رفتن از این جهان، از نیکی های فرزند صالح شون بهره می برن.
• میشه دید که آدمایی که اهل نیکی هستن روان های سالمی دارن و بانشاط هستن. بچه ها هم از این قاعده مستثنی نیستن.
• بچه هایی که انگیزه کمک کردن به دیگران رو دارن کمتر از اون هایی که چنین انگیزه هایی رو ندارن در معرض انحرافات اخلاقی هستن.
• این که آدم ببینه بچه هاش نیکی می کنن و اهل گره گشایی هستن لذت بخشه – اصلا چه انگیزه ای بهتر از این؟!
اما در مورد این سوال که والدین چه چیزهایی را باید به فرزندانشون یاد بدن، فکر می کنم چند تا مورد زیر را باید به بچه هاشون یاد بدن:
1. شاید اولین چیزی که بچه ها باید یاد بگیرن اینه که اگر دیدن کسی مشکلی داره و اونا می تونن بهش کمک کنن، بی تفاوت نگذرن. به روش های مختلف میشه اینو به بچه ها یاد داد. نمونه های زیادی میشه مثال زد از روش هایی که باعث میشه این مورد به بچه ها آموزش داده بشه. مثلا پدر داره همراه فرزندش توی خیابون راه میره و میبینه که یه پیرزن یا یه نابینا می خوان از خیابون رد بشن. کمک کردن به این آدم در مقابل فرزند حتما اثر خودشو در ذهن فرزند میگذاره. یا مثلا کمک به آدمی که سوخت خودروش تموم شده یا ماشینش خراب شده و نیاز به کمک داره و موارد دیگری مثل این ها.
2. نشون دادن روش های مختلف نیکی به بچه ها. باید به بچه ها یاد داد که روش های مختلفی برای حل مشکلات مردم و خوشحال کردن اونا وجود داره و البته ابتدا خود پدر و مادر باید این روش ها رو بدونن. مثلا سر زدن به پدربزرگ و مادربزرگ ها، عیادت از مریض های فامیل، کمک به همسایه ها واسه حل مشکلاتشون و مانند این موارد.
3. نشون دادن قواعد نیکی. میشه به بچه ها یاد داد که کار نیکو به خاطر لذتش باید انجام داد؛ باید حرمت آدما رو موقع کمک به اونا حفظ کرد؛ باید موقع کمک به بقیه گشاده رو باد و سایر قواعد.
خیلی مهمه که از ترفندهای آموزشی هم برای آموزش نیکی به بچه ها استفاده بشه. مثلا:
• موقع کمک به دیگران اگر امکانپذیره بچه ها رو هم باید شریک کرد. مثلا اگر قراره یه پیرزن رو از خیابان رد کنیم یه دستشو بدیم به دست فرزندمون یا اگر قراره پولی به عنوان صدقه پرداخت بشه، بهتره پول را به فرزندمون بدهیم که پرداخت رو انجام بده.
• اگر فرزندمون کار نیکی انجام میده، باید حتما تشویقش کنیم. این کار باعث میشه به تدریج تصویر خوبی از نیکی در ذهنش شکل بگیره و از نیکی لذت بیشتری ببره.
اما باید کسانی باشند که آموزش نیکی را آموزش بدن. به نظر می رسه برای چنین کاری میشه از روش های مختلف زیر استفاده کرد:
1. آموزش توسط موسسات خیریه. با توجه به این که آموزش اثرات ماندگار و عمیقی می تونه داشته باشه، بنابراین، یکی از فعالیت های موسسات خیریه می تونه آموزش نیکوکاری باشه. این کار می تونه از طریق برگزاری سمینار، برگزاری کلاس برای والدین و مانند این ها انجام بشه.
2. آموزش از طریق کتب و جزوات آموزشی. میشه از طریق کتبی که در حوزه های روانشناسی و آموزش نوشته میشه، روش آموزش به والدین منتقل بشه.
3. آموزش از طریق رسانه ها.
4. آموزش از طریق مدارس. مدارس می تونن با برگزاری جلسات آموزشی برای والدین، روش های آموزشی را با والدین در میون بذارن.
1. آموزش از طریق موسسات خیریه:
همون طور که در انجام دادن کارهای انتفاعی یا درآمدزا، باید سعی کرد که بهترین روش انتخاب بشه، برای کارهای عام المنفعه و خیر هم بهتره بهترین روش انتخاب بشه. به عبارتی، آدمای نیکوکار باید یاد بگیرن که کار خیرشونو به روشی انجام بدهن که بالاترین راندمان یا بازدهی رو داشته باشه.
موسسات خیریه منابعی در اختیار دارن که با اون منابع میشه کارای مختلفی انجام داد. طبعا این موسسات باید از بین روش های موجود، بهترینو انتخاب کنن. نکته مهم این جاست که بسیاری از اوقات، بهترین روش آموزش دادنه. این آموزش دادن می تونه به دو شکل زیر باشه:
• آموزش آدمای نیازمند
• آموزش کمک به آدمای نیازمند
در مورد اولی که خب از قدیم یه ضرب المثل واسش گفتن که خیلی حکیمانه و گویاست که “به جای ماهی دادن به آدما، ماهی گرفتنو باید یادشون داد”. نکته جالب این جاست آموزش ماهی گرفتن، خرجش کمتر از ماهی دادنه اما وقتی شما به یه کسی ماهی گرفتنو یاد میدی، اونو تا آخر عمرش بی نیاز می کنی، ولی وقتی بهش ماهی می دی، برای مدت کوتاهی نیاز غذاییشو برطرف می کنی.
در این مطلب قرار نیست در مورد آموزش به آدمای نیازمند صحبت بشه، بلکه قصد اینه که در مورد آموزش نیکوکاری مطالبی طرح بشه. چیزی که می خوام بگم اینه که خیلی خوبه موسسات خیریه بخشی از بودجه یا منابعی که دارنو اختصاص بدهن به آموزش نیکوکاری. به نظرم این کار بازدهی بسیار بالایی داره، زیرا:
• بسیاری از روش های آموزشی برخلاف خیلی از کارهای عام المنفعه هزینه بالایی نداره.
• منابع انسانی فراوونی وجود داره که با آموزش میشه اونا رو به انجام کارای خیر ترغیب کرد و اون وقت اونا خودشون از منابع شخصی یا با جمع کردن منابع دیگران، منشا خیر میشن.
• آموزش میتونه به سرعت توسعه پیدا کنه، در حالی که خیلی دیگه از کارای خیر این طوری نیست.
حالا سوال اینه که یه موسسه خیریه چه چیزایی رو باید یاد بده و به چه کسایی. فکر می کنم که موارد زیر از پاسخ های ممکن به این سواله.
آدمای صاحب مال فراوونی هستند که دلشون می خواد قبل از رفتنشون از این دنیا یه اثر خیری از خودشون به جا بذارن. فکر کنم هر آدم نرمالی که صاحب ثروت باشه چنین خواسته ای داره. اما خیلی از این آدما به خاطر مشغله کاری زیاد یا ندونستن بهترین روش یا به خاطر عقب انداختن این کار، آخرش هم نمی تونن کاری که میخوان انجام بدهن. آیا یه موسسه خیریه واقعا نمی تونه نقشی در این زمینه داشته باشه، یعنی یه روش شسته و رفته رو به این جور آدما معرفی کنه و ترغیبشون کنه که چنین کاری رو با مکانیزمی که احتمال فساد توش نیست انجام بدن؟
چه قدر ایرانی در خارج از ایران زندگی می کنند که سنشون بالا رفته و دوست دارن قبل از رفتن، یه کار خیری واسه مردم روستاشون، شهرشون یا کشورشون انجام بدن. کافیه واقعا کسانی پیدا بشن که روش انجام این کارا رو نشونشون بدن یا روش هایی رو طراحی کنن که اون آدما مطمئن بشن پولشون حتما صرف یه کار خیری میشه که باقی می مونه.
چه قدر خانم های خانه دار هستند که وقت اضافی فراوونی دارن و از این که وقتشون با انجام یه کار خیر پر میشه لذت خواهند برد و چه کسی هست که بهشون یاد بده چه طوری می تونن این کارو انجام بدن؟
چه قدر دخترای مجرد بیکار که تنها به دنبال پر کردن وقتشون هستند و به دنبال کاری برای سرگرم شدن. خب آیا واقعا نمیشه کاری کرد که بخشی از وقت این ها صرف حل مشکل آدمایی بشه که مشکل دارن؟
اگه بخوایم این فهرستو ادامه بدیم موارد متعدد دیگه ای رو میشه بهش اضافه کرد. با این وصف، واقعا فکر می کنم که لازمه بخش عمده توان آدمایی که می خوان کار خیر کنن و وقت و منابع موسسات خیریه باید صرف آموزش بشه.
برای این که جواب قدری روشن تر بشه، بهتره این طوری گفت که میشه موسسات خیریه ای را صرفا با ماموریت آموزش ایجاد کرد به طوری که مثلا به یکی از روش های زیر کار کنن (طبعا ایجاد چنین موسساتی نیاز مالی زیادی نخواهد داشت و بنابراین تعداد زیادی از افراد خوش فکر و خوش نیت می تونن دست به تاسیس چنین موسساتی بزنن).
• حرفه های زیادی هستن که اگر آدما اونا رو یاد بگیرن می تونن کسب درآمد کنن. نمونه هایی از این حرفه ها تایپ کامپیوتری، آرایشگری، خیاطی و مانند این هاست. اگر دختران خانواده های نیازمند چنین مشاغلی را یاد بگیرن به احتمال زیاد می تونن باهاش کسب درآمد کنن. از طرفی بسیاری از دختران مجرد در خانواده های متوسط یا مرفه هستن که این حرفه ها رو بلدن و مقدار زیادی از وقتشون هم تو خونه تلف میشه. یه موسسه خیریه می تونه با هدف آموزش حرفه ای دختران خانواده های نیازمند تشکیل بشه و از دخترای داوطلبی استفاده کنه که وقت فراغتشون زیاده. به عبارتی ماموریت این موسسه میشه ایجاد ارتباط بین این دو تا گروه. این طوری هر دوی این گروه ها منتفع میشن.
• خیلی از آدما هستن که به کمک مالی نیاز ندارن و فقط دوست دارن کسی یا کسانی به اونا سر بزنه، باهاشون حرف بزنه، بهشون لبخند بزنه و شاید به درد دلشون گوش بده. نمونه هاش هم زیادن. مثلا سالمندایی که تو خونه سالمندان هستن یا معلولایی که تو تو آسایشگاه ها هستن. کافیه یه موسسه خیریه کارش رو همین بذاره که به آدما یاد بده و همین طور تذکر بده که می تونن ماهی یک بار یا حتی سالی یک بار به این جور آدما سر بزنن و با هدیه ای یا حتی لبخندی خوشحالشون کنن. معلومه که این کار آموزشی خرج زیادی نداره و میشه به روشای مختلف انجامش داد، مثل مقاله نوشتن تو روزنامه ها و مجلات، ارسال ایمیل واسه آدما، برگزار کردن جلسات آموزشی در دانشگاه ها یا مساجد و … .
خلاصه این که اولا آموزش روش بسیار خوبی واسه توسعه کارای خیره و ثانیا چون هزینه زیادی نداره خیلیا می تونن انجامش بدن.
کاش یه روزی بیاد که همه آدما بخشی از وقتشون در هفته یا ماه رو واسه یه کار خیری که دوست دارن بذارن.
2. آموزش از طریق نشریات:
در سایر کشورهای دنیا، از رسانه هایی مثل کتب برای آموزش نیکوکاری استفاده می کنن و چیزهایی مثل روش مدیریت موسسات خیریه، روش های جلوگیری از اشتباه در فعالیت های خیریه و مواردی مثل این ها را آموزش می دن.
با این وصف، شاید خوب باشه که توی این کشور هم آدمایی که تجربه کارای خیر دارن، این تجارب رو مکتوب کنن. موضوعاتی که باید در موردش مطلبی نوشت طبعا موضوعاتیه که مشکلات و تجارب ناموفق فراوون داره. مثلا فراوون هستن آدمایی که وصیت می کنن جایی پس از مرگشون وقف فلان کار خیر بشه، اما بعد از مدتی از مرگشون، به خاطر عدم تامین مالی، مدیریت نامناسب یا بی توجهی متولیا، موقوفه بلااستفاده میشه یا حتی ازش سوء استفاده میشه. بنابراین، یکی از موضوعات خیلی مناسب برای تحقیق و نوشتن کتاب، روش ایجاد موسسات خیریه است، طوری که پس از اتمام حیات خیـّر هم، برای مدت طولانی موسسه خیریه یا موقوفه منشا خیر بشه.
یکی دیگه از موضوعات مناسب برای کار، روش مدیریت موسسات خیریه است. توی کشور ما خیلی از موسسات خیریه توسط آدمای با سن بالا ایجاد و مدیریت میشه، آدمایی که نه اندیشه جوون دارن و نه انرژی کافی واسه کار جدی. خیلی از اوقات آدمای مسن یکی از اهدافشون از ایجاد یا اداره موسسات خیره، ایجاد اشتغال و سرگرمی واسه خودشونه. این یکی از آفت های این موسساته. اگر آدما قبل از رسیدن به سن بالا یا پیدا کردن شرایط تاسیس یک موسسه خیریه، روش ایجاد و مدیریت رو یاد بگیرن، این موسسات یا مراکز نتایج خیلی بهتری به دست می آرن.
شاید بشه موضوعات دیگه ای هم واسه کتاب نوشتن پیدا کرد. توی زمینه خیریه کتاب توی کشور ما فراوون نوشته شده، اما متاسفانه کتابا خیلی کاربردی نیستن و بیشتر در حد جمع آوری و تنظیم مطالب هستن، در صورتی که برای بهبود وضعیت موجود باید روش های فعلی نقد بشن و روش های جدید انجام کارای خیر طراحی بشه. واقعا لازمه که کتب موجود برای مخاطبایی نوشته بشه که نیازمند و تشنه مطلبن تا نوشتن کتاب نهایتا نتیجه اجرایی داشته باشه.
شاید گفتن یه نکته هم مفید باشه. خانواده، مدرسه، دوستان، تلویزیون، فیلم ها، کتب، مجلات و خلاصه آدمایی که دور و برمون هستن منشا شکل گیری اهداف و آرزوهای ما هستن، آرزوهایی مثل دکتر و مهندس شدن، پولدار شدن، داشتن فرزندانی با فلان ویژگی ها، داشته خانه یا ویلایی با فلان مشخصات و خیلی چیزهای دیگه. وقتی یه آرزویی به طور جدی در ذهن کسی رسوخ کنه یا به عبارتی یک خواسته در وجود کسی واقعا قوت بگیره، احتمال تحقق اون خواسته زیاده. خب یکی از آرزوهای جدی آدما میتونه انجام دادن یک کار خیر بزرگ باشه. فکر می کنم از زمینه نوع دوستی که توی آدما وجود داره خیلی خوب میشه برای ایجاد چنین آرزویی در اونا استفاده کرد.
آیا واقعا نمیشه کاری کرد که بچه های این جامعه یا بخشی از اونا از بچگی این آرزو تو وجودشون شکل بگیره که وقتی سنشون بیشتر شد و توانایی شون بالاتر رفت، یه کار خیر موثر و بادوام رو راه بندازن. کسی که بتونه چنین بذری رو تو ذهن بچه ها بکاره کاری کرده کارستون!
به نظرم از روشای مختلفی واسه چنین کاری میشه استفاده کرد. مثلا:
•یکی از کارای خیلی موثر، انتشار زندگی نامه های آدمای نیکوکار موثر در ایران وجهانه. فکر می کنم زندگی نامه این آدما مثل تابلوهای زیباییه که اگه در معرض دید باشه می تونه باعث خلق تابلوهای جدید بشه. مثلا زندگی نامه آدمایی مثل مادر ترزا یا نمونه های ایرانیش اگه فراوون نقل بشه قطعا آثار خودشو به جا می ذاره.
• یکی دیگه از کارایی که می تونه باعث بشه آدما انگیزه کارای خیر رو پیدا کنن، نشون دادن مشکلات بقیه است و به خصوص به بچه ها که ذهنشون هنوز پاکه. چه قدر خوبه بچه ها رو ببرن مثلا تو محلات فقیر شهر یا حتی مناطق محروم دورافتاده تا مثلا خونه های محقر، وسایل کم و کهنه، کوچه های تنگ و باریک، آدمای افسرده و مریض و خلاصه گرفتاریا و مشکلات فقرا رو ببینن. این دیدنا همراه با تعریف زندگی آدمایی مثل مادر ترزا حتما می تونه در شکل گرفتن آرزوی نیکوکار شدن در بچه ها موثر باشه (البته این نوع آموزش به نشریات ارتباطی نداره!)
•روانشاسا میگن که آدم به هر چی فکر کنه همون موضوع در ذهنش بزرگ میشه، چه خوب و چه بد. این مطلب در مورد اخبار و مطالب رسانه ها هم صادقه. چرا رسانه ها نباید خیر کارای خوب رو بزرگ نشون بدن؟ چرا خبر ساخت یه مدرسه جدید توسط یه آدم خیر نباید در مقیاس وسیع منتشر بشه؟ چرا خبر فداکاری های آدما نباید تیتر درشت بشه؟ فکر می کنم روزنامه ها و سایر نشریات به هر حال اثر جدی در ترویج نیکی می تونن داشته باشن.
خلاصه خوبه که مولفا، مترجما، ناشرا و سردبیرا دغدغه ترویج نیکوکاری رو داشته باشن.
3. آموزش از طریق کتب درسی:
توی نظام آموزشی ما خیلی از مطالبی که بچه ها باید یاد بگیرند، توی برنامه درسی بچه ها گنجونده نشده. مثلا چند نوع از این مطالب اینهاست:
• مطالب مربوط به بهداشت روانی.
• مطالبی در مورد روش های پیشگیری و درمان بیماری های رایج.
• مطالبی در مورد ایمنی فیزیکی در زندگی
• مطالبی در ارتباط با اخلاق حرفه ای
• مطالبی در مورد اخلاق در روابط اجتماعی
• مطالبی در مورد نظم و برنامه ریزی
اما تا بخواین، مطالبی توی کتب بچه ها هست که واقعا یا بی فایده است یا کم فایده. از این هم فراوون میشه مثال زد. چه قدر از مطالب کتابای درسی تاریخ واقعا توی زندگی آدما به کار می آد؟ این همه اسم و تاریخ و امثال این ها، آیا واقعا در زندگی فعلی یا آتی بچه ها اثر داره؟ جغرافیا هم باز به شرح ایضا. چه قدر عدد و رقم و اسم بود که یاد گرفتیم، ولی واقعا از یاد گرفتن اونا چه چیزی عایدمون شد؟ من هنوز متوجه نمی شم که دونستن مقدار بارندگی در چراپونچی یا ارتفاع قله کلیمانجارو چه فایده ای داره. از سایر درس ها هم میشه مثال زد. نکته جالب اینجاست که این همه انرژی از معلما و شاگردا صرف یادگیری چنین چیزایی میشه ولی تقریبا هیچ کس به فکر تغییر این فرآیند نیست.
بگذریم. یکی از مطالب مهمی که میشه از طریق کتب آموزشی به بچه ها آموزش داد، همین نوع دوستی و خیرخواهیه. حداقل میشه گفت که اگر هم نشه از طریق کتب درسی چنین چیزایی رو به همه بچه ها آموزش داد، وجود چنین مطالبی به هر حال اثر مثبتی روی بچه ها خواهد داشت.
من یادمه که در زمان ما که در کتب درسی، اعم از ابتدایی، راهنمایی یا دبیرستان، اصولا به طور مستقیم یا غیرمستقیم هیچ مطلبی در مورد مفاهیم نوع دوستی و خیرخواهی وجود نداشت. من متخصص آموزش یا مدیریت آموزش نیستم، اما فکر می کنم میشه از این ایده ها در کتب درسی استفاده کرد:
•توی این کشور خیلی از خانواده ها هستن که از خیلی جهات، مثلا آب آشامیدنی، بهداشت، تغذیه، مسکن، شغل، امنیت و خیلی چیزای دیگه محرومن و به دلایلی تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی هم نیستن. خب چه ایرادی داره که توی کتب درسی بچه ها، روش های مختلف کمک آدمای خیرخواه به این خانواده ها با تصویر یا متن به بچه ها نشون داده بشه؟ این روش کمک نمی کنه بچه ها یاد بگیرن که تنها راه کمک کردن به بقیه، دادن پول نیست و میشه با صرف زمان یا دادن اطلاعات یا امانت دادن وسایل یا قرض دادن یا خیلی روش های دیگه به بقیه کمک کرد؟
•چرا بچه های این کشور باید بدونن فلان شاعر سبک عراقی کی به دنیا آمده و کی مرحوم شده، اما نباید بدونن که آدمای نیکوکار اثرگذار این کشور چه کسانی بوده اند و چه کارایی کرده اند؟
•یه کارایی هست که فکر می کنم واقعا باید توی کتب درسی تحسین بشه. نمونه اش، ایجاد اشتغال یا کارآفرین بودن به خصوص در مناطق محرومه. خب دلیلش هم معلومه دیگه.
یه نکته در مورد آموزش روش های نیکوکاری با کتب درسی به نظرم خیلی مهمه. نباید این موارد به هیچ وجه در امتحانات بیاد. چون این کار قطعا می تونه آثار معکوسی روی خیلی از بچه ها بذاره. برای آموزش نیکی هم مثل خیلی چیزای دیگه، باید یه کاری کرد که بچه ها خاطره خوشی از یادگیری داشته باشد و لازم نباشه بالاجبار مطالب رو یاد بگیرن.
فکر می کنم، یه نشریاتی مثل نشریه رشد که توی مدارس توزیع می شن هم می تونن توی این زمینه منشا خیر بشن.
کاشکی یه روز بیاد اهمیت سیستم آموزشی درک بشه.
100 راه کمک به نیازمندان و افراد فقیر جامعه
در این مقاله قصد داریم 100 راه کمک به نیازمندان و افراد فقیر جامعه که در کنار ما، از نزدیکان و دوستان ما هستند را باهم مرور کنیم. شاید یکی از این راهها مناسب وضعیت ما باشد و بتوانیم برای کمک به نیازمندان از آن راه به نیکوکاری مشغول شویم.
افراد نیازمند نیاز به احساس دلسوزی و ترحم از هیچ سمتی را ندارند. آنها تنها با همراهی یک جامعه پویا میتوانند از فقر و نیازمندی خود خارج شوند. جامعهای پویا است که افراد جامعه در رابطهای ساختارمند و ایمن بتوانند از خدمات و سرمایههای ملی خود استفاده کنند و اگر شکافی ایجاد شد با همراهی هم بتوانند آن را از بین ببرند.
کمک به نیازمندان نیازمند عمل اجتماعی و دولتی است.
برای اینکه بتوانید به فقرا کمک کنید نیازی نیست که ثروتمند باشید. در بسیاری از روشهای نیکوکاری به پول احتیاجی ندارید.
شما حتی میتوانید این کار را با دوستان یا یک موسسه خیریه انجام دهید تا هزینههای خود را به حداقل برسانید و کمک بیشتری نیز در نیکوکاری خود داشته باشید. علاوه بر این، مجبور نیستید برای این کار زمان زیادی اختصاص دهید؛ میتوانید در کنار دیگر کارهایتان نیز آن را مدیریت کنید.
در اینجا 100 راه ساده را به شما معرفی میکنیم که میتوانید با انجام آنها به فقرا و نیازمندان کمک کنید:
- هفتهای یکبار با یک وعدهی غذایی از یک خانواده یا فرد نیازمند حمایت کنید یا هزینه آن را کمک کنید.
- در تامین هزینه مدرسه کودکان نیازمند شرکت کنید و از آنها حمایت مالی کنید.
- لباسهای جدید یا استفاده شده خود را که دیگر نمیپوشید را با نیازمندان به اشتراک بگذارید، مانند پویش دیوار مهربانی
- به نیازمندان کمک کنید تا هزینههای پزشکی و مراقبتهای پزشکی خود را پرداخت کنند.
- به آنها خدمات دندانپزشکی رایگان دهید.
- از واکسیناسیون کودکان فقر حمایت مالی کنید.
- از معاینات سلامتی نیازمندان حمایت کنید.
- خدمات ارایشی رایگان به فقرا بدهید. مانند کوتاه کردن مو
- وسایل شخصی مورد نیاز آنها را رایگان تامین کنید.
- برای استخدام بیکاران موقعیت شغلی ایجاد کنید و به آنها فرصتهای کاری مناسب بدهید.
- میتوانید با تامین مصالح ساختمانی به ساختن خانه برای نیازمندان کمک کنید.
- برای نقاشی خانه نیازمندان داوطلب شوید.
- مبلمان قدیمی خود را اهدا کنید.
- تلفنهای قدیمی و وسایل الکترونیکی که دیگر استفاده نمیکنید را اهدا کنید.
- کتابهای را که قبلا خواندهاید به فقیران و بهخصوص دانشآموزان نیازمند اهدا کنید.
- برای کودکان فقیر و بیسرپرست اسباببازی بخرید.
- به نیازمندان و کارتنخوابها کمک کنید تا یک خواب راحت را تجربه کنند با اهدای یک بالش نرم، پتو تشک و دیگر وسایل خواب.
- با اهدای وسیل روشنایی خانه نیازمندان را روشن کنید.
- در ساخت یک مرکز ورزشی (زمین بسکتبال یا سالن ورزشی) مشارکت و کمک کنید.
- در انتخابات به کسانی رای دهید که به راستی و نه دروغ، برنامه برای فقرزدایی دارند.
- به افراد فقیر آگاهی انتخاباتی برای رای دادن به کسی که نیاز آنها را تامین میکند بدهید.
- به مجازات و زندانی کردن سیاستمداران فاسد که باعث فقیر شدن مردم میشود کمک کنید.
- به موسسات خیریه مورد اعتماد و فعال کمک کنید. صدقه آنلاین
- از پرورشگاهها بازدید کنید.
- کودکان بیسرپرست را به فرزندی قبول کنید یا حامی یک کودک باشید.
- به خانه سالمندان بروید و برای آنها لباس، میوه و چیزهایی که نیاز دارند، ببرید.
- به زندانیان فقیر کمک کنید و برای آنها وسایل مورد نیازشان را خریدار کنید.
- به جای چانه زدن با کسب وکارهای کوچک و نیازمند با مبلغ بیشتری از محصول آنها حمایت کنید.
- از طریق فعالیتهایی مانند کنسرت و اجراهای سرگرم کننده، برای قربانیان فاجعه مانند سیلزدگان حمایت مالی جمع کنید.
- از طریق رسانههای اجتماعی، وبلاگ نویسی، تبلیغات و سایر تبلیغات آنلاین، حامیانی را برای افراد نیازمند پیدا کنید.
- از شرکتهایی محصولاتتان را خریداری کنید که در فقرزدایی و کمک به نیازمندان فعالیت میکنند.
- از مشاغل محلی خود پشتیبانی کنید. آنها خدمات محلی ارائه میدهند پس ملزم به پرداخت مالیات هستند که برای کمک فقرا از طرف دولت مفید است.
- برخی از محصولات تجاری خود را به صورت رایگان به فقرا ببخشید.
- خدمات تخصصی خود را به صورت رایگان به کسانی که قادر به پرداخت هزینه آن نیستند، ارائه دهید.
- به نیازمندان رایگان آموزش دهید تا با کسب مهارت بتوانند معیشت خود را بهبود بخشند.
- برای ایجاد تعاونیها به جامعه کمک کنید.
- به افراد نیازمندی که توانایی دارند، کمک کنید تا به مصاحبههای شغلی بروند. مانند تهیه رزومه و لباس برای آنها.
- بذر و کود برای کشاورزان نیازمند تهیه کنید.
- به ماهیگیران تورهای جدید ماهیگیری و سایر تجهیزات ماهیگیری اهدا کنید.
- به روستاییان نیازمند کمک کنید تا از منابع طبیعی و گردشگری خود محافظت کنند تا منبع درآمدشان از بین نرود.
- به نیازمندان در برنامهریزی مالی و حقوقیشان کمک کنید.
- به نیازمندان مشاوره خانوادگی رایگان بدهید.
- آنها را با ارزشهای خود و خانوادهشان آگاه کنید.
- آنها را از حقوق و امتیازات خود بعنوان یه شهروند آگاه کنید تا مورد ظلم افراد صاحب قدرت قرار نگیرند.
- با حمایت سایر شهروندان و سازمانهای محلی بیمارانی که قادر به بستری شدن در بیمارستان نیستند را به بیمارستانها و اورژانسها معرفی کنید تا آنها را پذیرش کنند.
- به فقرا و نیازمندان وام بدون بهره بدهید.
- به آنها کمک کنید تا بدهیهای خود را پرداخت کنند.
- روز تولد یا سایر مناسبتهای خاص خود را در یک پرورشگاه یا با یک مرکز مختص نیازمندان جشن بگیرید.
- برای افراد مشهور و نیازمند جشن تولد بگیرید.
- برای نیازمندان خالصانه دعا کنید و همزمان اقدامات نیکوکاری را نیز دنبال کنید.
- به ساخت عبادتگاه برای افاد نیازمند کمک کنید. کلیسا مسجد و…
- به ساخت آموزشگاهها و مدارس برای نیازمندان کمک کنید.
- در تامین تجهیزات مدارس مشارکت کنید.
- آموزشهای توانمندسازی به نیازمندان را شروع کنید.
- صرفهجویی کردن در منابع به کاهش فقر جامعه میتواند کمک کند.
- با آموزش صحیح به فقرا کمک کنید تا محیط خود را تمیز کنند.
- به کاشت درختان و فضای سبز برای نیازمندان کمک کنید.
- در مورد جوامع حاشیه نشین تحقیق کنید و با انجام مصاحبه و دادههای مهم را جمع آوری کنید. گزارش خود را خلاصه کنید و آنها را با دولت و عموم مردم به اشتراک بگذارید تا آگاهی و نگرانی درباره فقر در کشور افزایش یابد.
- صحیح بهداشتی و شخصی، به جامعه فقیر در مبارزه با بیماریها کمک کنید.
- صدای مداوم فقرا باشید. اگر یک وبلاگ نویس یا یک تأثیرگذار در رسانههای اجتماعی هستید، صدای آنها باشید.
- از افراد طبقه پایین کمک، ایده و مشاوره بخواهید تا احساس کنند که آنها نیز در جامعه نقشهایی را دارا هستند.
- برای نیازمندان برنامههای سرگرمی مانند تماشای فیلم برگزار کنید.
- اگر هنرمند هستید برای نیازمندان هنر خود را اجرا کنید تا آنها هم بتوانند مشاهده کنند و لذت ببرند.
- آیا دوربین خوبی دارید؟ عکسبرداری رایگان را به یک خانواده نیازمندان پیشنهاد دهید تا بتوانند تصویر خانوادگی داشته باشند.
- با تهیه وسایل نقلیه و به آنها در یافتن پناهگاه یا جابجایی وسایل کمک کنید.
- در هنگام یا بعد از فاجعه به نیازمندان و فقرا کالاهای امدادی، کمکهای پزشکی و پناهگاههای موقتی بدهید.
- به کسانی که عزیزان خود را از دست داده اند، از طریق کمکهای مالی، عاطفی و جسمی کمک و آسایش دهید.
- صندلیهای VIP خود را به فقرا اهدا کنید.
- خون اهدا کنید.
- به فقرا کمک کنید تا با عزیزانشان تماس بگیرند.
- به آنها کمک کنید تا با عزیزانشان دیدار و پیوند دوباره برقرار کنند.
- پول توجیبی و وعدههای غذایی را با یک همکلاسی فقیر در مدرسه تقسیم کنید.
- به همکارانتان کمک کنید تا یک شغل پارهوقت پیدا کند.
- به کارمندان نیازمند خود حقوق بیشتری بدهید.
- به جای وام دادن، در مواقع حساس به دوستان نیازمند و فقیر خود کمک کنید.
- به دانشجویان فقیر کمک کنید تا تحصیلات خود را تمام کنند تا وارد بازار کار شوند.
- همراه با سایر مدافعان و قانونگذاران در کشور برای ایجاد قوانین مؤثر در کاهش فقر مشارکت کنید.
- افراد بیشتری را به کارهای خیر و نیکوکاری دعوت کنید.
- داوطلب باشید و به انجمن هایی بپیوندید که به فقرا کمک کنند.
- به شهروندان حاشیهنشین کمک کنید و از آنها برای منافع خود استفاده نکنید.
- وقتی به چیزی دست یافتند تبریک بگویید و خوشحال باشید. آنها را به سمت پایین هل ندهید.
- از جوانان مستعد و نیازمند برای گذراندن دورههای مهارتی حمایت کنید.
- اسپانسر ایدههای آنان باشید.
- اسپانسر مراکز بازتوانی و مهارتی باشید.
- براساس توانایی خود در هر سازمانی کمک کنید تا کارفرمایان با نیازمندان ارتباط پیدا کنند.
- به خانوادهها کمک کنید تا بتوانند فروشگاهی راهاندازی کنند و محصولاتشان را بفروشند.
- به کسانی که میتوانند در خارج از کشور کار کنند کمک کنید.
- کامپیوتر و یا لبتاپ قدیمی خود را اهدا کنید.
- یک سرویس رایگان پزشکی، دندانپزشکی و مشاورهای را سازماندهی کنید.
- به یک جوان نیازمند کمک کنید تا بورسیه تحصیلی بگیرد.
- آموزش رایگان انگلیسی بدهید.
- به افراد نیازمندی که ایده کسبو کاری دارند در راهاندازی کمک کنید.
- به متقاضیان کار کمک کنید تا مدارک خود را جمعآوری کنند.
- کتابهای قدیمی خود را به دانشآموزان فقیر یا کتابخانههای عمومی اهدا کنید.
- به بیماران فقیر کمک کنید تا درمانگاههای رایگان و کم هزینهتری پیدا کنند.
- اسپانسر تورهای گردشگری و سرگرمی برای نیازمندان شوید.
- اگر پول ندارید، وقت بگذارید، به مکان آنها بروید و با فقرا صحبت کنید.
- سخت کار کنید تا بتوانید به خودتان کمک کنید تا از پس فقر برآیید. هنگامی که شما مرفه باشید، میتوانید کارهای بیشتری انجام داده و به فقرا کمک بیشتری کنید.
- مستمری ماهیانه خیریه شعف
- به روش منحصر به فرد خود به آنها کمک کنید.
نیازی نیست سوپرمن یا بیل گیتس باشید تا بتوانید کاری را برای کسانی که درمانده و نیازمندان هستند انجام دهید. با روشهای ساده هم میتوانید در جامعه تغییری ایجاد کنید. چه کسی میداند؟ شاید دیگران از کاری که شما انجام میدهید الهام بگیرند و آنها نیز برای کمک به فقرا دست بهکار شوند. علاوه بر این، کسانی که به روشهای مختلفی به آنها کمک می کنید؛ شاید روزی بتوانند کسانی باشند که در آینده به شما و دیگران کمک میکنند.
همراه با خیریه خادمین کتیج به کمپینهای کمک به نیازمندان ملحق شوید.
ترجمه از خیریه شعف
کارگاه ها و طرح های اشتغالزایی
وضعیت کارگاه های اشتغالزایی و زود بازده خیریه
کارگاه دوزندگی :
کارگاه تولید کتیج سازه:
تولید حدود 4 مدل بلوک و تیرچه . جدول و سایر محصولات بتونی و مصالح ساختمانی . تمام مجوز های فعالیت و کار اخذ و هم اکنون پرونده ان جهت واگزاری زمین در حال گردش می باشد. مبلغ مورد نیاز بالای 1 میلیارد و 500 میلیون تومان می باشد.
نیازمند حمایت شما خوبان هستیم .
سود حاصله از کارگاه ها در امورات خیریه و توسعه کارگاه ها و ایجاد کارگاه های دیگر جهت ایجاد اشتغال هزینه می گردد.
جهت دانلود مجموعه اشتغال های خانگی . اینجا کلیک کنید
طرح دوزندگی جهت اشتغال بانوان
طرح قنات شهر کتیج جهت اشتغالزایی خانواده های نیازمند
طرح های اشتغالزایی با سرمایه کم و…
2- هوشبهرIQ :
مسلماً افراد باهوشبهر بالا موقیعیت های بازاریابی وفرصت های مناسب بازار و شرایط را بهتر و سریع تر درک می کنند.
3- هوش هیجانی:
هوش هیجانی یا هوش عاطفی در واقع یک ویژگی شخصیتی است که دارای مولفه هایی چون : شناخت عواطف شخصي- به کار بردن درست هيجان ها
برانگيختن خود- شناخت عواطف ديگران و برقراري رابطه با ديگران می باشد. همانطور که قبلا نیز گفته شد، مهمترین نیاز یک بازاریاب موفق برقرارری ارتباطات اجتماعی مناسب است، تحقیقات نشان داده اند که افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، ارتباطات موفقی برقرار می کنند، چرا که درک مناسبی از طرف مقابل و همچنین درک درست از احساسات و کنترل هیجانات خود دارند.
4-خلاقیت وانعطاف پذیری:
فرد خلاق، تمایل دارد که مسائل مختلف را به طرق متفاوت حل کند؛ هر چند در ظاهر، یک راه حل بیشتر برای آن وجود ندارد.
تحقیقات انجام شده در زمینه ویژگی های افراد خلاق توسط سیسک (1985م.)، نشان می دهد که آنان علاوه بر این که از هوشی سرشار، صداقت، صراحت و انعطاف پذیری برخوردار هستند، با آزاداندیشی و تفکر واگرا، مسائل مختلف را بررسی می کنند و به راه حل های نو دست می یابند.
خلاقيت نيرويي است كه در پس نوآوري وجود دارد .
5-تحمل ابهام بالا:
قدرت تحمل ابهام عبارت است از عدم قطعيت به عنوان بخشي از زندگي، توانايي ادامة حيات با دانشي ناقص دربارة محيط و تمايل به آغاز فعاليتي مستقل بي آنكه شخص بداند، آيا موفق خواهد شد يا خير .
همانطور که قبلاً گفته شد در چنین مشاغلی ابهام و دشواری نقش از ویژگیهای آن است، شرایط شغلی و ویژگی های افرادی که به عنوان هدف بازار یابی تعین می شوند گاهاً از قبل مشخص نیستند. مثلاً هدف بازاریابی ممکن است یک مدیر کارخانه بزرگ و یا حتی یک فروشنده ساده یک محصول باشد.
6- اعتماد به نفس:
داشتن اعتماد به نفس، یعنی ارزشیابی درست و مناسب از توانمندی ها و ارزش های شخصی خود، و خوباوری نسبت به توانایی های خود است که در بهبود برقراری ارتباطات اجتماعی بسیار موثر است.
-كارگاه خريد و بسته بندي و عرضه مواد غذايي
توليدي بخش دستگردان
اين كارگاه مي تواند به صورت شركت تعاوني و يا كارگاه خصوصي در زمينه هاي زيركه توليد آن در سطح بخش انجام مي شود فعاليت نمايد .
1- جمع آوري گوجه فرنگي كوچك و آبدار و بسته بندي آن و عرضه در بازارهاي شهرهاي بزرگ . ( اين فراورده هم اكنون در بسته هاي نيم كيلويي و 750 گرمي درشهرهاي بزرگ در سوپر ماركتها با قيمت بالايي عرضه مي شود و مشتري فراوان دارد . فصل برداشت طبيعي اين محصول در بخش دستگردان از خرداد تا پايان مهر ماه است و لي مي توان با كشت نهال آن در خزانه برداشت آن را به اوايل ارديبهشت هم تقليل داد . همچنين كشت گلخانه اي اين محصول مي تواند درساير ايام سال توليد داشته باشد .
2- جمع آوري و خريداري سير توليدي منطقه و بسته بندي و عرضه در سطح كشور به صورت خام ، ترشي و پودر
3- خريد زعفران منطقه ، بسته بندي و عرضه
4- جمع آوري و خريد كنجد و بسته بندي و عرضه همچنين ايجاد كارگاه روغن كشي از اين محصول
5- جمع آوري و خريد تخمه آفتاب گردان منطقه ، بسته بندي و عرضه در سطخ كشور
6- خريد ارزن و گاورس منطقه و تبديل آن به بلغور ، بسته بندي همراه با تهيه برچسب موارد آن در سبد غذايي خانواردر تهيه سوپها و آشهايي كه از اين دو محصول استفاده مي شود .
7- تهيه بلغور گندم و جو و ذرت در بسته بنديهاي كوچك و عرضه در بازار
8- خريد زيره سبز و بسته بندي و عرضه
9- خريد عدس محلي ، بسته بندي و عرضه در بازار
10-خريد پياز محلي بسته بندي و عرضه به بازار
حدااقل افرادي كه به صورت مستقيم مي توانند در اين طرح بكار گرفته شوند 5 نفر و به صورت غير مستقيم حد اقل 20 نفر مي باشد .
2-كارگاه خريد ، جمع آوري ، فرآوري ، بسته بندي و توزيع
گياهان داروئي بخش دستگردان
بخش دستگردان به خاطر اقليم گرم و خشك زيستگاه گياهان داروئي ارزشمندي است كه متاسفانه تاكنون به آن كم توجه شده است . بسيار از اين گياهان به صورت وحشي در طبيعت اين بخش مي رويد و بسياري از آن را مي توان از طريق كشت صنعتي و نيمه صنعتي به طرق علمي توليد نمود .
گياهاني كه به صورت معمول در طبيعت دستگردان به وفور وجود دارد .
1- آنغوزه 2- آويشن 3- كلپوره 4- درمنه 5-كاكوتي 6-بادام وحشي
7- بنه 8- ملك باد 9-گل بومادران 10- گل بابونه 10- زيره سياه 11-خارشتري 12-هنذل
گياهاني كه مي شود با كشت طبيعي و گلخانه اي در منطقه توليد كرد .
1- خاكشير 2- زيره سبز 3- شويد 4- گل بومادران 5- گل بابونه 6- انواع نعنا و پونه
7-گل ختمي 8- بنفشه 9- باديان 10- خوردانه 11- خارخسك 12- شقايق
• اين كارگاه مي تواند از محصولات شهرها و بخشهاي مجاور نيز استفاده كند
لازم به ذكر است با انجام چنين كاري يك تحول در توليدات كشاورزي بخش دستگردان بوجود مي آيد
اين كارگاه هم مي تواند به صورت شركت تعاوني و يا كارگاه خصوصي براي حداقل 5 نفر را به صورت مستقيم و بيش از 50 نفر را به صورت غير مستقيم اشتغال ايجاد نمايد و نياز به هزينه سنگين هم ندارد .
3-شركت تعاوني و يا كارگاه خياطي و توليدي لباس
چندين سال است كه در بخش …….رشته خياطي كاردانش داير مي باشد و فارغ التحصيلان زيادي دراين زمينه وجود دارند همچنين در مركز فني حرفه اي ………. در خصوص انواع دوخت لباس افراد زيادي مهارت كسب نموده اند .قريب به اتفاق اين مهارت يافتگان سرمايه لازم براي ايجاد توليدي و حتي يك خياطي ساده را ندارند . با تشكيل يك شركت تعاوني و يا احداث كارگاه توليدي انواع لياس مي توان زمينه اشتغال بسيار خوبي براي حداقل 100 نفر فراهم نمود. توليد لباس چيزي است كه در هرجا و مكاني كه باشد بازار داخلي و خارجي مي تواند داشته باشد .
4-شركت تعاوني ويا كارگاه توليد خوراك دام
با توجه به زمينه بسيار خوب دامپروري و پرواربندي در بخش …………. احداث يك كارگاه خوراك دام براي توليد كنستانتره و … ضروري به نظر مي رسد . توليد جو و ذرت و علوفه هاي دامي در منطقه مي تواند در تهيه مواد اوليه اين كارگاه نقش بسيار مهمي داشته باشد .
5-انواع پرورشگاههاي دام و طيور
پرورش گاو شيري – پرورش گاو گوشتي – پرورش شتر – پرورش بز و ميش – پرورش شترمرغ –پرورش مرغ خانگي محلي – پرورش مرغابي و اردك – پرورش ماهي – پرورش كبك و بلدرچين
6- كارگاه پخت نان محلي و كلوچه محلي
اين كارگاه مي تواند با هر ظرفيتي توليد نمايد . با توجه به بالا بودن كيفيت نانهاي محلي و بويژه كلوچه هاي محلي و حتي كلوچه قندي كه پختي بسيار آسان دارد و از عهده بسياري از مردان و زنان اين منطقه برمي آيد . بازار بسيار خوبي در منطقه و خارج از منطقه مي تواند داشته باشد .
7- كارگاه ماست بندي
با استفاده از شير توليدي منطقه مي شود يك كارگاه ماست بندي ايجاد نمود و فراورده هاي آن را به شهرهاي ديگر نيز صادر كرد .
8- كارگاه توليد رشته آش و پلويي
توليد اين فراورده كه مصرف زيادي هم دارد بسيار آسان بوده و از عهده هر كسي بر مي آيد
10- كارگاه توليد كيسه نايلون
11- كارگاه جوراب بافي و ژاكت بافي
12- كارگاه توليد پوشال كولر
13- انواع كشتهاي گلخانه اي
14- كارگاه فني لوله كشي گاز
15- كارگاه برش سنگ ساختماني با توجه به وجود سنگهاي ساختماني بسيار مرغوب منطقه
16- كارگاه موزائيك سازي
17- كارگاه صنايع چوبي اداري
18- كارگاه مبل سازي
19- كارگاه صنايع چوبي خانگي
20- كارگاه توليد ظروف يك بار مصرف
. طلا و جواهر سازي:
اين كسب و كار كه يك صنعت توام با هنر است، هيچگاه از رونق نمي افتد و همواره در ايران درآمد خوبي را عايد صاحبانش كرده است. شما اگر به اين كار علاقه داريد و آموزش ديده ايد (يا اگر هم آموزش نديده ايد، دوره ها و آموزشگاه هاي آن وجود دارند) مي توانيد به تنهايي يا با همكاري طلاسازان ديگر يك كارگاه كوچك طلا و جواهر سازي حتي در زير زمين خانه تان هم راه اندازي كنيد. محصولات و توليدات جديد را به طلا فروشي ها بفروشيد، از آن ها سفارشات جديد بگيريد (آن ها مواد لازمه كار شما را به شما خواهند داد) يا طلا و جواهر دست دوم را تعمير و بازسازي نماييد. همچنين مي توانيد وارد بازار جواهرات و زيورآلات بدلي (بدليجات) شويد، و اگر در كارهايتان خلاقيت و پشتكار داشته باشيد مي توانيد به يك طراح حرفه ايي در اين زمينه تبديل شويد.
۲. برنامه ريزي عروسيها و جشنها:
هر چه زمان بيشتر مي گذرد برگزاري مراسم عروسي پر هزينه تر و پر دردسرتر مي شود. بنابراين بسياري از زوج هاي در شرف ازدواج هستند كه حاضرند كسي يا شركتي را استخدام كنند تا برنامه ريزي و مديريت برگزاري اين مراسم را به عهده بگيرد و آن ها را از يك عالمه فشار و استرس نجات دهد. مراسم عروسي در ايران بسيار جدي گرفته مي شود و عروس و داماد مي خواهند اين روز را به يكي از به ياد ماندني ترين و خاص ترين روزهاي زندگي شان تبديل كنند.
اگر شما فرد خوش سليقه ايي هستيد، و مي تواند چندين كار را با هم مديريت كنيد، اين كار براي شما مناسب خواهد بود. شما بايد شبكه ايي از همكاران براي خود تشكيل بدهيد. مانند عكاس، فيلمبردار، گل فروشي، سفره آرايي، رستوران، تالارها و …
كافيست يك دفتر كوچك اجاره كنيد كه مشتريان بتوانند به شما مراجعه كنند. البته بدون دفتر هم مي توانيد از به كمك يك وب سايت به صورت مجازي كار كنيد. اين كار تجهيزات زيادي نمي خواهد. اگر بتوانيد توانايي خود را در برگزاري يك يا دو مراسم كوچك يا بزرگ به اثبات برسانيد به زودي مشتريان زيادي به سمت شما خواهند آمد.
تعداد شغل هاي شناسايي شده : 214 رشته
الف – صنايع دستي : 120
ب – توليدي شامل:كشاورزي – دامپروري – شيلات : 11
ج – خدمات شامل: كشاورزي – دامپروري – شيلات : 18
د- فعاليت هاي توليدي ( صنعت ) : 41
ه- كسب و كارهاي با گرايش فناوري اطلاعات : 17
و – خدمات : 7
الف – صنايع دستي
الف -1- نساجي سنتي
• توربافي
• شالبافي
• زري بافي
• موج بافي
• ترمه بافي
• مخمل بافي
• سجاده بافي
• دارايي بافي (ايكات )
• شمد بافي
• تكه دوزي
• شبكه دوزي
• ابريشم دوزي
• آجيده دوزي ( لايه دوزي )
• جاجيم بافي
• چادر شب بافي
• ماشته بافي
• عبا بافي
الف – 2 – بافته هاي داري و زير اندازها
• قاليبافي (چنته )
• گليم بافي ( ورني بافي – گبه بافي – مسند )
• زيلو بافي
• نمد مالي
• خورجين بافي
• پلاس بافي
• اجاق قراقي
الف – 3 – پوشاك سنتي
• گيوه بافي
• چاروق دوزي
• چموش دوزي
• پوستين دوزي
• طراحي و دوخت لباس محلي
• گيوه دوزي
• قلاب بافي
• ميل بافي( كاموا بافي – بافتني سنتي )
• كلاه نمدي
• عروسك بافي
الف – 4 – چاپ هاي سنتي
• چاپ كلاقه يا باتيك ( نقاشي روي پارچه )
• چاپ قلمكار
• چاپ سيلك
الف – 5 – صنايع دستي چرمي
• معرق چرم
• نقاشي روي چرم
• نقش اندازي ضربي روي چرم (حكاكي چرم )
• سراجي سنتي ( ساخت كمربند و كيف و… )
• طراحي بصورت داغ روي چرم ( سوخت روي چرم )
الف – 6 – صنايع دستي فلزي
• قلمزني
• مشبك سازي فلزي
• حكاكي روي فلز
• مليله سازي
• گرگور بافي
• زيور آلات سنتي (جواهر سازي )
• صنايع دستي مسي ( تابلو – وسايل تزئيني )
الف – 7 – صنايع دستي چوبي و حصيري
• معرق كاري
• حصيربافي
• بامبوبافي
• منبت ريز (آباده و گلپايگان )
• تركه بافي (ارغوان بافي ، مروار بافي ، چم بافي )
• كپوبافي
• خراطي ( ساخت ظروف چوبي – تسبيح سازي )
• نقاشي روي چوب
• قاب سازي
• مروار بافي
• مشبك چوب
• خاتم كاري
• سوخت روي چوب
• چيغ بافي
• ساخت سازهاي سنتي (ساخت سازهاي بادي- ساخت سازهاي كوبه اي – ساخت سازهاي كوبه اي )
• پيكر تراشي چوبي (مجسمه سازي )
الف – 8 – سفال و سراميك و كاشي سنتي
• سفال و سراميك
• كاشي هفت رنگ
• معرق كاشي
• نقاشي روي سفال
• مهر سازي
الف – 9 – صنايع دستي دريايي
• نقاشي روي صدف ( صدف سازي ، تراشي صدف و ….)
الف – 10 – صنايع دستي مستظرفه
• مينياتورسازي (نگارگري ايراني )
• نقاشي
• تشعير
• تذهيب
• طراحي
• جلد سازي
• • صحافي سنتي
الف – 11- آبگينه
• نقاشي روي شيشه – ويتراي
الف – 12- پيشه هاي سنتي وابسته به صنايع دستي
• نخ ريسي سنتي
• رنگرزي گياهي
الف – 13- صنايع دستي سنگي
• تراش سنگهاي قيمتي و نيمه قيمتي (گوهر تراشي )
الف – 14 – رودوزيهاي سنتي
• تسمه دوزي
• نقده دوزي
• بخارا دوزي
• ده يك دوزي ( برجسته دوزي )
• پيله دوزي
• سرمه دوزي
• مليله دوزي
• قيطان دوزي (فتيله دوزي ، مغزي دوزي ، يراق دوزي )
• ستاره دوزي
• چشم دوزي
• مرواريد دوزي
• خوس دوزي
• خامه دوزي
• چهل تكه دوزي
• سكه دوزي ( اشرفي دوزي )
• گلدوزي
• گلابتون دوزي
• پته دوزي
• آيينه دوزي
• بليش دوزي
• تفرشي دوزي
• پريوار دوزي
• قلابدوزي
• كتيبه دوزي
• كردي دوزي
• كم دوزي (كمان دوزي ، كمه دوزي )
• مرصع دوزي (سنگ دوزي )
• سوزن دوزي( بلوچي – اصفهان – تركمن )
• صدف دوزي
• مخمل دوزي
• شمسه دوزي
• سرافي دوزي
• شرابه دوزي
• نواردوزي
• نقش دوزي
• ممقان دوزي
• منجوق دوزي
• پولك دوزي
ب – توليدي شامل:كشاورزي – دامپروري– شيلات*
ب –1 – فعاليت هاي پرورش طيور و حشرات
• پرورش دهنده اردك گوشتي
• پرورش دهنده بوقلمون گوشتي
• پرورش دهنده كرم ابريشم
• پرورش دهنده غاز
• پرورش دهنده كبك
• پرورش دهنده برخي سوسك ها و مورچه ها (جهت خوراك دام و طيور و يا صادرات )
• پرورش دهنده پرندگان زينتي و حيوانات (كبوتر- قناري )
• پرورش دهنده پرندگان خوراكي وحشي
• پرورش دهنده بلدرچين
• جوجه كشي
ب –2 – فعاليت هاي شيلات
• توليد ماهيان زينتي و آكواريومي
ج – خدمات شامل: كشاورزي – دامپروري – شيلات*
ج-1- خدمات كشاورزي
• بسته بندي انواع مواد غذايي از محصولات كشاورزي ( سنتي – صنعتي ) و گياهان دارويي
• بسته بندي و درجه بندي محصولات زراعي
• تهيه و بسته بندي سبزيجات فرآوري شده (خشك – پودر – سرخ كرده – پاك كرده و خرد كرده )
• تهيه و بسته بندي بذر محصولات جاليزي
• بلغور سازي
• فرآوري محصول زعفران ( خشك كردن و بسته بندي )
• فرآوري و بسته بندي زرشك
• خشك كردن و بسته بندي ميوه جات
• بسته بندي و پاك كردن انواع دانه هاي روغني
ج-2- خدمات دامپروري
• خدمات جمع آوري شير
• توليد ژل رويال از زنبور عسل
• تهيه فرآورده هاي لبني مانند ( كشك – پنير – دوغ )
• فرآوري و بسته بندي عسل
ج- 3 – ساير ( بخش كشاورزي – دامپروري – شيلات )
• توليد و بسته بندي كودهاي ارگانيك
• تهيه انواع كودهاي فسيلي
• تهيه و بسته بندي تخم انواع گلها
• تاكسي درمي پرندگان و حيوانات و آبزيان
• بسته بندي تخم مرغ بومي
د – فعاليت هاي توليدي (صنعت )
د-1- صنايع نساجي ، پوشاك و سراجي ( مشروط به عدم استفاده از چرخ صنعتي )
• طراحي و دوخت لباس
• خياطي لباس عروس
• شلواز دوز
• راسته دوز
• نازك دوز مردانه
• ضخيم دوز مردانه
• نازك دوز زنانه
• بچه گانه دوز
• پيراهن دوزمردانه و شوميزه زنانه
• بافندگي
• ملحفه دوزي
• پرده دوزي
• توليد روميزي
• بافت هاي تركيبي
د-2- صنايع غذايي *
• توليد و بسته بندي ترشيجات و شور
• ماست بند
• توليد گلاب و عرقيات گياهي
• توليد و بسته بندي آبليمو – آبغوره – سركه – نارنج
• نبات پزي
• شيريني پزي سنتي
• پخت انواع نان
• تهيه شكلات
• تهيه لواشك
• تهيه مرباجات
• تهيه ماهي فرآوري شده ( دودي – شور )
• توليد انواع رب
• توليد رشته آشي
د – 3 – ساير ( بخش صنعت )
• مونتاژ اسباب بازي و لوازم پرورش فكري كودكان
• مكرومه بافي
• كيف سازي
• كوبلن دوزي
• عروسك دوزي
• ساخت جعبه هاي فانتزي
• طناب بافي
• گلسازي
• ساخت ميوه هاي خمير چيني
• مهر سازي
• قاب سازي
• توپ دوزي پارچه اي
• توپ دوزي چرمي
• تابلو ساز تزئيني
هـ – كسب و كارهاي با گرايش فناوري اطلاعات (تهيه برنامه نرم افزاري )
• آموزشهاي مجازي
• برنامه نويس
• خدمات ترجمه ، تايپ ، حروفچيني و صفحه بندي كتاب و مجلات
• طراح شبكه هاي ارتباطي
• تجارت الكترونيك در بخش كشاورزي
• طراح مولتي مديا (توليد كننده چند رسانه اي)
• ساخت و نقاشي هاي متحرك (انيميشن )
• طراح صفحات وب
• طراح لباس و كفش
• طراح داخلي ساختمان و دكوراسيون
• خدمات حسابداري
• گرافيست(طراح بانر)
• آموزش و تدريس از طريق اينترنت(آموزش از راه دور)
• طراح سازه هاي ساختماني
• نقاشي و مصور سازي كتاب كودك
• طراحي كتب تصويري براي رنگ آميزي كودكان
• مشاوره اينترنتي ، تلفني ، SMS,MMS با موضوعات (تغذيه ، روانشناسي ، پرستاري ، پزشكي ، بهداشت ، تنظيم خانواده ، ترك اعتياد ، تداخل دارويي ، مراقبت هاي بيماري )
• تهيه نرم افزارهاي كامپيوتري
• طراحي و تهيه مجلات وروزنامه هاي ديجيتال
• تبليغ كالا و خدمات بصورت مجاري و فروش آن
• جمع آوري اطلاعات در زمينه هاي مختلف و مورد تاقضا
• فروش كتاب و توليدات فرهنگي دست دوم
و – خدمات
و – 1 – فعاليت هاي فرهنگي ، هنري
• خطاطي
• ويراستاري
• نويسندگي ( داستان – شعر – فيلمنامه – نمايشنامه – آموزشي و … )
• برجسته نويسي با خمير و رنگ
• تصوير گري كتاب كودك
و – 2 – صنايع فرش
• طراحي سنتي قالي
• رنگ آميزي نقشه فرش
د-1- صنايع نساجي ، پوشاك و سراجي ( مشروط به عدم استفاده از چرخ صنعتي )
• طراحي و دوخت لباس
• خياطي لباس عروس
• شلواز دوز
• راسته دوز
• نازك دوز مردانه
• ضخيم دوز مردانه
• نازك دوز زنانه
• بچه گانه دوز
• پيراهن دوزمردانه و شوميزه زنانه
• بافندگي
• ملحفه دوزي
• پرده دوزي
• توليد روميزي
• بافت هاي تركيبي
د-2- صنايع غذايي *
• توليد و بسته بندي ترشيجات و شور
• ماست بند
• توليد گلاب و عرقيات گياهي
• توليد و بسته بندي آبليمو – آبغوره – سركه – نارنج
• نبات پزي
• شيريني پزي سنتي
• پخت انواع نان
• تهيه شكلات
• تهيه لواشك
• تهيه مرباجات
• تهيه ماهي فرآوري شده ( دودي – شور )
• توليد انواع رب
• توليد رشته آشي
با سپاس
مشارکت جوانان در کارهای مردم نهادلطفا اینجا کلیک بفرمائید
سایت یاری کده
نیکوکار عزیز برای برداشتن سنگی از سنگ های پیش پای نیازمندان و یاری دست هایی که برای گرفتن دستان آنها به سوی شماست لطفا در این قسمت کلیک نمائید
امنیت کمک به خیریه ها
کمک خیریه در فضای مجازی راهی ساده و سریع برای پرداخت به مؤسسات خیریه است، اما ایرادات و اشکالاتی وجود دارد که خیرین بهتر است از آن اگاه باشند. CharityWatch به منظور کمک به شما در جهت اعطای ایمن و مؤثر، توصیه هایی ارائه داده است:
۱٫ مؤسسه ی خیریه خود را بشناسید. چه در فضای مجازی وچه در دنیای واقعی به مؤسسه خیریه ای که نمی شناسید کمک نکنید. به دنبال گزارشی از اهداف، توصیفی روشن از دستاوردهای برنامه ها و لیست هئیت مدیره باشید. تصور نکنید چنانچه آدرس سایتی به جای “.com” به “.org” ختم می شود نمایانگر یک مؤسسه ی غیر انتفاعی است. هر کسی می تواند یک آدرس با پسوند “.org” تهیه کند. برای تشخیص معاف بودن یک گروه از مالیات می توانید به وبسایت Internal Revenue Services رجوع کنید. همچنین سایت CharityWatch لینک های بیشتری در خصوص سایر مسئولین دولتی، داده هایی از اطلاعات مالی مؤسسات خیریه و سایر منابع برای کمک های خیریه ارائه داده است.
2. اطلاعاتی جهت برقراری تماس داشته باشید. اطمینان حاصل کنید که امکان تماس برای شما در فضای مجازی (از طریق پست الکترونیک) و در دنیای واقعی (از طریق تماس تلفنی یا آدرس پستی) وجود دارد. ممکن است زمانی که اینترنت و یا وبسایت مؤسسه خیریه دچار مشکل شده و به درستی عمل نمی کند تماس با آن مؤسسه خیریه در دنیای واقعی ضروری باشد. اصرار به رؤیت آدرس پستی مؤسسه خیریه داشته باشید تا از کلاهبردارانی که ممکن است وبسایتی جعلی بسازند، پول هنگفتی به جیب بزنند و در گمنامی فضای سایبری محو شوند، اجتناب کنید. همچنین بهتر است گروههای را مورد حمایت قرار دهید که آدرس پستی آنها مربوط به ایران است
۳٫ به تاریخ اطلاعات ارائه شده دقت کنید. برخی مؤسسات خیریه اطلاعات وبسایت خود را برای ماه ها و حتی سالها تغییر نمی دهند. به آخرین به روز رسانی اطلاعات وبسایت مؤسسه خیریه توجه کنید. تصمیمات خود برای کمک به یک مؤسسه را بر اساس اطلاعات منسوخی که ممکن است صحت پیشین را نداشته باشند بنا نکنید. بدون بررسی تاریخ وبسایت این خطر وجود دارد که شما مؤسسه ای را حمایت کنید که اهداف و برنامه های خود را تغییر داده است و یا دیگر وجود خارجی ندارد.
۴٫ ایمن کمک کنید. قبل از به اشتراک گذاشتن اطلاعات هر کارت اعتباری در فضای مجازی اطمینان حاصل کنید که سایت مورد نظر برای حمایت از شما از فناوری رمزنگاری استفاده می کند. آدرس صفحه ای که از شما اطلاعات حساسی را می خواهد چک کنید. آدرس باید با “https.” شروع شود “s” نمایانگر “secure” است و نشان می دهد که اطلاعات حساس، رمزنگاری شده و با اطمینان ارسال می شوند. اگر یک مؤسسه خیریه اطلاعات شخصی خیرین را در یک شبکه ی آنلاین نگهداری می کند، بررسی کنید که آیا از فایروال ها و یا سایر فناوری ها برای مصون ماندن از هکر ها استفاده می کند یا خیر. همچنین اطمینان حاصل کنید که هر فناوری که مورد استفاده ی مؤسسه خیریه قرار گرفته تا از اطلاعات شما حفاظت کند، به روز است. چراکه هکرها ممکن است راه های هک کردن نرم افزارهای امنیتی قدیمی تر را بدانند.
5. مستقیماً کمک کنید. چرا بخش عمده ای از کمک خود را توسط وبسایت ثالث واگذار می کنید در صورتی که این امکان برای شما وجود دارد که از طریق سایت مؤسسه ی خیریه مستقیماً کمک کنید؟ چنانچه مؤسسه ی خیریه ای که می خواهید مورد حمایت قراردهید پیشنهاد کمک به صورت آنلاین را ارائه نداده است می توانید از طریق JustGive یا Network for Good اقدام کنید. به این نکته توجه داشته باشید که وبسایت های ثالث ممکن است از شما اجرت دادوستد و اجرت های مازاد بر خیریه دریافت کنند. از سایت های که در صدد هستند از طریق تأخیر در انتقال کمک شما به مؤسسه ی خیریه منافعی به دست آورند، اجتناب کنید. این سایت ها با ادعاهایی نظیر این که برای انتقال باید کمک های خیریه به مقدار مشخصی مثلا 10 هزار تومان برسند، کمک های خیریه ی شما را نزد خود نگه می دارند. اگر این سایت ها به شما این امکان را بدهند که به هزاران هزار مؤسسه ی خیریه کمک کنید، کمک30 هزار تومانی شما ممکن است برای مدتی در حساب بانکی آنان باقی بماند.
۶٫ از حریم خصوصی خود محافظت کنید. به دنبال سیاست های حفظ حریم خصوصی باشید و آن را به دقت مطالعه کنید. اگر این کار راانجام ندهید، ممکن است خیلی دیر به این نتیجه برسید که سیاست های حفظ حریم خصوصی واقعا از حریم خصوصی شما محافظت نمی کنند. قبل از فاش کردن اطلاعات شخصی خود مخصوصا شماره کارت اعتباریتان از نحوه ی استفاده ی سایت از اطلاعات شخصی و برنامه سایت برای فروش یا معاوضه ی آن مطلع شوید. چنانچه فروشنده ی سایت که آن را اداره می کند توافقی برای احترام به حریم خصوصی نداشته باشد، حتی اگر مؤسسه خیریه عدم فروش اطلاعات شخصی را پذیرفته باشد، این نوع از محافظت کافی نیست. اطمینان حاصل کنید مؤسسه خیریه به شما گزینه opt in یا حداقل گزینه opt out می دهد. گزینه opt in این مسؤلیت را به عهده ی مؤسسه خیریه می گذارد که قبل از استفاده از اطلاعات شخصی شما برای اهداف دیگر، از شما کسب اجازه کند. گزینه opt out این مسئولیت را به عهده ی شما می گذارد که اگر نمی خواهید اطلاعات شخصی شما برای اهداف دیگر مورد استفاده قرار گیرد، این نکته را متذکر شوید.
اگر در خصوص مؤسسات خیریه ای که توانایی رد یابی فعالیت های اینترنتی شما را دارند، نگران هستید. بررسی کنید که آیا cookie هایی را بر روی هارد دیسک شما قرار می دهند یا خیر. Cookieها بیت های اطلاعات شما را از روی browser سایت مبدا جمع آوری و ارسال می کنند. این اطلاعات می توانند هویت و سابقه browsing شما را برای مؤسسه خیریه افشا کنند.
7. مدارک را به صورت کتبی نگهداری کنید. از صفحه ی تاییدیه ی نهایی یا تاییدیه ی ایمل در خصوص کمک خیریه ی خود پرینت بگیرید. اگرتاییدیه ای دریافت نکردید، فورا به موسسه خیریه اطلاع دهید که دریافت یا عدم دریافت کمک شما را بررسی کنند. احتمال دارد کامپیوتر شما خراب شود، از این جهت نگهداری یک کپی از رسید برای زمان پرداخت مالیات ایده ی خوبی است.
۸٫ به تقاضاهایی که در spam دریافت می کنید پاسخ ندهید. Spam ایمیل های بنجل فضای مجازی هستند. از این جهت نامناست هستند که برای ارسال تقریبا هزینه ای ندارند و به سختی می توان مبدا آنها را پیدا کرد. تقاضاهایی که در spam دریافت می شوند ممکن است دربردارنده ی لینک های وبسایت های کلاهبرداری باشند که شبیه مؤسسات خیریه قانونی هستند. تقاضاهای ایمیلی زنجیره ای را برای دوستان خود ارسال نکنید. این نامه های زنجیره ای ممکن است در بر دارنده ی اطلاات قدیمی و غیرقابل اعتماد باشند. همچنین به این مطلب که برای هر ارسال ایمیل، قول کمک به یک مؤسسه خیریه رامی دهند، توجه نکنید. مراقب ایمیل هایی با مبدأ ناشناس که از شما می خواهند، چنانچه تمایل به دریافت ایمیل هایشان ندارید به آن ها ایمیلی ارسال کنید، باشید. آن ها ممکن است در صدد باشند که دریابند آیا ایمیل شما فعال است که بتوانند آن را به سایرین بفروشند و در نتیجه spam های بیشتری به سوی شما سرریز شود.
۹٫ از کمک کردن از طریق فضای مجازی نهراسید. کمک در فضای مجازی به دلیل ذخیره کردن میلیون ها تومان از هزینه های جمع آوری اعانه، مزیت های بالقوه ی بسیاری دارد و این اجازه را به مؤسسات خیریه می دهد که به طور مؤثرتری با خیرین ارتباط بر قرار کنند. اگر مؤسسات خیریه مورد علاقه ی شما ملاحظات کافی را به کار می برند، اعطای کمک به آنان از در فضای مجازی پر خطرتر از در اختیار گذاشتن کارت اعتباریتان به پیشخدمت یک رستوران نخواهد بود. با دنبال کردن این نکات، شما می توانید احتمال مشکلات بالقوه را کاهش دهید و اعطای کمک ایمن و مطمئن را در فضای مجازی تجربه کنید.
هموطن گرامی اعتماد از شما و عملکرد صحیح و مشروع از مؤسسات خیریه . البته فراموش نکنید مؤسساتی که در مناطق محروم از جمله سیستان و بلوچستان فعالیت می کنند. نیاز به حمایت بیشتر داشته و حمایت از آنان ثواب و بهره بیشتری برای شما خواهد داشت.
انواع موسسات خیریه
اگه یه موسسه خیریه رو سازمانی تعریف کنیم که تشکیل شده تا به صورت غیرانتفاعی نیازهای اساسی انسان ها رو برطرف کنه، این موسسات می تونن کارکردهای مختلفی داشته باشن. توی این مطلب، انواع سازمان های خیریه ای رو که میشه ایجاد کرد نشون داده می شه. بعضی از انواع این سازمان های خیریه، همین الان توی کشور ما تاسیس شدن و فعالیت می کنن. اما بعضی از انواع سازمان هان های خیریه در کشور ما فعالیت نمی کنند.
انواع سازمان های خیریه به اختصار این ها هستند:
1. سازمان های خیریه توزیع کننده. این دسته از سازمان های خیریه کار جمع آوری پول یا کمک های غیرنقدی و توزیع اون بین آدمای نیازمند رو انجام می دن. فعالیت های این دسته از سازمان ها رو شامل این موارده:
o تبلیغ فعالیت های سازمان خیریه
o جمع آوری پول یا کالای اهدایی
o شناسایی افراد نیازمند
o توزیع پول یا کالا بین افراد شناسایی شده
2. موسسات خیریه بهداشتی و درمانی. این نوع از موسسات می تونن در اندازه های بسیار کوچیک مثلا یه درمانگاه تا اندازه های بزرگ مثل یه بیمارستان بزرگ فعالیت کنن.
3. موسسات خیریه عمرانی. این نوع موسسات، ساخت ساختمان مدارس یا سرپناه ارزان قیمت برای خانواده های محروم و امثال این نوع فعالیت ها را انجام می دهن.
4.موسسات نگهداری یا سرپرستی. این دسته از موسسات، کار نگهداری از سالمندان یا افراد یتیم یا معلولین جسمی و ذهنی را انجام میدهن.
5. سازمان های خیریه آموزشی. این دسته از موسسات، کار آموزش اشخاص رو به عهده دارن. خود این نوع از موسسات رو میشه به دسته های زیر تقسیم کرد:
o موسسات آموزش معلولین و عقب مانده های ذهنی
o موسسات آموزشی افراد محروم
o موسسات آموزش فنی و حرفه ای ویژه افراد محروم
o موسسات سوادآموزی
o موسسات مشاوره
6.موسسات خیریه پژوهشی. این نوع از موسسات خیریه، کار پژوهش در حوزه هایی رو انجام دهن که نتایجش به کار رفع مشکلات و نیازهای اساسی انسان ها می آد. برای مثال موسسه تحقیقات سرطان که نتایج کارش داروهای ارزون قیمت برای معالجه سرطانه یه نمونه از این نوع موسساته.
7.موسسات خیریه مشاوره. این نوع از موسسات، کار مشاوره به افراد محرومی رو انجام می دهن که نمی دونن به مشاوره نیاز دارن یا نمی تونن هزینه مشاوره رو پرداخت کنن. بعضی از انواع این موسسات اینها هستن:
o موسسات مشاوره حقوقی
o موسسات مشاوره تحصیلی
o موسسات مشاوره شغلی
o موسسات مشاوره درمانی
o موسسات مشاوره تربیتی و روانی
8.موسسات توانیابی و بازپروری. این دسته از موسسات کار آماده کردن یا برگرداندن افراد به زندگی طبیعی را انجام می دهند. انواع این موسسات عبارتند از:
o موسسات توانیابی معلولین جسمی و ذهنی
o موسسات بازپروری کودکان و نوجوانان بی سرپرست یا بدسرپرست
o موسسات بازپروری معتادین
9. سایر انواع سازمان خیریه. چون نیازها و مشکلات انسان ها متنوع و متعدد هستند، بنابراین، انواع موسسات خیریه نیز زیاده.
در ادامه به انواع این سازمان ها به طور مفصل تر پرداخته می شه. حسن طبقه بندی کردن موسسات خیریه اینه که با این کار می شه گزینه های متعددی در مقابل کسانی قرار داد که قصد ایجاد چنین سازمان هایی دارن، همراه با ویژگی هایی که هر کدوم از این سازمان ها دارن. در این حالت، این افراد می تونن تشخیص بدهن که کدوم یک از انواع این سازمان ها رو بیشتر می پسندن.
خیلی خوبه که روزی بیاد که تمام افراد متناسب با شغل یا علائقشون ، یه بخشی از وقتشون رو واسه کارای خیر بذارن. این طوری زندگی شیریت تر می شه.
1. سازمان های خیریه توزیع کننده:
شاید رایج ترین نوع موسسات خیریه که در ایران فعالیت می کنن، موسسات توزیع کننده هستن. این موسسات کار جمع آوری پول یا کمک های غیرنقدی و توزیع اون بین آدمای محروم رو انجام می دن. واقعیت اینه که باید در کشور نظام تامین اجتماعی خوبی وجود داشته باشه که حداقل نیازهای معیشتی مردم از طریق اون تامین بشه و علاوه بر اون تشکیلاتی برای شناسایی و رفع نیازهای افراد محروم باید باشه که بتونه به افراد کمک کنه تا مشکلات ویژه مثل ابتلا به بیماری های خاص و پرخرج یا مواجهه با سوانح و حوادث خاص رو بهتر مدیریت کنن. اگه کسانی بتونن به بهبود نظام تامین اجتماعی یا نظام بهزیستی کمک کنن طبعا نتیجه کارشون خیلی فراگیرتر خواهد بود. اما بسیاری از کسانی که دوست دارن نیکی کنن، دستشون از انجام چنین کاری کوتاهه و سراغ روش های مرسوم می رن.
در وضعیتی که خیلی از افراد اهل خیر، تشکیلات بزرگ و کوچکی با عنوان موسسه خیریه راه انداختن و بسیاری از این موسسات هم کار توزیع پول یا کالا رو بین آدم های محروم انجام میدن، خوبه که یه قدری در مورد این نوع کار بحث بشه تا اولا آدمای نیازمند بیشتری از چنین خدماتی استفاده کنن و ثانیا بهره بیشتری بهشون برسه.
به طور کلی برای تاسیس و مدیریت موسسات خیریه، مجموعه ای از دستورالعمل ها وجود داره که موسسین و مدیران موسسات خیریه توزیع کننده هم باید از اونا مطلع باشن. مواردی مثل این که اساسنامه چه طور باید نوشته بشه، روش مدیریت مالی چی باشه و مانند این ها. اما در این مطلب بنا نیست به این مساله پرداخته بشه و صرفا به طور خاص ایده هایی برای این نوع خاص از کار خیر طرح میشه.
1. نیازهای افراد محروم متنوع است. بخشی از این نیازها، عدم دسترسی به لباس مناسب و لوازم ضروری منزله. بسیاری از خانواده های طبقه متوسط یا بالا، البسه یا لوازم منزلشون رو که قابل استفاده هم هستن، پس از مدتی یا دور می اندازن یا به قیمت بسیار پایینی می فروشن. به نظر می رسه که اگه یه متولی پیدا بشه که چنین کالاهایی رو جمع آوری کنه واسه آدمای نیازمند، خیلی از آدما انگیزه دارن این نوع از اجناسشون رو اهدا کنن. با این روش، بدون نیاز به صرف پولی، خیلی از خونواده های سطح پایین نیازهاشون برطرف میشه. البته برای انجام چنین کاری باید حداقلی از کیفیت برای کالاها در نظر گرفته بشه یا حتی اگه لازمه کارای تعمیراتی روی اونا انجام بشه تا قابل استفاده بشن.
راه های جمع آوری کمک
ده مدل برای جمعآوری کمک مالی
ایجاد یک چارچوب برای جمعآوری کمک مالی در سازمانهای غیرانتفاعی یک چالش است اما هر سازمانی باید یک مدل کارآمد برای جمعآوری کمکهای مالی داشته باشد که بهخوبی توسعهیافته است.
برای پیداکردن یک مدل کارآمد جمعآوری کمکهای مالی باید به سه عامل منبع کمک مالی، انواع تصمیمگیرندگان، و انگیزههای تصمیم گیرندگان توجه کنید.
مدل اول «مرتبطکنندههای احساسی» است و برای سازمانهایی مناسب است که هدف سازمانشان منعکسکننده دغدغههای تعداد زیادی از مردم با سطح درآمد مختلف است.
مدل دوم «متکی بر دریافتکنندگان خیریه» نام دارد و برای سازمانهایی کارآمد است که به ازای خدمات ارائهشده به هر فرد، کمک مالی دریافت میکنند.
مدل سوم «مشوق اعضا» است و در سازمانهایی کاربرد دارد که اعضا در آن کمک مالی میکنند زیرا هدف سازمان را جزئی از زندگی روزمره خود میدانند.
مدل چهارم «شرطبندی کننده بزرگ» نام دارد و در تعداد محدودی از سازمانهای غیرانتفاعی کاربرد دارد که بزرگترین اهداکننده سازمان، موسس آن نیز هست.
مدل پنجم «ارائهدهنده خدمات عمومی» است و در بسیاری از سازمانهای غیرانتفاعی بهکار گرفته میشود که با ارگانهای دولتی در راستای ارائه خدمات اجتماعی اساسی مورد نیاز مانند مسکن، کمکهای بشردوستانه و آموزش و پرورش همکاری میکنند.
مدل ششم «ابداعکننده قوانین و سیاستها» است و در برخی از سازمانهای غیرانتفاعی کاربرد دارد که روشهای جدیدی را برای مقابله با مشکلات اجتماعی ایجاد کردهاند که لزوما با برنامههای جاری کمکهای مالی دولت سازگار نیست.
مدل هفتم «کارگزار ذینفعان» در برخی از سازمانهای غیرانتفاعی استفاده میشود که با رقبای خود بر سر ارائه خدماتی که از سوی دولت عرضه یا پشتیبانی میشود، رقابت میکنند.
مدل هشتم «بازیافتکننده منابع» نام دارد و در برخی از سازمانهای غیرانتفاعی کاربرد دارد که از طریق دریافت اجناس و کالاهای خیریه و اهدایی از شرکتها و افراد مختلف و رساندن آنها به افراد نیازمندی که توانایی خرید آنها را ندارند، فعالیت میکنند.
مدل نهم «ایجادکننده بازار» است و در آن دسته از سازمانهای غیرانتفاعی کاربرد دارد که خدماتی را ارائه میدهند که همزمان نیاز به آنها در بازار وجود دارد اما پرداخت مستقیم پول برای آنها در جامعه غیراخلاقی یا حتی غیرقانونی است.
مدل دهم «اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور» نامیده میشود و سازمانهای غیرانتفاعی که با ایجاد شبکهای ملی در داخل یک کشور از افراد مختلف در محله و منطقههای خودشان، رشد و توسعه پیدا کردهاند از این مدل استفاده میکنند.
محوریترین موضوع مورد بحث میان مدیران سازمانهای غیرانتفاعی، پرسشهایی از این دست است: پول داریم یا نه؟ چه مقدار نیاز داریم؟ از کجا میتوانیم کمکهای مالی جمعآوری کنیم؟ چرا بیشتر از این نیست؟
ما در طول یک تحقیق توانستیم ده مدل جمعآوری کمکهای مالی را شناسایی کنیم که معمولا بزرگترین سازمانهای غیرانتفاعی در آمریکا از آنها استفاده میکنند. هدف ما تجویز یک رویکرد مشخص برای پیروی توسط یک سازمان غیرانتفاعی نیست. در واقع امیدوار هستیم که به رهبران سازمانهای غیرانتفاعی کمک کنیم تا مدلهایی را که باور دارند میتواند از رشد و توسعه سازمان حمایت کند، بهصورت واضحتر و روشنتری بیان و به گفتوگو بگذارند و از این بینش در جهت بررسی ظرفیتها و محدودیتهای مرتبط با آن مدل استفاده کنیم.
دریافتکنندگان خیریه، مشتریان سازمان نیستند
هنگامی که یک سازمان غیرانتفاعی راهکاری را در جهت ایجاد ارزش برای یک دریافتکننده خدمات خیریه مییابد (بهعنوان مثال، بازپروری یک زندانی برای بازگشت به جامعه و یا نجات یک گونه زیستی در معرض خطر)، منبع اقتصادی پولساز و سودآور خود را نیافته است و باید جداگانه به دنبال یافتن این منبع باشد. همه سازمانهای غیرانتفاعی در حقیقت مشغول دو نوع «کسب و کار» هستند – یکی مربوط به فعالیتها و برنامههای خودشان و دیگری در رابطه با افزایش میزان کمکهای اهدایی و خیریه.
در نتیجه این تفاوتی که بین دریافتکنندگان خیریه و حامیان مالی وجود دارد، جنبههای مختلف مهم مدلهای تامین کمکهای مالی سازمانهای غیرانتفاعی باید جدا از مدلهای موجود در دنیای شرکتهای تجاری مورد بحث و بررسی قرار بگیرند. یک مدل کسب و کار دربرگیرنده انتخابهای مختلف در رابطه با ساختار هزینهها و میزان ارزش برای دریافتکنندگان خدمات خیریه است. یک مدل جمعآوری کمک مالی تنها بر روی کمکهای مالی متمرکز است و کاری به برنامهها و خدمات ارائه شده به دریافتکنندگان خیریه ندارد.
همه مدیران سازمانهای غیرانتفاعی میتوانند ازاین ده مدل برای بهبود جمعآوری کمک مالی و مدیریت آنها استفاده کنند اما کارآیی این مدلها زمانی اهمیت پیدا میکند که سازمان غیرانتفاعی بزرگتر میشوند. راههای زیادی برای جمعآوری کمک مالی به میزان یک میلیون دلار در سال وجود دارد که برخی از آنها حتی به صورت بداهه در طول فرآیند شکل میگیرند. اما هنگامی که سازمان سعی میکند سالانه حدود بیست و پنج تا پنجاه میلیون دلار یا بیشتر جمعآوری کند، راههای کمتری وجود دارد. تعداد تصمیم گیرندگان بالقوهای که میتوانند اجازه صرف کردن این چنین مقدار زیادی از پول را بدهند، کاهش مییابد (و یا باید از مجموعهای از این افراد کمک بگیرید) و همینطور عواملی که در این افراد برای گفتن «بله» ایجاد انگیزه میکنند نیز بیشتر میشوند (و یا بهطور کامل تحت تاثیر یک رهبر کاریزماتیک سازمان غیرانتفاعی قرار نمیگیرند).
تحقیق ما صحت این مطلب را تائید میکند. در مطالعهای که اخیرا انجام دادیم، ۱۴۴ سازمان غیرانتفاعی تاسیس شده از سال ۱۹۷۰ که تا اندازه پنجاه میلیون دلار در سال یا بیشتر رشد کرده بودند را شناسایی کردیم. در طی این تحقیقات متوجه شدیم که تک تک این سازمانها به دنبال منابع مشخصی از کمکهای مالی بودند که توانستند با اتکا به آنها، رشد کنند و بیشترشان روی تنها یک منبع خاص که متناسب با کار و برنامه خودشان بود، تمرکز کرده بودند. همچنین هر یک از آنها قابلیتهای کاملا حرفهای در داخل سازمان پرورش داده بودند که هدفشان جمعآوری کمک مالی از آن منابع مشخص بود. بهعبارت دیگر، هر کدام از این سازمانهای غیرانتفاعی یک مدل جمع آوری کمکهای مالی داشتند که بهخوبی توسعهیافته بود.
هر چقدر میزان کمک مالی مورد نیاز بیشتر باشد، اهمیتِ به دنبال بازارهای جمعآوری کمک مالی شناخته شده بودن که در آن تصمیم گیرندگان خاصی با انگیزههای مشخص وجود دارند نیز بیشتر میشود. بهعنوان مثال گروههای بزرگی از اهداکنندگان انفرادی، بر اساس دغدغههای رایج مشترک در مورد مسائل مختلف مانند تحقیقات بر روی سرطان پستان به یکدیگر ملحق شدهاند. در مثالی دیگر، منابع بزرگ کمکهای مالی از سوی دولت، ماموریت و اهداف خاصی مانند نگهداری و سرپرستی کودکان یتیم دارند. یک سازمان غیرانتفاعی میتواند تعداد انگشت شماری از بنیادها و یا افراد ثروتمند را متقاعد کند تا چند میلیون دلار برای موضوعی که قبلا نادیده میگرفتند، اهدا کنند ولی این روش برای یک سازمان غیرانتفاعی که به دنبال جمعآوری دهها میلیون دلار است، جوابگو نخواهد بود.
هدف این نیست که بازار جمعآوری کمک مالی را پایدار و باثبات توصیف کنیم؛ خیر، این طور نیست. اولین بار که «روز زمین» در سال ۱۹۷۰ برای افزایش آگاهی و قدردانی نسبت به محیط زیست کره زمین نامگذاری شد، همزمان یک موج افزایش کمک به معضلات محیط زیستی ایجاد شد. قحطی اتیوپی در سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۵ منجر به افزایش قابل توجهی در میزان حمایت از کمکهای بینالمللی شد. آگاهی از بحران آموزشی ایالات متحده آمریکا در اواخر دهه ۸۰، زمینه را برای جذب کمکهای مالی در جهت ایجاد مدارس مستقل فراهم کرد. تغییرات را نمیتوان پیشبینی کرد ولی به دلیل غیرقابل پیشبینی بودن، نمیتوان به یک راه خاص برای جمعآوری کمک مالی وابسته بود.
ده مدل جمعآوری کمک مالی
ایجاد یک چارچوب برای جمعآوری کمک مالی در سازمانهای غیرانتفاعی یک چالش است. برای اینکه مدلها کارآمد و مفید باشند، نباید بیش از حد بهطور کلی و یا بیش از حد بهطور خاص تعریف شده باشند. بهعنوان مثال، یک کلینیک سلامت عمومی که به بیماران تحت پوشش برنامه کمک دریافت درمانی دولت، خدمات میدهد را در نظر بگیرید و هم یک سازمان غیرانتفاعی که کارش توسعه حمایت شده از طرف دولت آمریکا برای توسعه بینالمللی است. درست است که هر دو از سوی دولت کمک مالی دریافت میکنند ولی نوع کمک مالی و تصمیم گیرندگان کنترل این منابع مالی کاملا متفاوت از یکدیگر هستند. قرار دادن این دو در کنار هم و در یک مدل، مفید و کارآمد نخواهد بود. در عین حال تعیین یک مدل جداگانه برای تمام سازمانهایی که کمک مالی یکسانی دریافت میکنند، تعریف بیش از حد خاص و محدودی است که کارآیی لازم را نخواهد داشت.
در نهایت به سه پارامتر برای تعریف مدلها رسیدیم: منبع کمک مالی، انواع تصمیم گیرندگان، و انگیزههای تصمیم گیرندگان. با این کار توانستیم ده مدل جمعآوری کمک مالی متمایز، منسجم و درعین حال در برگیرنده انتخابهای واقعی را شناسایی کنیم.
در ادامه این مقاله هر کدام از این ده مدل جذب سرمایه همراه با توصیف نمونهای از سازمان غیرانتفاعی متناسب با آن معرفی شده است. این مدلها به ترتیبِ میزان قدرت تامینکننده حمایت مالی آنها آورده شدهاند. سه مدل اول (مرتبط کنندههای احساسی، متکی بر دریافتکنندگان خیریه، و مشوق اعضا) تا حد زیادی توسط بسیاری از کمکهای فردی تامین مالی میشوند. مدل چهارم (شرطبندی کننده بزرگ) تا حد زیادی توسط یک فرد و یا توسط تعداد کمی از افراد و بنیادها تامین مالی میشوند. سه مدل بعدی (ارائه دهنده خدمات عمومی، ابداکننده قوانین و سیاستها، و کارگزار ذینفعان) تا حد زیادی توسط دولت تامین مالی میشوند. مدل هشتم (بازیافتکننده منابع) تا حد زیادی از طرف شرکتهای بزرگ پشتیبانی میشوند. دو مدل پایانی (اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور) مخلوطی از انواع کمکهای مالی را دریافت میکنند.
مدل اول: ایجاد رابطهای احساسی
برخی از سازمانهای غیرانتفاعی مانند بنیاد مِیک اِ ویش (ترجمه تحتاللفظیاش میشود: یک آرزو بکن) با تمرکز روی هدفشان توسعه پیدا کردند که این هدف منعکسکننده و طنین دغدغههای تعداد زیادی از مردم با سطح درآمد مختلف بود. در واقع ساختار و چارچوبی را ارائه کرد که این افراد توانستند برای اولین بار با هم ارتباط برقرار کنند. سازمانهای غیرانتفاعی که از این رویکرد استفاده میکنند از مدلی با نام رابطهای احساسی پیروی میکنند. رسالت بیشتر اینگونه سازمانها در زمینههای تحقیقات محیط زیست، بینالملل و سلامت متمرکز است. این سازمانها متفاوت از آنهایی هستند که به سراغ افراد با باور دینی خاص، گرایشات سیاسی و یا علاقه ورزشی خاص میروند که با هم برای بیان عقاید و علایق مشترکشان سازمانی را تشکیل دادهاند.
مدل رابطهای احساسی معمولا به دنبال ایجاد روابط ساده و روشن میان داوطلبین در مراسمهای مختلف جمعآوری کمکهای مالی است. بنیاد سوزان جی کومن یک نمونه از سازمان غیرانتفاعی است که از مدل رابطهای احساسی استفاده میکند. بنیاد کومن که در سال ۱۹۸۲ تاسیس شده، به دنبال ریشهکن کردن سرطان پستان بهعنوان یک بیماری مهلک است. بنیاد این کار را از طریق کمک مالی به تحقیقات پزشکی، حمایت از پروژههای پژوهشی، آزمایشی (غربالگری) و درمانی در سرتاسر دنیا انجام میدهد و برنامههای آموزشی مختلفی برای زنان در مورد اهمیت تشخیص زود هنگام دارد. ماموریت این بنیاد منعکسکننده دغدغه بسیاری از زنان است که حتی ممکن هست هیچوقت بهصورت مستقیم نیاز به خدمات این سازمان پیدا نکنند. میزان جمعآوری کمکهای سالانه سازمان کومن بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۲۰۰۷ از چهل و هفت میلیون به سیصد و سی و چهار میلیون دلار افزایش پیدا کرد. متوسط کمکهای فردی در سطح بسیار پایین و در حدود سی و سه دلار است ولی رمز موفقیت تلاشهای این سازمان همواره در جمعآوری کمک مالی از سوی تعداد بسیار زیادی از حمایتکنندگان در سطح گسترده بوده است. این بنیاد و سازمانهای وابستههای آن سالانه درحدود صد و بیست مسابقه ورزشی دو با حضور بیش از یک میلیون شرکتکننده برگزار میکنند. این مراسم نه تنها به افراد اجازه میدهد که به سازمان کمک مالی کنند بلکه داوطلبین را به مشارکت دعوت میکند و آنها را تشویق میکند که تیم تشکیل دهند و به دنبال کمک مالی بیشتری بروند و بهطور کل در تجربه روز مسابقه سهیم باشند. رهبران سازمانهای غیرانتفاعی که میخواهند از این مدل رابطهای احساسی استفاده کنند، باید پرسشهای زیر را از خود بپرسند:
- ● آیا تا به حال قشرهای زیادی از مردم علاقه به کمک کردن را در این زمینه نشان دادهاند؟
- ● آیا میتوانیم به صورت ساده و مختصر ضرورت وجود این سازمان غیرانتفاعی را توجیه کنیم؟
- ● آیا یک راه متدوال و معمولی برای جذب تعداد زیادی از داوطلبان وجود دارد؟
- ● آیا تواناییهای لازم برای توسعه تلاشها به یک منطقه جغرافیایی بزرگتر را داریم؟ و یا آیا میتوانیم این تواناییها را ایجاد کنیم؟
مدل دوم: متکی بر دریافتکنندگان خیریه
برخی از سازمانهای غیرانتفاعی مانند کلینیک کلیولند به ازای خدمات ارائه شده به هر فرد، کمک مالی دریافت میکنند اما روی افرادی که در گذشته از این خدمات استفاده کردهاند نیز برای کمک مالی حساب میکنند. مدل مورد استفاده در این قبیل سازمانها را متکی بر دریافتکنندگان خیریه مینامیم. دو مثال بسیار خوب بیمارستانها و دانشگاهها هستند. بهطور کلی، بخش عمده کمک مالی این سازمانهای غیرانتفاعی از طریق هزینههای پرداختشده به ازای ارائه خدمات، تامین میشود. با این وجود تمام هزینه ارائه این خدمات با هزینههای دریافتی جبران نمیشود. در نتیجه، این سازمانها سعی میکنند رابطه خوب و طولانی مدتی با افرادی که زمانی از خدماتشان استفاده کردهاند، برقرار کنند و بر همین اساس این سازمانها را متکی بر دریافتکنندگان خیریه نامیدهایم. اگر چه این کمکهای مالی در مقابل هزینهها بسیار اندک هستند (بهطور متوسط حدود پنج درصد در بیمارستانها و حدود سی درصد در دانشگاههای خصوصی) اما این کمکهای مالی منبع مهمی برای تامین بودجه پروژههای بزرگی مانند ساختمانسازی، تحقیقات و صندوق پشتوانه مالی هستند. اغلب خیرین با این انگیزه کمک میکنند که زمانی با دریافت این کمکها، زندگیشان تغییر کرده است. سازمانهایی که از این مدل متکی بر دریافتکنندگان خیریه استفاده میکنند، عمده حمایت خیریه خود را از طریق هدایای بزرگ دریافت میکنند. دانشگاه پرینستون نمونهای از سازمان غیرانتفاعی است که از مدل متکی بر دریافتکنندگان خیریه استفاده میکند. این دانشگاه شهرت زیادی برای درخواست کمک مالی از فارغالتحصیلان خود دارد و توانسته است بالاترین میزان کمک معادل ۲\۵۹ درصد را در میان تمام دانشگاههای ملی جمعآوری کند. بیش از سی و سه هزار فارغالتحصیل مقطع لیسانس در سال ۲۰۰۸، حدود ۶\۴۳ میلیون دلار به این دانشگاه کمک کردند. به دلیل مهارت بالای این دانشگاه در جمعآوری کمک مالی، بیشتر از پنجاه درصد بودجه عملیاتی دانشگاه پرینستون از سوی خیرین و درآمد ناشی ازصندوق پشتوانه مالی تامین میشود. رهبران سازمانهای غیرانتفاعی که میخواهند از این مدل متکی بر دریافتکنندگان خیریه استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:
- ● آیا ماموریت و هدف ما سود فردی خاصی دارد که برای اجتماع هم مفید باشد؟
- ● آیا افراد در طی زمان دریافت خدمات، احساس وفاداری و ادای دین به سازمان پیدا میکنند؟
- ● آیا ساختار مناسب برای دسترسی به دریافتکنندگان خدمات خیریه در مقیاس مناسب را داریم؟
مدل سوم: مشوق اعضا
برخی از سازمانهای غیرانتفاعی مثل کلیسای سدلبک به کمکهای مالی افراد وابسته هستند و از مدل جمعآوری کمک مالی با نام «مشوق اعضا» استفاده میکنند. این افراد (که از اعضای آن سازمان هم هستند) به سازمان کمک مالی میکنند زیرا هدف سازمان را جزئی از زندگی روزمره خود میدانند، بنابراین، در نهایت خود این افراد هستند که از این کمکها بهره خواهند برد. سازمانهایی که از مدل مشوق اعضا استفاده میکنند، دارای اساس و پایه خاصی برای ایجاد فعالیتهای گروهی جدیدی نیستند و در مقابل، با اعضا (کمککنندگان مالی) از طریق حمایت از فعالیتهایی که آن افراد به دنبال تحقق آنها هستند، ارتباط برقرار میکنند. این سازمانها اغلب در زمینههای مذهبی، محیط زیست، هنر، فرهنگ و کارهای انسان دوستانه فعالیت میکنند. بهعنوان مثال میتوان از بنیاد ملی بوقلمونهای وحشی نام برد که به دنبال حفظ و گسترش قلمرو زندگی بوقلمونهای وحشی است که از طرف دیگر، مشوق و حمایتکننده شکار بوقلمون وحشی نیز هست. شکارچیان بوقلمون به سمت این سازمان جذب میشوند و در نهایت از کار آن سود میبرند که باعث میشود به اعضای وفاداری تبدیل بشوند که در جمعآوری کمک مالی برای سازمان هم مشارکت میکنند. اعضای محلی این بنیاد در سال، حدود دوهزار ضیافت شام برای جمعآوری کمک مالی برگزار میکنند و در حدود هشتاد درصد از درآمدهای سالانه سازمان را از این طریق تامین میکنند. در این ضیافتها چندین فرصت مختلف برای اهدای پول وجود دارد: بلیط ورودی (که برای هر نفر حدود پنجاه دلار است و شامل حق عضویت سالانه هم میشود)، خرید محصولات و کالاهای تبلیغاتی (بهطور متوسط بیش از صد دلار به ازای هر شرکتکننده) و بلیتهای قرعهکشی (که حدود شانزده هزار دلار به ازای هر ضیافت سودآوری دارند). جایزههای قرعهکشی و کالاهای تبلیغاتی برای فروش از طرف دفتر اصلی این بنیاد تامین میشوند. هر ضیافت بعد از محاسبه هزینهها، در حدود ده هزار دلار سودآوری دارد. بخش بزرگی از پول جمعآوری شده صرف منطقه محلی حفاظت شده در همان منطقه برگزاری ضیافت میشود. رهبران سازمانهای غیرانتفاعی که میخواهند از این مدل جمعآوری کمکهای مالی استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:
- ● آیا اعضا احساس خواهند کرد که فعالیتهای سازمان در نهایت بهصورت مستقیم به نفع آنها یا جامعه آنها خواهد بود؟
- ● آیا ما قابلیت این را داریم که اعضا را در کار جمعآوری کمک مالی مشارکت دهیم و آنها را مدیریت کنیم؟
- ● آیا میتوانیم با اعضای اصلی کاملا هماهنگ و همصدا باقی بمانیم، حتی اگر به معنای از دستدادن فرصتهای جمعآوری کمک مالی و کنار گذاشتن فعالیتهایی باشد که باب میل اعضا نیست؟
مدل چهارم: شرطبندی کننده بزرگ
تعداد محدودی از سازمانهای غیرانتفاعی مانند موسسه تحقیقات پزشکی استنلی هستند که منابع مالی خود را از طریق تعداد کمی از افراد یا بنیادها تامین میکنند. این مدل از جمعآوری کمک مالی را «شرطبندی کننده بزرگ» مینامیم. در اغلب موارد، بزرگترین اهداکننده سازمان، موسس آن نیز هست که هدف او برطرف کردن معضلی است که احساس و انگیزه شخصی عمیقی نسبت به آن دارد. با وجود اینکه اکثر شرطبندی کنندههای بزرگ منابع مالی زیادی برای شروع کار دارند و به سرعت رشد پیدا میکنند ولی مواردی هم هست که سازمانی پیش از این تاسیس شده است، و یک اهداکننده مالی پیدا میکند که به دنبال کمک مالی به رویکردی مهم و جدید برای حل یک مشکل خاص بوده است. سازمانهای پیروی کننده از مدل شرطبندی کننده بزرگ که ما شناسایی کردیم، بیشتر در دو بخش تحقیقات پزشکی و معضلات زیست محیطی متمرکز بودند. دلایل اصلی اینکه این سازمانها مبلغ هنگفتی از کمک مالی دریافت میکنند این است که: مشکل مورد بررسی آنها با مقدار زیادی از پول، قابل حل شدن است (بهعنوان مثال با مقدار زیادی پول میتوان یک موسسه تحقیقاتی تاسیس کرد تا درمان یک بیماری خاص را کشف کند)، یا سازمان از یک راهحل ضروری و خاص برای حل مشکل استفاده میکند. یک نمونه از سازمانی که از مدل شرطبندی کننده بزرگ استفاده میکند، سازمان حفاظت محیط زیست جهانی است که وظیفه حفاظت از تنوع زیستی موجود در کره زمین را بهعهده دارد تا نشان بدهد که انسانها میتوانند به صورت هماهنگ و سازگار با طبیعت زندگی کنند. سازمان حفاظت محیط زیست جهانی این قابلیت را دارد که در سراسر دنیا منطقههایی را شناسایی کند که اثر مهمی روی حفاظت از تنوع زیستی جهانی میگذارند و بدین ترتیب توجه اهداکنندگان بزرگ را جلب میکند تا از کمکهای هنگفت آنها در جهت امری مهم و تاثیرگذار برای محافظت از کره زمین استفاده شود. کمککنندگان اصلی سازمان حفاظت محیط زیست جهانی را گروه کوچکی تشکیل میدهند. رهبران سازمانهای غیرانتفاعی که میخواهند از این مدل شرطبندی کننده بزرگ استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:
- ● آیا میتوان راهحلی نهایی و قابل انجام برای یک معضل بزرگ در بازه زمانی محدود ارائه داد؟
- ● آیا میتوانیم به راحتی بگوییم که این مبالغ هنگفت کمک مالی را کجا و چطور برای رسیدن به اهدافمان صرف خواهیم کرد؟
- ● از میان بنیادها و افراد ثروتمند، آیا کسی علاقهمند به مشکل مورد نظر و رویکرد ما وجود دارد؟
مدل پنجم: ارائهدهنده خدمات عمومی
بسیاری از سازمانهای غیرانتفاعی، مانند بنیاد موفقیت برای همه، با ارگانهای دولتی در راستای ارائه خدمات اجتماعی اساسی مورد نیاز مانند مسکن، کمکهای بشردوستانه و آموزش و پرورش همکاری میکنند که دولت از قبل برای آنها بودجه تخصیص داده است. سازمانهای غیرانتفاعی را که ارائهدهنده این نوع از خدمات هستند ارائه دهنده خدمات عمومی مینامیم. دولت در بعضی از موارد، این ارائه خدمات را کاملا به سازمانهای غیرانتفاعی واگذار میکند ولی مقررات خاصی را هم برای دریافت کمک مالی وضع کرده است که میتوان از فرمول بازپرداخت هزینهها و یا درخواست طرح پیشنهادی نام برد. سازمانهای ارائه دهنده خدمات عمومی همگام با رشد و توسعه، به دنبال منابع مالی دیگر هم میروند. تی.ام.سی، نمونهای از سازمانهای غیرانتفاعی است که از مدل ارائه دهنده خدمات عمومی استفاده میکند و وظیفهاش پشتیبانی و حمایت از فرزندان و خانوادههای مهاجران است. در سال ۱۹۷۱ با کمکهای دولت فدرال تحت عنوان برنامه «هد استارت» شروع به کار کرد و با تمرکز روی نیازهای دو فرهنگ و دو زبانه بودن خانوادهها به دنبال آماده سازی فرزندان مهاجرین برای ورود به مدرسه و سیستم آموزش و پرورش بود. همزمان با رشد و توسعه شورای مهاجرین تگزاس، رهبرانش سعی کردند وابستگی خود را به این تک منبع مالی کاهش داده و به دنبال کمکهای دولتی دیگری نیز بروند. در حال حاضر تی.ام.سی از منابع مختلف فدرالی، ایالتی و دولت محلی کمک مالی دریافت میکند و برنامههای جدیدی مثل سوادآموزی، مراقبتهای دوران بارداری و آموزش مصرف کننده را هم ارائه میدهد. رهبران سازمانهای غیرانتفاعی که میخواهند از مدل ارائه دهنده خدمات عمومی استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:
- ● آیا سازمان ما مطابق برنامه یا برنامههای از پیش تعیینشدهای از سوی دولت است؟
- ● آیا میتوانیم نشان بدهیم که عملکرد سازمان ما بهتر از رقیبهای ما است؟
- ● آیا حاضریم به صورت دورهای وقت خود را صرف تمدید قراردادها و کاغذ بازیهای دولتی بکنیم؟
مدل ششم: ابداعکننده قوانین و سیاستها
برخی از سازمانهای غیرانتفاعی مثل سازمان دهکده جوانان کاملا متکی بر کمکهای مالی از سوی دولت هستند و از مدلی با نام ابداعکننده قوانین و سیاستها پیروی میکنند. این سازمانهای غیرانتفاعی روشهای جدیدی را برای مقابله با مشکلات اجتماعی ایجاد کردهاند که لزوما با برنامههای جاری کمکهای مالی دولت سازگار نیست. آنها کمککنندگان دولتی را قانع کردهاند تا به این روشهای جدید اعتماد کنند زیرا این راهحلها از راهحلهای موجود پیشین، کارآمدتر و کمهزینهتر هستند. (ارائه دهندگان خدمات عمومی برعکس این گروه، ازبرنامههای کمک مالی دولتی موجود برای خدماتی که ارائه میدهند، استفاده میکنند.) نمونهای که از این دسته میتوان نام برد، سازمان هِلپ یو.اس.اِی است. این سازمان غیرانتفاعی برای بیخانمانها مسکن موقت فراهم میکند و برای خانوادههایی با درآمد کم، خانههایی با قیمت مناسب میسازد. اندرو کومو(فرزند فرماندار سابق نیویورک ماریو کومو) در سال ۱۹۸۶ سازمان هلپ یو.اس.اِی را بهعنوان راهحل جایگزینی برای سکونت بیخانمانها در خانهها به جای سیاست اجرایی در نیویورک تاسیس کرد که مطابق آن بیخانمانها در هتلهای مخصوصی با نام هتلهای رفاهی قرار میگرفتند. این روش نوین در راستای مشکل مسکن بیخانمانها توسط هلپ یو.اس.اِی زمانی ارائه شد که مشکل بیخانمانها تبدیل به یک معضل عمومی بزرگی شده بود و مسئولین دولتی حاضر بودند روشهای جدیدی را برای برطرف کردن این مشکل امتحان کنند. کومو با ادعای اینکه راهحلش هم کارآمدتر و هم کمهزینهتراست، حمایت اولیه تصمیم گیرندگان دولتی را به خود جلب کرد که هزینه پروژه به دلیل همزمانی با معضلات اقتصادی در نیویورک از اهمیت زیادی برخوردار بود. بودجه هلپ یو.اس.اِی در سال ۲۰۰۷ در حدود شصت میلیون دلار بود که هشتاد درصد آن از منابع دولتی تامین شده بود (نیمی از دولت فدرال و نیم دیگر از دولت ایالتی و محلی). رهبران سازمانهای غیرانتفاعی که میخواهند از مدل ابداکننده قوانین و سیاستها استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:
- ● آیا ما رویکرد نوینی برای گذار از وضعیت کنونی (از لحاظ اثرگذاری و هزینه) داریم که آنقدر ضرورت دارد که نظر کمک کنندگان مالی دولتی را که غالبا به سوی راهحلهای سنتی گرایش دارند، به خود جلب کند؟
- ● آیا میتوانیم کمک کنندگان مالی دولتی را قانع کنیم که برنامه ما عملی و شدنی خواهد بود؟
- ● آیا ما میتوانیم با تصمیم گیرندگان دولتی که از تغییر حمایت میکنند، رابطهای خوب و قوی برقرار کنیم؟
- ● در حال حاضر، آیا فشارهای لازم بر روی دولت برای تغییر روند و سیاستهای فعلی وجود دارد؟
مدل هفتم، کارگزار ذینفعان
برخی از سازمانهای غیرانتفاعی مانند سازمان وام دانشجویی آیوا با رقبای خود بر سر ارائه خدماتی که از سوی دولت عرضه یا پشتیبانی میشود، رقابت میکنند. اینگونه سازمانهای غیرانتفاعی را مدل کارگزار ذینفعان مینامیم. این سازمانها در زمینه مسکن، خدمات استخدامی، خدمات درمانی و وامهای دانشجویی فعالیت میکنند. وجه تمایز این دسته از سازمانهای غیرانتفاعی با بقیه برنامههای دولتی این است که دریافتکنندگان خدمات خیریه، آزادی کاملی در انتخاب سازمان غیرانتفاعی برای دریافت خدمات دارند. یکی از نمونههای استفاده کننده از این مدل، سازمان غیرانتفاعی مشارکت برای مسکن کلانشهر بوستون است که مدیریت املاک اجارهای متعلق به دولت ایالتی و فدرال را در بیش از سی منطقه ماساچوست برعهده دارد. این سازمان از زمان تاسیس در سال ۱۹۹۱ تا به حال در ارائه کمک هزینه یا یارانه مسکن به خانوادههای نیازمند، شهرت خوبی برای خود کسب کرده است و بزرگترین ارائه دهنده یارانه مسکن در منطقه بوستون است که بیش از هفت هزار و پانصد خانوار را تحت پوشش خود دارد. سازمان مشارکت مسکن کلانشهر بوستون، فعالیتهای مرتبط دیگری مانند برنامههای آموزشی و جلوگیری از بیخانمان شدن را نیز ارائه میدهد . بیش از ۹۰ درصد بودجه این سازمان از هزینههای مدیریتی پرداختی از سوی دولت به عنوان بخشی از یارانه تامین میشود. باقی بودجه از سوی شرکتها و بنیادها تامین میشود. رهبران سازمانهای غیرانتفاعی که میخواهند از این مدل کارگزار ذینفعان استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:
- ● آیا میتوانیم به دولت ثابت کنیم که ما توانایی خوبی در ارائه خدمات یا یارانه به افراد نیازمند داریم؟
- ● آیا میتوانیم میزان خدمات بیشتر کنیم تا ارزش سود بالاتر رود؟
- ● آیا میتوانیم به خوبی قوانین و مقررات وضع شده توسط دولت برای بهعهده گرفتن مسئولیت ارائه این خدمات را اجرا کنیم؟
- ● آیا میتوانیم راهی برای جبران هزینههای جانبی این قبیل برنامههای خدماتی پیدا کنیم؟
مدل هشتم: بازیافتکننده منابع
برخی از سازمانهای غیرانتفاعی مانند بنیاد اَمِریکِرز از طریق دریافت اجناس و کالاهای خیریه و اهدایی از شرکتها و افراد مختلف و رساندن آنها به افراد نیازمندی که توانایی خرید آنها را ندارند، رشد و توسعه یافتند. سازمانهای غیرانتفاعی را که از این مدل استفاده میکنند، بازیافتکننده منابع مینامیم. کسب و کارها تمایل زیادی به اهدا کالا و اجناس مختلف مثل غذاهایی با تاریخ مصرف مشخص دارند زیرا در غیر این صورت این اقلام به هدر میروند و یا هزینه نهایی تولید اجناس زیاد از حد پایین است و در بازار رقابت با تولیدکننده عرضه نخواهند شد، مثل دارو در کشورهای در حال توسعه. اجناس و کالاهای اهدایی بخش بزرگی از دارایی اصلی شرکت هستند ولی برای پرداخت هزینههای عملیاتی باید منابع مالی دیگری را پیدا کرد. اکثریت بازیافتکننده منابع در زمینه برنامههای غذایی، کشاورزی، درمانی و تغذیه در سطح بینالمللی فعال هستند. بزرگترین سازمان مبارزه با گرسنگی در منطقه نیوانگلند با نام بانک غذایی بوستون بزرگ نمونهای از این مدل بازیافتکننده منابع است. این سازمان سالانه در حدود پانزده هزار تن غذا را بین ششصد سازمان محلی شامل انبارهای غذایی خیریه، آشپزخانههای خیریه، مراکز نگهداری از کودکان و سالمندان و پناهگاههای بیخانمانها، توزیع میکند. در سال ۲۰۰۶ حدود پنجاه و دو درصد از داراییهای این بانک را کالاهای اهدایی از سوی شرکتها تشکیل میداد. برنامههای دولت فدرال و ایالتی نیز به این بانک کمک جنسی و مالی میکنند که در حدود بیست و سه درصد منابع سالانه آنها را تامین میکند که صرف توزیع مواد غذایی میشود. بیست و پنج درصد باقیمانده از سوی هدیههای نقدی افراد مختلف تامین میشود که هزینههای سربار و هزینههای بهبود ساختار را پوشش میدهد. رهبران سازمانهای غیرانتفاعی که میخواهند از این مدل بازیافتکننده منابع استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:
- ● آیا کالاهایی که میخواهیم توزیع کنیم را میتوان به صورت مداوم از اهداکنندگان دریافت کرد؟
- ● آیا میتوانیم مهارت این را پیدا کنیم که در کنار روندهای ناگهانی افزایش اهدای اجناس، در زمان کمبود اجناس اهدایی هم آمادگی داشته باشیم؟
- ● آیا راهبرد مشخصی در جهت جمعآوری کمک نقدی برای تامین هزینههای عملیاتی و سربار داریم؟
مدل نهم: ایجادکننده بازار
برخی از سازمانهای غیرانتفاعی مانند تراست فور پابلیک لند خدماتی را ارائه میدهند که همزمان نیاز به آنها در بازار وجود دارد اما مورد توجه خیًرین نوعدوست هم هست. اینها خدماتی است که پرداخت مستقیم پول برای آنها در جامعه غیراخلاقی یا حتی غیرقانونی است. سازمان غیرانتفاعی که این خدمات را ارائه میدهد از مدلی استفاده میکند که ایجادکننده بازار مینامیم. بهعنوان نمونه میتوان از اهدای عضو نام برد. تقاضای زیادی برای اعضای بدن انسان وجود دارد ولی فروش آن غیرقانونی است. این سازمانهای غیرانتفاعی عمده بودجه خود را از طریق دریافتیهای خیریه و هزینههای دریافتی مستقیم در ازای فعالیت و خدمات، تامین میکنند. بیشتر ایجادکنندگان بازار در زمینه سلامت و بیماری فعالیت میکنند ولی نمونههایی نیز در زمینه حفاظت از محیط زیست وجود دارد. یک نمونه از این سازمانها صندوق بیماریهای کلیوی آمریکا است که در سال ۱۹۷۱ برای کمک به افراد کم بضاعت با بیماریهای کلیوی برای پرداخت هزینههای دیالیز تاسیس شد. در حال حاضر این سازمان بزرگترین کمک کننده مالی به بیماران دیالیزی در سرتاسر کشور آمریکا است که مطابق گزارش سال ۲۰۰۶، سالانه هشتاد و دو میلیون دلار به شصت و سه هزار و پانصد بیمار کلیوی (۱۹ درصد کل بیماران دیالیزی) کمک کرد. ارائهدهندگان خدمات بهداشتی تا قبل از سال ۱۹۹۶ میتوانستند به بیماران دیالیزی محتاج که تحت پوشش حمایت دولتی بودند، کمکی پرداخت کنند که شامل بیست درصد از کل هزینهها میشد. دولت فدرال در سال ۲۰۰۶ این کار را برای ارائه دهندگان خدمات بهداشتی غیرقانونی اعلام کرد زیرا ممکن بود بیمار مجبور شود فقط از یک ارائه دهنده خدمات بهداشتی خاص، خدمات دیالیز دریافت کند. سازمان خیریه بیماریهای کلیوی آمریکا، این مشکل را شناسایی و برنامهای برای حل آن ایجاد کرد. حالا این نهاد، خودش این هزینهها را پرداخت میکند تا بیماران به درمان خود ادامه دهند. ارائه دهندگان خدمات بهداشتی و شرکتهای بزرگ بخش عمدهای از منابع مالی مورد نیاز این سازمان را فراهم میکنند. سازمان خیریه بیماریهای کلیوی آمریکا در حال استفاده از قوانین مشابه بیماران دیالیزی، برای داروهای درمان پوکی استخوان نیز هست. رهبران سازمانهای غیرانتفاعی که میخواهند از مدل ایجادکننده بازار استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:
- ● آیا گروهی از کمککنندگان مالی علاقهمند به سرمایهگذاری برای حمایت از کار ما وجود دارد؟
- ● آیا دلایل قانونی یا اخلاقی بیشتری برای ارائه این خدمات از سوی سازمانهای غیرانتفاعی وجود دارد؟
- ● آیا ما دارای یک برنامه مورد اعتماد و نامی معتبر هستیم؟
مدل دهم: اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور
تعدادی از سازمانهای غیرانتفاعی هستند مثل سازمان بیگ برادرز بیگ سیسترز که با ایجاد شبکهای ملی در داخل یک کشور از افراد مختلف در محله و منطقههای خودشان، رشد و توسعه پیدا کرد. سازمانهای غیرانتفاعی که از این مدل استفاده میکنند را اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور مینامیم. این سازمانها روی مسائلی مانند مدارس با شرایط بد و یا بچههای نیازمند به الگویی مناسب در میان بزرگسالان میپردازند که این مشکلات در میان انجمنهای محلی از اهمیت زیادی برخوردار است و دولت به تنهایی قادر به حل این مشکلات نیست. بیشتر کمکهای مالی این سازمانها از محلات جمعآوری میشود و دولت مقدار خیلی کمی به آنها کمک میکند. تعداد بسیار کمی از عملیاتهای محلی به میزان بیشتر از پنج میلیون دلار رسیدهاند ولی از لحاظ وسعت میتوانند بسیار گسترده باشند. سازمان غیرانتفاعی آموزش برای آمریکا نمونه دیگری از سازمانهایی است که از مدل اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور استفاده میکند. سازمان آموزش برای آمریکا، فارغالتحصیلان جدید دانشگاهها را جذب میکند، آموزش میدهد و در مدارس مختلف کشور مستقر میکند. این سازمان در سال ۱۹۸۹ تاسیس شد و تا سال ۲۰۰۷ به درآمد سالانه بیش از نود میلیون دلار رسید. این سازمان، بیست و شش دفتر محلی دارد که بیش از هفتاد و پنج درصد کمکهای مالی را جمعآوری میکنند. رمز موفقیت این سازمان در این است که بیانیه ماموریتاش (بهبود کیفیت سیستم آموزش دوازده مرحلهای) در راستای دغدغههای کمککنندگان مالی هم هست. جمعآوری کمک مالی برای این سازمان دارای جنبهای حیاتی است و برای این کار از مدیران اجرایی هر منطقه برای جمعآوری کمک مالی محلی استفاده میکند. رهبران سازمانهای غیرانتفاعی که میخواهند از این مدل اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:
- ● آیا ما به دنبال رفع معضلی هستیم که رهبران محلی هم به آن توجه زیادی دارند و آیا رفع این مشکل در انجمنها و محلات دیگر مختلف کشور هم ضرورت دارد؟
- ● آیا گسترش سازمان به جوامع و انجمنهای کوچکتر در راستای اهداف و ماموریت ما خواهد بود؟
- ● آیا میتوانیم از مدل خود در جوامع دیگر هم استفاده کنیم؟
- ● آیا میتوانیم رهبرانی باعرضه را برای هدایت سازمان در مناطق دیگر شناسایی و به آنها اختیارات لازم را بدهیم؟
مشکلات موجود سر راه سازمانهای غیرانتفاعی
در دنیای اقتصادی امروز رهبران سازمانهای غیرانتفاعی به راحتی وسوسه میشوند تا به دنبال هر نوع پولی بروند که باعث میشود سازمان از مسیر اصلی خود خارج بشود. بیش از هر زمان دیگری، در دوران سختیها و مشکلات است که رهبران سازمانهای غیرانتفاعی نیاز دارند استراتژی جمعآوری کمک مالی خود را بررسی کنند و به روشهای جمعآوری کمک مالی نظم و ترتیب بدهند. ما امیدواریم که این مقاله چارچوب لازم را در جهت انجام اینکار برای رهبران سازمانهای غیرانتفاعی فراهم کرده باشد.
سازمانهای غیرانتفاعی از راههای مختلفی برای جمعآوری کمک مالی استفاده میکنند و تمام آنها نمیتوانند به مدلهای لازم برای برنامههایی در ابعاد بزرگ برسند. تمام سازمانهای غیرانتفاعی میتوانند از شفافسازی، موثرترین مدل جمعآوری کمک مالی خود بهره ببرند و حتی ممکن است سازمانهای غیرانتفاعی مدلهای جدیدی را برای جمعآوری مبالغ زیادی از کمک مالی توسعه بدهند. همانطور که در ابتدا هم گفته شد، تقریبا ۱۵۰ سازمان غیرانتفاعی جدید ( بدون در نظر گرفتن دانشگاهها و بیمارستانها) بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۳ بیش از ۵۰ میلیون دلار در سال کمک مالی جمعآوری کردند.
در سوی دیگر این معادله، خیرین بیش از پیش روی کمکهای مالی خود به سازمانهای غیرانتفاعی دقت میکنند. ما امیدواریم که این مقاله به خیرین دید بهتری نسبت به راهبرد (استراتژی) کمکهای مالی خودشان بدهد تا به صورت کارآمدتری از برنامههای مورد نظرشان حمایت کنند. همانطور که جامعه بیشتر از قبل نیازمند بخش غیرانتفاعی و خیرین برای حل مشکلات است، فهم و درک صحیحی از مدلهای جمعآوری کمک مالی برای رسیدن به آن آرمانها نیز روزبه روز اهمیت بیشتری پیدا میکند.
این مطلب نوشته مشترک ویلیام فاستر، پیتر کیم و باربارا کریستینسن است.ویلیام لندِز فاستر یکی از شرکای گروه بریجاسپن و سرپرست تحقیقات بر روی تامین کمک مالی سازمانهای غیرانتفاعی هست. پیتر کیم یکی از مشاوران بریجاسپن است که بر روی استراتژیهای رشد و توسعه سازمانهای غیرانتفاعی در بخشهای آموزش و پرورش و مشارکت جوانان متمرکز است. باربارا کریستینسن یکی دیگر از مشاورین بریجاسپن است که روی برنامهریزی در جهت گسترش و توسعه سازمانها کار میکند. اصل این نوشتار را در مجله مطالعات نوآوری اجتماعی دانشگاه استنفورد میتوانید مشاهده کنید. متن ترجمه شده به فارسی ویرایش و خلاصه نیز شده تا برای خواننده رسا باشد.