دسته: اخبار و رویدادهای خیریه

773377_208
در بلوچستان چه می گذرد؟سایر اخبار

روايتي از رنج و فقر شیرآباد زاهدان

روايتي از رنج فقر و فراموش شدن در « شیرآباد» زاهدان + دوستداران را چه شد؟

حدود ۳۵۰ هزار نفر از جمعیت زاهدان به عنوان مرکز پهناورترین استان کشور در سکونتگاه‌های غیررسمی و مناطق حاشیه‌نشین زندگی می‌کنند که “شیرآباد” و “سیک سوزی” از این مناطق است. این مناطق فاقد حداقل زیرساخت از جمله فضای سبز، آسفالت، معابر و مرکز درمانی است؛ شیرآباد فقط حاشیه شهر نیست بلکه پناهگاه تکدی‌گران، زنان آسیب دیده، معتادان و بی‌پناهان محسوب می‌شود بازی در میان زباله‌ها و فاضلاب شهری رهاسازی شده تفریح کودکان سیک سوزی است. این گزارش حاوی توصیف‌ها و مشاهدات تلخی از محله شیرآباد زاهدان است که بسامان رساندن مشکلات این محله تلاش مسوولان را می‌طلبد. «اعتماد» با این تذکر که این تلخی‌ها می‌تواند با تدبیر مسوولان به شیرینی تبدیل شود این گزارش را منتشر کرده است. مستند «بچه‌های محله شیرآباد» با موضوع روایت‌گری زندگی کودکان و آسیب‌های وارده بر آنان، با پشتوانه چهار سال تحقیق و پژوهش توسط رایا نصیری در سال ۱۴۰۰ ساخته شده است.

شعارسال: این گزارش حاوی توصیف‌ها و مشاهدات تلخی از محله شیرآباد زاهدان است که بسامان رساندن مشکلات این محله تلاش مسوولان را می‌طلبد. «اعتماد» با این تذکر که این تلخی‌ها می‌تواند با تدبیر مسوولان به شیرینی تبدیل شود این گزارش را منتشر کرده است.

روايتي از رنج فقر و فراموش شدن در « شیرآباد» زاهدان + دوستداران را چه شد؟

روی یخچال با ماژیک سیاه‌رنگ و خطی کودکانه نوشته شده «داداش عمر خان، دوستت دارم.» عمر ۱۴ ساله دو هفته قبل مرده است. او نان‌آور یک خانواده هشت‌نفره بود و حالا مادر نمی‌داند از میان بچه‌های باقیمانده‌اش که کوچک‌تر از عمر هستند، به کدام‌شان باید مسوولیت خانواده سپرده شود. شوهرش احمد، معتاد است و در کوچه و خیابان می‌خوابد. هر بار هم که آمده، فقط شکم سلیمه را پر کرده و رفته و سلیمه پشت سرهم بچه آورده. عمر بزرگ‌ترین بچه‌اش بود. بعد دختر ۱۳ ساله‌اش حدیثه، بعد ابوبکر ۸ ساله که درست زیر گلویش یک غده سرطانی بزرگ دارد، سدنا ۷ سالش است، مصطفی ۶ ساله و نسترن ۳ ساله هم چند ماه پیش مریض شد و مرد و حالا سلیمه نمی‌داند شکم بچه‌هایش را چطور سیر کند. دیگر عمر نیست که همان نان خالی را هم بیاورد.

عمر را کودکی‌اش کشت. تنها چیزی که از کودکی در خود نگه داشته بود، «تق تقی» بود. تق تقی، تنها دلخوشی کودکان شهر زاهدان است. کودکان فقیری که سهم آن‌ها از اسباب‌بازی‌های دنیا، دو گوی پلاستیکی است که با نخ ضخیم به هم متصل است. آن‌ها نخ را تکان می‌دهند و گوی‌ها به‌شدت به هم برخورد می‌کنند و تق تق صدا می‌دهند. اگر همه صدا‌ها از این شهر حذف شود، صدای گوی‌ها هیچ‌وقت تمام نمی‌شود. آن روز عمر، ضایعاتی را که از میان زباله‌ها پیدا کرده بود، می‌فروشد و با دو قرص نان به خانه بر می‌گردد. در راه تکه‌ای از نان را خورده بود. فقط تکه‌ای کوچک، چون بچه‌ها در خانه گرسنه و چشم به راه او بودند. مادرش رفته بود کوچه کناری دیدن خواهرش. عمر نان‌ها را داخل سفره می‌گذارد. از جیبش یک عکس کوچک در می‌آورد. عکس در جیبش تا شده و شکسته است. تای آن را باز می‌کند. تصویر یک هنرپیشه هندی است. با آستینش، خاک نشسته روی تلویزیون و ویدیوی قدیمی را پاک می‌کند و عکس را به فیلم‌های VHS که روی هرکدام نام یک فیلم هندی نوشته شده، تکیه می‌دهد. بعد تق‌تقی‌اش را بیرون می‌آورد که بازی کند. هیچ‌کس نمی‌داند که چرا عمر، تق تقی‌هایش را پرت می‌کند به آسمان. نخ‌ها دور سیم برق خیابان می‌پیچد. عمر انگار از تیر چراغ برق بالا می‌رود و با میله‌ای بلند سعی می‌کند تق تقی‌ها را از دور سیم باز کند. اما برق فشار قوی بدن کوچک عمر را فرا می‌گیرد. او پرت می‌شود و می‌میرد. در عکسی که از جسد او گرفته‌اند، روی صورتش را با چیزی شبیه باند پوشانده‌اند. گویا برق‌گرفتگی صورتش را سیاه و عجیب کرده بوده و دیدن آن صورت برای سلیمه، مادر عمر غیر قابل تحمل بوده و حالا مادر با چشم‌هایی که در آن جز مات‌زدگی، هیچ‌چیز دیگری وجود ندارد، به بچه‌هایی نگاه می‌کند که گرسنه‌اند.

‌نمی‌داند چند ساله است. بدون شناسنامه‌ها سن خود را این طوری معرفی می‌کنند. آن‌ها یا بچه‌اند یا خیلی جوانند یا خیلی پیر. او جوان است و پنج بچه دارد که بزرگ‌ترین آن‌ها دختری است که ۱۴-۱۳ ساله به نظر می‌رسد. او هرگز به مدرسه نرفته. در اینجا، بلوچ‌های حاشیه‌نشین شیرآباد، در هر کدام از خیابان‌ها که زندگی کنند، از خیابان آزادی تا مجدیه، از پیربخش تا کلات، اگر دخترشان ده، دوازده سالگی را رد کند و به مدرسه نرفته باشد، دیگر امیدی نیست که آن دختر به مدرسه برود، چون عیب می‌دانند، چون کلمه بزرگ را کشیده تلفظ می‌کنند و می‌گویند بزرگ است. زشت است تنها به مدرسه برود و بیاید، چون همسایه‌ها اگر ببینند دختری تنها بیرون می‌رود، راجع به او حرف‌های بد می‌زنند و نمی‌فهمند دختر اصلا چرا باید مدرسه برود. مادر‌ها هم آنقدر بچه دارند که نمی‌توانند خودشان بچه‌شان را ببرند و بیاورند. اصلا مدرسه رفتن جایی در زندگی آن‌ها ندارد. ضرورتی نیست که نبودنش، خانواده‌ای را خیلی ناراحت کند. دختر جثه درشتی دارد. خجالتی است و موقع حرف زدن خود را پشت مادرش یا مادربزرگش قایم می‌کند. مادرش راضی است که او به مدرسه برود. اما خود دختر به‌شدت مقاومت می‌کند. انگار که خواسته زشتی از او شده باشد. می‌گویم شما نباید بگویید چرا مدرسه نمی‌رود. مدرسه رفتن، بایدی است، نه سوالی و مادر دیگر نمی‌داند چه بگوید. همین که در این هشت ماهه، سه بار خودش را جمع و جور کرده و تا مروست به دیدن شوهرش رفته، هنر کرده. شوهرش اسماعیل ریگی که حدودا ۳۸ ساله است، به سیم آخر می‌زند. قبول می‌کند که شوفر کامیونی شود که ۳۵۰ کیلو تریاک به مشهد می‌برده. قرار می‌شود اگر مواد را رد کردند، ۷ میلیون تومان پول بگیرد و اگر گیر پلیس افتادند، به گردن بگیرد. او حالا یک فدایی است. فدایی یعنی کسی که قاچاق شخصی دیگر را به عهده می‌گیرد. حالا هشت ماه است که در زندان مروست در نزدیکی‌های یزد است و راننده ماشین، عید گذشته چهل هزار تومان داده دست زن و بچه مرد که دست‌شان خالی نباشد و حرفی از هفت میلیون هم نزده. مریم کارش آینه‌دوزی روی لباس‌های سوزن‌دوزی‌شده است و برای هر آینه دو هزار تومان پول می‌گیرد. مادرش شناسنامه دارد. اما هیچ‌وقت به بچه‌هایش شناسنامه نداده‌اند. حالا هم، نه خودش، نه شوهرش و نه بچه‌هایش هیچ کدام شناسنامه ندارند. در این سه بار هم که برای دیدن همسرش به زندان رفته، نکاح نامه شرعی‌اش را که مولوی‌های منطقه موقع عقد می‌نویسند، نشان داده. نام آن‌ها در هیچ جایی ثبت نشده است.

آزادی ۴۶

شب سردی است. شیرآباد شب‌ها ترسناک‌تر از روزهایش است. روز باز روشن است و می‌شود بیشتر مراقب بود. اما شب‌ها از هر خانه‌ای خطر بیرون می‌ریزد. تقریبا تمام خانه‌های آزادی پاتوق است. خانه‌ها، چهاردیواری‌های ویران و خرابه‌ای هستند که در آن‌ها هر خلافی رایج است. از خرید و فروش اسلحه یوزی تا کلاشینکف و مشروب و مواد. از ۱۰ تا ۹۰ میلیون تومان می‌شود سلاح خرید. ۳۰ سی سی عرق سگی دست ساز که در آن قرص ترامادول ریخته‌اند، ۱۵۰ هزار تومان و انواع مشروبات الکلی از ۵۰۰ هزار تومان تا ۴ میلیون تومان که برند و آکبند است و از آن طرف می‌آید. در پاتوق‌ها، هر بست شیره تریاک ۵۰ هزار تومان قیمت دارد و تریاک اعلا تا کیلویی ۸۰ میلیون تومان خرید و فروش می‌شود. یک سوت شیشه بی‌کیفیت ۱۰ هزار تومان است که خود فروشنده می‌گوید آشغال است، اما جنس خوب شیشه، هر سوت ۲۰۰ هزار تومان قیمت دارد. هر عدد قرص متادون ۱۳ هزارتومان و هر شیشه شربت متادون که جوان‌ها آن را مثل آب خوردن سر می‌کشند، ۳ هزار تومان است. بی‌پول‌تر‌ها سراغ حشیش می‌روند که بسته‌های ۱۰ هزارتومانی هم دارد. مصرف گل هم که هر بسته‌اش از ۱۰۰ هزار تومان به بالاست، میان جوان‌ها زیاد خواهان دارد. برای همین از روز روشن تا تاریکی شب، زن و مرد، بچه و بزرگ پایپ و لوله و سیخ به دست مشغول مصرفند. صورت‌های پیر و جوانی که له و داغان است. با دست‌ها و پا‌های سوخته. سوختگی‌هایی که هنگام مصرف ایجاد شده و آن آدم اصلا در این دنیا نبوده که بفهمد یا اصلا بتواند کاری کند. زخم‌ها اغلب عفونی شده و همین که باند‌های کثیف روی زخم‌ها باز می‌شود، بوی تند عفونت بالا می‌زند. اینجا مگس‌ها و آدم‌ها با هم زندگی می‌کنند. تابستان و زمستان فرقی ندارد. مگس‌ها گله‌ای پرواز می‌کنند و بهترین جای زندگی‌شان زباله‌های پراکنده در خیابان و زخم‌های روباز معتادهاست. چیزی به نام سطل زباله وجود ندارد. به ندرت ممکن است سطل‌های آهنی یا پلاستیکی دید. زباله‌ها روی زمین ریخته و محلی است برای جمع شدن سگ‌ها، گربه‌ها و معتادان زباله‌گرد. از همین جاست که پولی برای خرید مواد پیدا می‌کنند. اینجا جیب‌بری، کیف‌قاپی، دزدیدن گوشی، کاری رایج است. یکی از همین شب‌های سرد است. معتاد‌ها دسته دسته سرهای‌شان را زیر شال‌های بلند بلوچی فروبرده‌اند و تنها، نقاطی روشن از شعله سیگار و سیخ‌های داغ و برق شیشه‌های پایپ، تکه‌ای از تاریکی را کنار می‌زند. عبید در ماشین دنای خود نشسته و منتظر آمدن مولوی قنبرزهی است که با هم برای چند خانواده غذا و لباس گرم ببرند. گوشی‌اش در جیب لباس بلوچی‌اش است. یک دفعه در سمت عقب باز می‌شود. صندوق و صندلی عقب، پر از بسته‌های غذا و پوشاک است. عبید و همراهش به سمت عقب برمی‌گردند و بلند می‌گویند در را ببند. در ماشین به سرعت بسته می‌شود و عبید در یک لحظه فریاد می‌کشد: «گوشی‌ام را زدند.» و از ماشین خارج می‌شود. همه این‌ها فقط یک صحنه‌سازی بوده است. درست در لحظه‌ای که عبید سرش را به عقب برمی‌گرداند که به آن پسر سیزده- چهارده ساله بگوید که در ماشین را ببندد، پسری دیگر دستش را از شیشه پایین ماشین تو می‌آورد و موبایل عبید را از جیبش می‌دزدد. من از ماشین پیاده می‌شوم. مولوی را می‌بینم که دارد به سمت‌مان می‌آید. داد می‌کشم، موبایل عبید را دزدیدند. عبید به سمتم برمی‌گردد. محله یک دفعه شلوغ و ناامن‌تر می‌شود. عبید سوییچ را به دستم می‌دهد و می‌گوید تمام در‌ها را قفل کن. شیشه‌ها را بالا می‌کشم. در‌ها را قفل می‌کنم. دچار چنان ترسی شده‌ام که دوباره با دست همه قفل‌ها را امتحان می‌کنم که بسته باشد. شیشه‌های ماشین دودی است و در این تاریکی جز سایه‌های زیاد چیزی نمی‌بینم. ناگهان متوجه صورتی می‌شوم که به شیشه چسبیده و مرا نگاه می‌کند. خنده ترسناکی دارد. می‌گوید: «شیشه را پایین بده کارت دارم.» من تمام بدنم می‌لرزد، اما خودم را جمع و جور می‌کنم. با دست اشاره می‌کنم که برود. چند مرد جوان دیگر از شیشه جلوی ماشین نگاهم می‌کنند و چیز‌هایی می‌گویند. من ترسیده‌ام. فقط آهسته کیفم را که روی صندلی است، به کف ماشین هل می‌دهم. دستم را روی سوییچ می‌گذارم و فکر می‌کنم اگر مثلا بخواهند با آجر، سنگ یا هر چیز دیگری شیشه را بشکنند، سریع ماشین را روشن کنم و فرار کنم. می‌دانم عبید کنار مولوی قنبرزهی جایش امن است. بلوچ‌ها به روحانیان خود «مولوی» می‌گویند و در این محله ترسناک، حتی دزد‌ها و کارتن‌خواب‌ها هم به مولوی احترام می‌گذارند و از او حرف‌شنوی دارند. بعد فکر می‌کنم اگر موقع فرار یکی از همین آدم‌هایی که دوره‌ام کرده‌اند، زیر ماشین برود، تکلیف چیست و چه باید بکنم. زمان نمی‌گذرد و من هیچ‌وقت در تمام زندگی این‌طور نترسیده‌ام. شاید عبید نباید تنهایم می‌گذاشت. یک دفعه دستی به شیشه می‌خورد. چنان از جا می‌پرم که سرم به سقف می‌خورد. عبید و مولوی هستند. در ماشین را باز می‌کنم و سریع حرکت می‌کنیم.

گوشی را پس گرفته‌اند. دزد پسر جوانی بوده که هم عبید او را می‌شناخته و هم مولوی. در چهارراه رسولی، گوشی تقلبی می‌فروشد. زمانی هم در مدرسه دینی، شاگرد مولوی بوده. وقتی عبید از ماشین پیاده می‌شود و من به سمت مولوی داد می‌کشم که گوشی عبید را زدند، یکی از همان محله به مولوی می‌گوید کار فلانی بوده است و مولوی صاف می‌رود سر وقتش. مولوی می‌گوید اصلا به حال خودش نبود. بوی گند مشروب می‌داده و گفته فقط به خاطر مولوی ۱۰ میلیون می‌گیرد و گوشی را پس می‌دهد. تاکید کرده می‌داند آخرین مدل آیفون است و در بازار چه قیمتی دارد و باز تا پنج تومان پایین می‌آید و آخر هم هیچ پولی نمی‌گیرد و گوشی را پس می‌دهد و بعد از جیبش سیم‌کارت را در می‌آورد و به عبید می‌دهد. یعنی به همین سرعت سیم‌کارت را درآورده که ردگیری نشود. از توزیع که برمی‌گردیم، یکی از کاسب‌ها مولوی را صدا می‌کند و می‌گوید شما که رفته‌اید طرف آمده مرا تهدید کرده، عبید در جا یک میلیون تومان کارت می‌کشد که غائله بخوابد و می‌گوید شنبه صبح چهارراه رسولی می‌رود سروقتش.

مولوی‌ها اغلب، کنار درس دینی که به بچه‌ها می‌دهند، کار می‌کنند. یعنی امرار معاش‌شان از راه آموزش دین و قرآن نیست. دوست همین مولوی قنبرزهی، با ماشین پرایدش مسافرکشی می‌کند. چند هفته قبل مسافری می‌گوید شیرآباد. شب بوده. او را سوار می‌کند. در بین راه مسافر که جلو نشسته بوده، می‌گوید مولوی، شب‌ها مسافر شیرآباد سوار نکن. اگر یک مسافری یک دفعه خِرت را بگیرد و چاقو زیر گلویت بگذارد چه می‌کنی؟ و همان‌طور که صحبت می‌کرده، گردن مولوی را محکم می‌گیرد و می‌گوید بگو بگو چه کار می‌کنی. مولوی می‌گوید حق با تو است. باید بیشتر مراقب باشم. مسافر پیاده می‌شود و مولوی متوجه می‌شود مسافر محترم، حین آموزش، جیب مولوی را زده است. یک مولوی دیگر، شب دیر وقت دلش برای زنی می‌سوزد و او را تا شیرآباد می‌رساند. همین که می‌رسند، چند نفر می‌ریزند سرش و لختش می‌کنند. پول و ساعت و گوشی. فقط لطف می‌کنند و ماشینش را نمی‌برند.

روايتي از رنج فقر و فراموش شدن در « شیرآباد» زاهدان + دوستداران را چه شد؟

از این خانه‌های کج و کوله که از در و دیوارش وحشت می‌بارد، پاتوق‌دار‌ها پول پارو می‌کنند. بیشتر اتاق‌ها به جای در، پتو دارند. پتو‌های چرک و پاره. معتاد‌ها گروه گروه در حال مصرف هستند. اگر پول داشته باشند، هر چه که بخواهند هست. زن‌هایی که پول نداشته باشند، تن‌فروشی می‌کنند. آن‌ها در آغوش مرد‌هایی فرو می‌روند که در میان زباله‌ها زندگی می‌کنند و در میان کش و قوس بدن‌های‌شان، مگس‌ها نیز به حرکت درمی‌آیند. در پاتوق‌ها، اتاق‌هایی هست که در آن‌ها دختر‌های کوچک‌تر برای چند دقیقه یا چند ساعت فروخته می‌شوند. دختر‌هایی هم هستند که شبانه واگذار می‌شوند. قیمت‌ها از شبی ۳۰۰ هزار تومان شروع می‌شود تا ۱.۵ میلیون تومان. دیدن کودکان معتاد سه، چهار یا پنج ساله که کنار والدین یا دوستان خود در حال مصرف هستند، صحنه‌ای معمولی است. کودکان کالایی رایج و پرسود برای پاتوق‌دار‌ها هستند. در محله مجدیه هستیم. گاراژ خانه‌ای باز می‌شود و یک اتومبیل پورشه وارد آن می‌شود. عبید می‌گوید قاچاقچی‌ها خوب در می‌آورند و خوب خرج می‌کنند. نکبتش مال آدم‌های بدبخت است و پولش مال اینها.

اما تازگی‌ها کاسبی دیگری رونق گرفته و کمتر صدایش را در می‌آورند، چون بار منفی زیادی دارد؛ گروگانگیری. خانواده‌های ثروتمند و به خصوص تاجران چه ایرانی و چه خارجی که اغلب افغانستانی‌اند، هیچ در امان نیستند. در همین ۶ ماه گذشته چند گروگانگیری رخ داده است. پسر چهارده، پانزده ساله‌ای را می‌ربایند که پدرش افغانستانی و تاجر ناس است. گروگانگیر‌ها برای آزادی آن پسر ۲۰ میلیارد تومان شمش طلا می‌خواهند. خانواده متمول است، اما دسترسی به شمش طلا آسان نیست. گروگانگیر‌ها تهدید می‌کنند که اگر طلای خواسته‌شده به دست‌شان نرسد، پسر را به یک گروه دیگر می‌فروشند و آن وقت آن‌ها پول بیشتری طلب خواهند کرد. پلیس آگاهی هم پیگیر پرونده بود. ولی ظاهرا ردی پیدا نکرده بودند. در نهایت خانواده با گروگانگیر‌ها کنار می‌آید و با پرداخت یک و نیم میلیارد تومان سکه طلا و گذاشتن آن در محلی که آدم‌ربا‌ها تعیین کرده بودند، پسرشان بنیامین فردای تحویل سکه‌ها و بعد از یک ماه آزاد می‌شود. چند ماه قبل هم سه شریک که دونفرشان برادر بودند و از چابهار به سمت زاهدان می‌آمدند، در جاده ایرانشهر با اسلحه جلوی ماشین‌شان را می‌گیرند. ماشین را که یک تویوتای لندکروز بوده، دست نمی‌زنند. اما هر سه شریک را با خود می‌برند و از خانواده ۲۰۰ میلیارد تومان پول می‌خواهند. خانواده این پول را نمی‌دهد. می‌گویند اگر ما این پول را بدهیم، دیگر در این شهر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. گروگانگیر‌ها در آخرین تماس می‌گویند اگر تا فلان وقت پول ندهید، یکی از گروگان‌ها کشته خواهد شد و جسدش را فلان جا می‌گذاریم. خانواده که رفتند، دیدند حاج علی‌اکبر شاه بخش را که مردی حدودا ۳۵ ساله بود، کشته‌اند، اما جنازه نشان می‌داد از مرگ او زمان زیادی گذشته، چون فاسد شده بود و از طریق آزمایش دی‌ان‌ای شناخته شد. حالا حدود شش ماه گذشته است و از دو برادر دیگر یعنی حاج الیاس و حاج حمید هیچ خبری نیست.

کشاورز

زاهدان مرکز استان است. اما آسفالتش آنقدر کهنه است که خیابان‌ها پر از چاله و چوله است. تعداد سطل‌های آشغال به نسبت شهری که مرکز استان است، بسیار اندک است و در این هوای سرد، بیشتر از سگ‌ها و گربه‌ها، مگس‌ها دسته‌جمعی در شهر پرسه می‌زنند. بوی زباله‌های چندروزه رها شده روی زمین، بسیار تند و زننده است. در شمال شهر که محله حاشیه‌نشین و فقیر شهر محسوب می‌شود، فاضلاب خانه‌ها روی آسفالت‌های نیم‌خورده خیابان‌های خاکی جاری است. خانواده‌هایی که پولی برای لوله‌کشی و وصل شدن به فاضلاب شهری نداشته‌اند، آب‌های کثیف خانه خود را از طریق لوله یا جویی کوچک به بیرون از خانه هدایت می‌کنند و این طور است که در این محلات فقیرنشین همیشه بوی خیلی بدی می‌آید و مردم گویا به ناچار به آن خو کرده‌اند. کانال بزرگ و روبازی که از وسط شهر عبور می‌کند، حاوی فضولات و پسماند‌های شهری است و در آخر به دایی‌آباد و کلات کامبوزیا و در نهایت به کشاورز ۱۴ می‌رسد. قدیم‌تر‌ها به محله کشاورز، ریگ‌آباد می‌گفتند. خشکسالی نبود و مردم آنجا کشت و کار می‌کردند. اما حالا علف و هر چه که می‌کارند، از همین آب آلوده استفاده می‌کنند. علفی که در آخر خوراک دام می‌شود و دامی که سر از قصابی‌ها درمی‌آورد و به سفره انسان‌ها می‌رسد. زمانی از همین آب برای آبیاری سبزی‌کاری‌ها استفاده می‌شد که مردم سبزی‌ها را نخریدند و الان در آن منطقه فقط علف و یونجه برای دام می‌کارند. در انتهای این مسیر، یک شهرک صنعتی قرار دارد و در آنجا با استفاده از همین آب، شن و ماسه درست می‌شود. رودی از کثافت که در وقت بارندگی، آب آن بالا می‌زند و وارد خانه‌های محله‌های حاشیه‌نشین می‌شود و زندگی‌شان را به گند می‌کشد. کانالی که تا به حال چندین نفر در آن غرق شده و مرده‌اند. بخش‌هایی از این کانال، از کنار سامانه اتوبوس شهری که ماشین‌های بسیار فرسوده و اندکی دارد، می‌گذرد. هیچ جای زاهدان شبیه شهری که مرکز یک استان بزرگ است، نیست. این در حالی است که هم‌مرز بودن این استان با چند کشور دیگر و نیز راهیابی این استان از طریق بندر چابهار به آب‌های آزاد می‌تواند موقعیت ممتازی به لحاظ تردد ماشین‌های ترانزیت و نیز توقف کشتی‌های باری و مسافری به آن ببخشد، اما در عمل سیستان و بلوچستان یکی از فقیرترین و محروم‌ترین استان‌های ایران است که نرخ بالای بازماندگان از تحصیلش که تا سال ۱۴۰۱ بالغ بر ۶۰ تا ۷۰ هزار نفر بوده و نیز ایرانیان فاقد شناسنامه، مشکلات مضاعف بسیاری را بر این استان تحمیل کرده است. شهر به‌طور کامل لوله‌کشی گاز نشده. بخش‌هایی از شهر نیز که علمک گاز تا در خانه‌ها آمده، صاحبانش توانایی مالی برای خرید انشعاب و انجام لوله‌کشی ندارند. اگر مرز باز باشد و قاچاق انواع سوخت، از بنزین تا نفت و گازوییل آسان باشد، قیمت سوخت بالا می‌رود. اما مرز‌ها وقتی سفت و محکم مراقبت می‌شود، قیمت سوخت در استان و به خصوص زاهدان هم کمتر می‌شود و خانواده‌ها و به خصوص بدون شناسنامه‌ها، می‌توانند نفت مورد نیاز خود را با قیمت کمتری از بازار آزاد خرید کنند. خانواده‌هایی که کارت سوخت دارند، در هر فصل کارتشان شارژ می‌شود. دو نوبت دویست لیتری و دو نوبت دیگر ۲۵۰ لیتر. قیمت هر گالن ۲۰ لیتری نفت برای کسانی که کارت سوخت دارند ۵ هزار تومان است. اما آن‌هایی که کارت سوخت ندارند، همان نفت را به چندین برابر قیمت یعنی حدود ۳۰۰ هزار تومان تهیه می‌کنند. خیلی از خانواده‌های فقیر سهمیه سوخت خود را می‌فروشند. درست مثل زمان جنگ که مردم کوپن‌های روغن، برنج، گوشت و شکر و قند خود را می‌فروختند تا به زخم دیگری در زندگی بزنند. برای همین، شب‌ها که دمای هوا سردتر از روز‌ها می‌شود، با تاریک شدن هوا، خانواده‌ها و به خصوص بچه‌ها خودشان را در لحاف‌های مندرسی می‌پیچند تا با گرمای بدن‌شان به خواب روند، چون غیر از رختخواب‌های کهنه، چیزی برای گرم کردن خود ندارند. اما مادر حدیثه کار دیگری کرده. شوهرش امیرمحمد برآهویی مرده و شش دختر دارد. او برای گریز از سرما، در یک ظرف خالی روغن هفده کیلویی، یک لوله برای خروج دود گذاشته و در بخاری دست‌ساز خود، چیز‌های مشمایی می‌سوزاند. از میان زباله‌ها، لاستیک و دمپایی یا هر چیز دیگری که بشود سوزاند، پیدا می‌کند و همان‌ها را آتش می‌زند تا بچه‌هایش مهناز، شهناز، آسیه، پریسا، حسنا و حدیثه را گرم کند. برای همین است که خانه آن‌ها بوی تند تایر سوخته می‌دهد. او همسر دوم مردی بوده که تعداد زیادی بچه قد و نیم قد بدون شناسنامه و بدون آینده از خود به جا گذاشته. خانواده‌های بی‌سرنوشت دور تا دور شهر را، چون کمربندی سفت‌شده بر گلو فرا گرفته‌اند. شهر در احاطه محله‌های فقیری است که مثل سلول سرطانی، حاشیه‌نشین تولید می‌کنند. دایی‌آباد، رسالت، آزادی، مرغداری کامبوزیا، شیرآباد، حاجی‌آباد، قاسم‌آباد، غریب‌آباد، همت‌آباد، آخر کشاورز، آخر خیابان فاضلی، شهرک گاوداران و… صف‌های طولانی برای خرید نان و آب نشان‌دهنده اولیه‌ترین نیاز‌های مردم این شهر است.

زاهدان

سهمیه هر خانواده دارای شناسنامه، خرید ۴ نان برای یک روز است. اگر خانواده‌ای نان بیشتری بخواهد، باید با یک کارت بانکی دیگر که به نام شخص دیگری باشد، نان بخرد. مثلا مرد خانواده با کارت بانکی خود، چهار نان و همسرش هم با کارت بانکی خودش می‌تواند چهار نان دیگر بخرد. صف‌های نان بسیار طولانی است و ممکن است برای خرید همین چهار نان بیش از ۴۵ دقیقه در صف باشند تا نوبت آن‌ها برسد. قیمت هر نان ۲۵۰۰ تومان و کیفیت آن بسیار پایین است. برای همین خانواده‌هایی که دستشان به دهانشان می‌رسد، با خرید آرد خوب که هر کیسه ۴۰ کیلویی آن حدود یک میلیون تومان است، خودشان در خانه نان می‌پزند. اما مساله اصلی مربوط به فاقد شناسنامه‌هاست که در این استان بیشترین فراوانی را دارند و به گفته مقامات استان، اغلب‌شان غیر ایرانی هستند که البته بدون شناسنامه‌ها خود را غیر ایرانی نمی‌دانند، چون بسیاری از آن‌ها سال‌های درازی است که تشکیل پرونده داده و مسیر‌های سخت و پیچیده اداری را طی کرده‌اند و آزمایش دی ان‌ای هم داده‌اند، اما تاکنون تعداد ناچیزی از این خانواده‌ها موفق به دریافت شناسنامه شده‌اند. حتی تکیه بر قانونی که براساس آن مادران ایرانی مزدوج با مردان خارجی، می‌توانند برای فرزندان خود شناسنامه بگیرند، در این استان چنان که باید پیش نرفته و وجود صد‌ها پرونده بلاتکلیف نشان از عدم موفقیت این قانون در این استان است. برای همین است که در صف‌های طولانی خرید نان، بچه‌ها، زنان یا مرد‌هایی را می‌شود دید که از آن‌هایی که کارت دارند، می‌خواهند با گرفتن پول نان، برای‌شان نان بخرند. اگر کسی حاضر به همکاری با آن‌ها نشود، آن‌ها مجبورند نان را به شکل آزاد و حتی با قیمتی حدود ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان خرید کنند. یعنی بدون شناسنامه‌ها برای خرید نان و نفت با مشکل جدی روبرو هستند. حاشیه شهر زاهدان انباشته از زنجیره‌ای از محله‌های فقیرنشین است که مردمان بدون شناسنامه‌اش در فقری باورنکردنی زندگی می‌کنند. بی‌پولی در کنار فقر فرهنگی و فکری، این مردم را نابود کرده. محله‌هایی که کودکان بدون شناسنامه، بی‌هیچ آینده و فردایی در آن متولد می‌شوند و به گرداب هولناک انواع جرایم سقوط می‌کنند بی‌آنکه گناهی داشته باشند یا در سرنوشت خود دخیل باشند. آن‌ها درست، چون پدران و مادران خود در زندگی‌هایی با سیر قهقرایی گرفتار آمده‌اند.

قاسم‌آباد

اینجا هیچ خانه‌ای نیست که قصه‌ای نداشته باشد. لطیفه این‌بار در قاسم‌آباد زندگی می‌کند. شوهرش مرده است. شوهری که اگر هم بود، برای همسر اول و دوم و سومش هیچ خاصیتی نداشت جز آنکه شکمش را پر کند بی‌هیچ مسوولیتی. اینجا زن‌ها تبدیل به کارخانه‌های بچه‌آوری می‌شوند. آن‌ها اغلب همسران چندم مرد‌هایی می‌شوند که از داشتن خانواده و مفهوم مسوولیت‌پذیری هیچ‌چیزی نمی‌دانند. هرچند بار که دلشان بخواهد می‌توانند زن بگیرند و هیچکس نیست که آن‌ها را به خاطر خرجی ندادن و به خاطر عدم انجام وظایف مورد مواخذه قرار دهد. زن‌ها هرطور که هست، باید شکم بچه‌های‌شان را سیر کنند. با گدایی، با کلفتی. زنان و بچه‌ها به یک اندازه قربانی هستند. بچه‌ها از بچگی، جز اینکه نان‌آور خانواده باشند، هیچ حق انتخاب دیگری ندارند و همین است که در‌های خلاف به آسانی به روی این خانواده‌ها باز می‌شود و به همین دلیل بچه‌ها پاک‌ترین قربانیان دنیا هستند. لطیفه در خانه‌اش برای مردم لحاف می‌دوزد. برای هر لحاف فقط صد هزار تومان مزد می‌گیرد. دو دختر بزرگ دارد که اگر مدرسه رفته بودند، حالا باید دیپلم گرفته باشند، اما مادر برای حفظ آبرویش آن‌ها را به مدرسه نفرستاده. چون شناسنامه نداشته‌اند و مدرسه بدون شناسنامه‌ها در محله‌ای دیگر بوده و اگر دختر‌ها تنها می‌رفتند و می‌آمدند، هزار حرف ناجور پشت‌شان می‌گفتند. دختر‌ها ابرو‌های پرپشتی دارند و پشت لبشان پر از مو است. مادرشان می‌گوید دختر بزرگ‌تر دندان درد‌های شدیدی دارد و هیچ شبی نیست که از درد به خودش نپیچد، اما پولی برای رفتن به دندانپزشک ندارند. ماهی دو و نیم میلیون تومان اجاره می‌دهد و الان چند ماهی است کرایه‌اش عقب افتاده. این چندمین خانه‌ای است که عوض می‌کند. چون دو سه ماه که کرایه‌اش عقب می‌افتد، صاحب خانه جوابش می‌کند و می‌رود خانه‌ای دیگر و حالا او و دخترهایش ذره‌ذره از شهر دورتر و به حاشیه رانده می‌شوند.

پیربخش

خانه پشت خانه. نمی‌پرسم چند خانه دیگر مانده است؟ می‌گویم چند بسته دیگر داریم؟ غیر مستقیم دارم اعلام می‌کنم، بی‌طاقت شده‌ام. یا دیگر چشم‌هایم توانی برای دیدن این همه تلخی ندارد. اگر من بعد از چند روز بیقرار شده‌ام، پس آن‌ها چگونه تاب می‌آورند و در این شرایط زندگی می‌کنند؟ با کدام امید؟ کدام انگیزه؟ و چرا؟ آیا آنچه آنان سپری می‌کنند، صورتی از وجوه زندگی است؟

آمنه و خواهرش همسر دو برادر معتاد کارتن خواب هستند. دو برادر هر وقت که میل‌شان بکشد، سری به زن‌های خود می‌زنند. هر دو خواهر حامله‌اند. هر کدام پنج، شش بچه دیگر هم دارند. در خانه‌های‌شان به‌طور مطلق هیچ چیز وجود ندارد. به فاصله یک کوچه از هم، هر کدام در خانه‌ای گلی با سقف‌های چوبی زندگی می‌کنند. اتاق‌ها تو در تو هستند و با یک هشتی به هم وصل شده‌اند. دیوار‌ها گچی است و از فرط کثیفی به سیاهی می‌زند. خانه‌ها اغلب بسیار کثیف است. کمدی وجود ندارد و لباس و رختخواب و ظرف‌ها و هر چه که هست، روی هم تلنبار شده‌اند. خانه‌ها حمام ندارد و هر دو سه هفته یک‌بار، اگر نفت پیدا شود، مادرها، آب گرم می‌کنند و در تشت خودشان و بچه‌های‌شان را می‌شویند. چاه توالت‌ها اغلب، آنقدر پر است که در خیلی از خانه‌ها بوی مدفوع احساس می‌شود. لامپ‌ها چنان کم‌سو و بی‌جان است که دلگیر بودن خانه‌ها را هزار برابر می‌کند. کف اتاق‌ها یا خالی است یا با زیلوی کهنه و پاره پوشانده شده است. یخچال‌ها در این خانه‌ها، اغلب کارکرد خود را از دست می‌دهند. خیلی از یخچال‌ها تبدیل به کمد یا جایی برای گذاشتن دارو و کفش و لباس شده‌اند. یخچال‌هایی که خراب شده و هیچ‌وقت دیگر هم کسی نبوده که آن‌ها را درست کند. دسته دوم یخچال‌هایی است که هنوز هویت خود را حفظ کرده‌اند. اما مشکلات زیادی دارند. مثلا یخچال‌هایی با در‌های شکسته که باید با دست سرجایشان قرار گیرند تا نیفتند. یا یخچال‌هایی انباشته از برفک. اما خالی بودن یخچال‌ها در همه خانه‌ها مشترک است. گویا یخچال‌ها در مسابقه‌ای پنهان شرکت داده شده‌اند. یخچال برنده، خالی‌ترین یخچال است. بیشترین چیزی که در یخچال‌ها هست، قرص‌های نان چند روزه است. تنها چیزی که برای خوردن وجود دارد، نان خالی است. آن‌هم نه به اندازه و نه برای همه. گاهی روغنی سوخته، چند عدد خرما یا دو سه قاشق رب. روی گاز خانه آمنه که اگر نگوید حامله است، هیچ معلوم نیست که ماه هشتم است، یک قابلمه رویی است که در ندارد. داخل قابلمه غذایی باورنکردنی دارند. او و بچه‌هایش آن شب، کله مرغ پخته و خورده‌اند. هنوز دو کله مرغ ماسیده به ته قابلمه چسبیده است.

روايتي از رنج فقر و فراموش شدن در « شیرآباد» زاهدان + دوستداران را چه شد؟

غریب‌آباد می‌تواند یکی از دروازه‌های جهنم باشد. مردم در آلونک‌هایی که شبانه بالا می‌آورند ساکن می‌شوند تا سقفی برای آنچه نامش را زندگی گذاشته‌اند، داشته باشند. شهرداری با بولدوزر از روی بلوک‌های ارزان‌قیمت دست ساز عبور می‌کند و فردا آلونک‌ها از جایی دیگر سر برمی‌آورند. بسیاری از حاشیه‌نشینان، کسانی هستند که از روستا‌های بی‌آب و دچار خشکسالی خود، با امید‌هایی واهی، به شهر‌ها گریخته‌اند. در شهر نیز هیچ خبری برای آن‌ها نبوده است. اگر در روستا حداقل سرپناهی داشته‌اند، اینجا در این بیغوله‌ها همان سرپناه را هم ندارند. آن‌ها پولی برای اجاره خانه‌های شهری ندارند. برای همین یا آلونک‌ساز می‌شوند، یا در آلونک‌های دیگران با اجاره‌ای که هر طور هست جورش می‌کنند، ادامه حیات می‌دهند. راز بی‌بی یکی از آنهاست. اولش بچه‌ها را می‌بینیم. سه بچه با لباس کم، دماغ‌های آویزان و پا‌های لخت که روی نخاله‌های ساختمانی راه می‌روند. فقر پاهای‌شان را زمخت کرده و پوست صورت و دست‌های‌شان، مثل تکه‌ای چرم، سخت و تیره است. بی‌مقصد روی فاضلاب بدبو راه می‌روند. پاهای‌شان از راه رفتن در لجن سیاه کبود است. با دیدن عبید می‌ایستند. عبید را می‌شناسند. او تنها روزنه به جهانی است که می‌تواند رنگی از گرما یا شادی داشته باشد. لباس‌ها به تن‌شان اندازه می‌شود. هر چه باشد می‌پوشند. بهتر از سرماست. حتی یک بار هم لب‌های‌شان به شادی باز نمی‌شود. آن‌ها مفهوم خوشحالی را درک نمی‌کنند. شاید اگر همان وقت، به جای عبید، کس دیگری سر راهشان سبز می‌شد و آن‌ها را کتک می‌زد یا هر آزار دیگری می‌رساند، آن‌ها بازهم هیچ واکنشی نداشتند. آن‌ها سه بچه مبهوت و گرسنه بودند که فقط در فرآیندی انسانی تبدیل به جنین و اکنون کودکانی کوچک بودند که هیچگاه چیزی به آن‌ها آموزش داده نشده است. ساکن یکی از همین آلونک‌ها هستند. تنها چیزی که می‌دانند انتظار برای آمدن مادرشان است. پدرشان معتادی است که بیشتر وقت‌ها هر جا که نشئه کند یا خمار باشد، همان جا خوابش می‌برد و اگر مادر نباشد آن‌ها از گرسنگی و سرما می‌میرند. از حیاط مانندی کوچک عبور می‌کنیم و به اتاقی تاریک می‌رسیم. اتاق حدود ۱۲ متر است. چند بچه کوچک در خانه‌ای که از فرط کثیفی و بوی بد به سختی می‌شود به آن وارد شد، روی زمین نشسته‌اند. بی‌هیچ کاری. تلویزیون خراب و سیاه و سفیدی که نیمی از لامپ آن سوخته، چیزی نشان می‌دهد که هیچ معلوم نیست. بچه‌ها با دیدن ما، بی‌تفاوت فقط سرهای‌شان را بلند می‌کنند. آن‌ها چیزی بلد نیستند. آنقدر که شاید مفاهیمی، چون رنج، شادی، خنده یا حتی اندوه را نیز نیاموخته باشند. سمت دیگر این بهت من هستم. مثل مجسمه ایستاده‌ام و به چشم‌های خالی از هر احساس کودکانی نگاه می‌کنم که هرگز مدرسه نرفته‌اند. بچه‌هایی بدون شناسنامه، بدون فردا. گردن‌هایی برای دار‌هایی که روزی برافراشته خواهد شد برای آن‌ها که می‌توانند دزد، قاتل، باج‌گیر، قاچاقچی، معتاد، بزهکار، روسپی یا هر شغل ناهنجار دیگری داشته باشند. آمار فزاینده ناهنجاری‌های اجتماعی این استان، نشان می‌دهد در جایی که شناسنامه‌دار‌ها، با مشکلات زیادی زندگی می‌کنند، فاقدین شناسنامه هیچ امیدی به فردای‌شان ندارند. مادر از راه می‌رسد. بلند بالا است. با چادری سیاه بر سر. حتی یک دندان هم به دهان ندارد. چرا دارد. یک دندان سیاه شکسته. خیلی سنش باشد، چهل ساله است که نیست. ولی زندگی سخت، مچاله‌اش کرده. می‌گوید معتاد نیست. راست بگوید یا نه، تفاوتی ندارد. زندگی‌اش سیاه‌تر از این نمی‌شود. در دستش کیسه سیاهی است. کوچک‌ترین بچه که حالا دیگر همان کلاه گرمی را که عبید به سرش گذاشته، روی سرش است به مادرش نزدیک می‌شود. باید سه سالی داشته باشد. گرسنگی بی‌تابش کرده. می‌داند که باید در کیسه چیزی باشد. کیسه را با حرص از دست مادر می‌کشد. از کیسه اناری ترکیده بیرون می‌افتد. معلوم می‌شود مادر از میان آشغال‌ها این دو سه انار را پیدا کرده. پسرک فقط می‌داند که خوراکی است. اما نمی‌داند چطور باید آن را بخورد. به پوسته انار دندان می‌زند و ردی سرخ رنگ روی دهانش جا باز می‌کند. من دندان‌هایم به هم قفل شده. فقط با چشم‌های خشک، با چشم‌های پرهراس از دیدن این حجم از نکبت به تصویر بزرگ پیش رویم خیره مانده‌ام. مادر برای عبید توضیح می‌دهد وقتی می‌خواسته سیم‌های لخت لامپ را به سیم‌های آویزان از برق به اصطلاح امامی بزند، برق او را گرفته و محکم پرت کرده روی زمین و شاید خدا خواسته که نمیرد. به خاطر همین چند بچه‌ای که غیر از او هیچ پناه دیگری ندارند.

در غریب‌آباد سلطان پادشاهی می‌کند. وارد شدن‌تان به غریب‌آباد با پای خودتان است، بیرون رفتن‌تان با خداست. اگر گیر دارودسته سلطان بیفتید، تا چیزی نسلفید، خلاص شدن از دست‌شان محال است. پنج، شش سالی هست که سر و کله سلطان و زن‌ها و بچه‌هایش در غریب‌آباد پیدا شده. یک مرد افغانستانی که مثل روح همه جا هست و هیچ کجا نیست. آن‌ها حدود ده، دوازده خانواده پر جمعیت هستند و در محله غریب‌آباد چندین خانه اجاره کرده‌اند. کار همه‌شان گدایی است. پادشاه‌شان سلطان است. اوست که زن‌ها و بچه‌ها را وادار به گدایی می‌کند. همسران خودش، خواهرهایش و بچه‌های‌شان. از همسر اولش که همراه او از افغانستان به ایران آمده چهار، پنج بچه دارد و از همسر دومش نیز که زن خیلی جوانی است، چند بچه دارد. بچه‌های خیلی خوشگل، به خصوص دختربچه‌های موطلایی با چشم‌های درشت زمردی رنگ، اغلب بچه‌های سلطان هستند که گفته می‌شود حتی ۵۰ سال هم ندارد. بچه‌هایش گدا‌های کوچک آموزش‌دیده‌ای هستند که چنان به آدم‌ها می‌چسبند که تا چیزی نگیرند، شخص را رها نمی‌کنند. در عوض او سرگرم کفترهایش است. بچه‌هایش چهارراه‌های شهر را قرق کرده‌اند و او آسمان را. کفتر‌ها در آسمان ولو هستند و او از پشت بام چشم به راه بچه‌هایش است که بداند آن روز چقدر کاسب شده‌اند.

آلونک بیرجندی‌ها

من و عبید و مولوی قنبرزهی به زور خودمان را در آلونک سه، چهار متری محمد برآهویی جا داده‌ایم. او هفت دختر دارد و از این بابت بسیار ناراضی است. می‌گوید وقتی پسر نداری، یعنی نسلت تمام شده. یعنی هیچ‌کس نیست که فردا بگویند او پسر محمد است. می‌گویم خودتان، همسرتان یا دختر‌ها شناسنامه دارید؟ می‌گوید نه. می‌گویم دختر‌ها به مدرسه می‌روند؟ می‌گوید با کدام شناسنامه به مدرسه بروند؟ می‌پرسم از پس خرج‌شان برمی‌آیی؟ چشم‌های سبز خمارش را بازتر می‌کند و می‌گوید: «ما حتی گاز و موکت و یخچال هم نداریم. شب‌ها با اینکه کیپ هم می‌خوابیم باز جا نمی‌شویم. ناچار در را باز می‌گذارم تا پایم را در کوچه دراز کنم» و بعد می‌خندد. می‌گویم مگر به شما مدال می‌دهند؟ متوجه منظورم نمی‌شود. جواب می‌دهد نه تا به حال هیچ مدالی نگرفته‌ام. سرم را تکان می‌دهم و می‌گویم، این همه بچه می‌آورید مگر برای آن‌ها به شما مدال می‌دهند؟ تازه منظورم را متوجه شده. می‌گوید چه کنیم خدا داده است. این جمله تکراری همه زن‌ها و همه مرد‌هایی است که بچه‌های بی‌گناه و معصوم را به دنیا می‌آورند و با دست خود آن‌ها را در رنج‌ها و بدبختی‌ها و مشکلات‌شان شریک می‌کنند. اینجا میان بلوچ‌ها، جلوگیری از بارداری را حرام می‌دانند. اما به دنیا آوردن بچه‌های بی‌آینده حرام و گناه نیست. ساعت حدود ده شب است. مادر خانواده که زنی لاغر و با گونه‌های استخوانی است، از راه می‌رسد. او نان‌آور خانواده است. یک روز در میان، در یکی از خانه‌های شهر کلفتی می‌کند. اگر هر روز برود، کسی نیست که از بچه‌هایش مراقبت کند. شوهرش با اینکه سال‌هاست زاهدان زندگی می‌کند، هنوز لهجه بیرجندی دارد. زمانی جوشکار بوده، اما حالا ده سالی هست که چشم او و دخترهایش به دست زنی است که برای‌شان غذا بیاورد. زن بی‌نهایت عصبانی است. از ساعت ده صبح می‌رود و این موقع‌ها می‌آید. بخش زیادی از راه را باید پیاده برود و برگردد، چون تمام حقوقش ماهی ۱.۵ میلیون تومان است و اگر بخواهد از غریب‌آباد تا داخل شهر را با تاکسی برود و بیاید، باید هر چه درمی آورد پای کرایه بدهد. مادر خسته و بی‌جان تا می‌نشیند، کوچک‌ترین بچه که هنوز دو سال هم ندارد، به گریه می‌افتد و خودش را بغل او جا می‌کند و یک راست دستش را به سمت پستان مادرش می‌برد. مادر کلافه و بی‌حوصله است. دخترک، اما گرسنه است و شروع به گریه می‌کند. زن چادر سیاهش را حایل می‌کند و پستانش را به دهان بچه می‌گذارد. بچه مک‌های سفتی می‌زند. شیری نمی‌آید. بچه گریه‌اش شدیدتر می‌شود. زن می‌گوید طلاق می‌گیرم. دیگر تحمل ندارم و بعد دست‌هایش را نشان می‌دهد و می‌گوید خانه‌ای که کار می‌کنم، دو تا ماشین لباسشویی دارند. اما خانم اجازه نمی‌دهد لباس‌های‌شان را در ماشین بشویم. می‌گوید پول برق زیاد می‌شود. با همین دست‌ها، یک روز در میان، یک کوه رخت می‌شویم. آخرش چه. برای این مرد که شب تا صبح بالای سر ما قل قل مواد می‌کشد؛ و با حرص از زیر پرده‌ای کهنه قل قلی شوهرش را بیرون می‌کشد و پرت می‌کند جلوی ما. مرد با یک بطری کوچک پلاستیکی که زمانی در آن آب یا کوکا بوده، با چسباندن لوله یک خودکار، وسیله‌ای برای استعمال مواد مخدر درست کرده. دختر‌ها می‌خندند. دختر‌ها که بزرگ‌ترین آن‌ها شاید ۱۶ ساله باشد، به هم چسبیده و از حرف‌هایی که می‌شنوند، خنده‌شان می‌گیرد. خنده‌های آن‌ها عصبی نیست. بلکه نشان می‌دهد که درک و آگاهی لازم برای موقعیتی که در آن قرار گرفته‌اند، ندارند. شاید تصور آن‌ها از خانواده چنین است و تعریفی از یک خانواده سلامت ندارند. مادرشان با فریاد می‌گوید شب تا صبح این چراغ لعنتی روشن است و بالای سر ما مواد می‌کشد و دودش را به ما فوت می‌کند و می‌گوید خوب است. بخوری می‌شوید و سرما نمی‌خورید. ده سال است که می‌خواهد ترک کند و نمی‌کند. بعد با ناراحتی گاز پیک نیکی کهنه را در باریکه راهی که میان‌مان هست، می‌اندازد و می‌گوید «چهار روز است این گاز خالی است. صد تومان داده‌ام دستش که آن را پر کند. جان بچه‌ها قسمش دادم که با این صد تومان، فقط گاز را پر کند» بعد با خشم به سمت مرد برمی‌گردد و می‌گوید «کو گاز؟ پرش کردی؟ همه‌چیز را دود می‌کند. خانم اسباب‌بازی کهنه بچه‌اش را داد که بیاورم برای بچه‌های خودم. همان اسباب‌بازی را هم برده فروخته. من شکایت این مرد را به کجا ببرم؟ روزی هزار بار می‌خواهم خودم را سر به نیست کنم. باز فکر می‌کنم این بچه‌ها، دخترند و کسی را به غیر از من ندارند. اگر پسر بودند می‌رفتم. اما بدبختی دخترند.» مرد بی‌خیال می‌خندد. آخرش می‌گوید «ده دفعه گفتم دست و پای مرا ببندید و خودتان ترکم دهید در همین خانه.» زن داد می‌کشد «کدام خانه؟ در این سه متر جا؟» و دختر‌ها از دعوای آن‌ها غش‌غش می‌خندند. اینجا غریب‌آباد است. یکی از دروازه‌های جهنم.

از میان مراکز استان، زاهدان تنها شهری است که بیشترین جمعیت بدون شناسنامه را در خود جای داده است. بدون شناسنامه‌ها دو دسته هستند یا ایرانی‌اند یا مهاجرانی که بیشتر آن‌ها اهل افغانستان هستند. وجود همین اتباع فاقد شناسنامه، کار ایرانی‌ها را نیز سخت‌تر کرده، چون هر ایرانی بدون شناسنامه، اگر به هر دلیلی افغان تلقی شود، دیگر هرگز شانسی برای دریافت شناسنامه نخواهد داشت. در استان سیستان و بلوچستان، تصمیم‌گیرنده نهایی، نه سازمان ثبت احوال، بلکه «شورای تامین استان» و متشکل از نمایندگانی از نهاد‌های امنیتی، از جمله سپاه، وزارت کشور، نیروی انتظامی، فرمانداری، وزارت اطلاعات و چند جای دیگر است. در سراسر این استان، در شهر و روستا، می‌توان کسان زیادی را دید که سال‌های طولانی از تشکیل پرونده آن‌ها برای دریافت شناسنامه می‌گذرد. پرونده‌هایی که حتی قدمتی چهل ساله دارد. پرونده‌های کامل بی‌نقص. اما هیچ فرد یا نهادی نیست که به‌طور جدی اراده یا توان ورود برای حل مشکل داشته باشد جز در دوره «اوسط هاشمی» که یکی از استانداران اسبق است و نفوذ و برش او موجب شد در دوره‌ای که استاندار بود، برای تعداد قابل توجهی از فاقدین مدارک هویتی، شناسنامه صادر شود.

مساله اصلی در این میان، سکوت قانون است. در حالی که در کشور‌های دیگر، نسبت به مهاجران، قوانین بسیار مشخصی وجود دارد و آنان طی دوره‌ای مشخص می‌توانند شهروند آن کشور شده و حقوقی برابر با سایر شهروندان عادی آن کشور داشته باشند، در ایران که محل زندگی بیشترین جمعیت افغانستانی‌هاست، مسوولان نهاد‌های قانونگذار به‌طور مطلق در این خصوص سکوت کرده‌اند. با توجه به جمعیت روزافزون افاغنه در ایران و حضور چشمگیر این جمعیت پر زاد و ولد که مشاغل بسیاری را هم در اختیار گرفته‌اند، توجه به وضعیت آینده آنان و ترسیم یک نقشه راه برای چگونگی زیست آنان از جمله ضروریات، نه فقط در استان سیستان و‌بلوچستان که در کل کشور است. اما مرز طولانی این استان با کشور افغانستان که یکی از مبادی اصلی و مهم ورود افغانستانی‌ها به ایران است، این استان کم برخوردار را عملا با چالش‌هایی به مراتب جدی‌تر از سایر استان‌ها مواجه کرده است. برای مثال، بسیاری از کسبه بازار از حضور تاجران افغان ناراضی‌اند، چرا که حضور آن‌ها موجب افزایش قیمت اجاره مغازه در پاساژ‌های مختلف شده است. از سوی دیگر بیشتر مهاجران، خانواده‌های فقیری هستند که باری مضاعف بر دوش حوزه سلامت و آموزش و پرورش تحمیل می‌کنند. اگر زمانی خیرین و فعالان اجتماعی، در تلاش برای کمک به خانوار‌های نیازمند ایرانی بودند، اکنون بسیاری از خانواده‌های مستمند افغانستانی نیز از جمله جامعه هدف و نیازمند اولیه‌ترین‌ها از جمله نان، آب و نفت هستند. این جمعیت عظیم که سال‌ها از حضورشان در ایران می‌گذرد، با زنان یا مردان ایرانی وصلت کرده‌اند و دیواری به هم پیوسته تشکیل داده‌اند. چگونه می‌شود ایرانیان را از افغانستانی‌هایی که بسیاری از آن‌ها یک پیشینه زندگی هشتاد، نودساله و به هم تنیده در ایران دارند، جدا کرد؟ معادله پر تناقضی است که هرچه مسوولان از پرداختن به آن طفره بروند، نه تنها آنان که کل کشور دچار آسیب جدی می‌شود. اینجا زاهدان است. مرکز استان سیستان و بلوچستان که شهرداری حتی به خود زحمت نداده برای بسیاری از معابر و خیابان‌ها، پلاک نامگذاری نصب کند. برای همین است که میان خیابان‌هایی با آسفالت افتضاح و حتی بدون آسفالت، اسم خیلی از خیابان‌ها با قلم مو و رنگ روی دیوار‌های کهنه نوشته شده است. به زاهدان، بزرگ‌ترین شهر استان خوش آمدید.

شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه اعتماد، تاریخ انتشار: 11دی1402، کدخبر: 211499، www.etemadnewspaper.ir

Bemehrbani-05-min
اخبار و رویدادهای خیریهسایر اخبار

برترین موسسات خیریه و نیکوکاری

موسسات خیریه ها در سراسر جهان نقش مهمی در حمایت از نیازهای انسانها و کمک به آنها در مواجهه با مشکلات زندگی ایفا می‌کنند. در این مقاله، به بررسی 10 مورد از بزرگترین خیریه های ایران خواهیم پرداخت که در راستای بهبود شرایط زندگی افراد نیازمند در این کشور فعالیت می‌کنند. این خیریه ها با پشتکار و ایثارگرایی خود به پیشبرد اهداف انسانیتی مهمی در ایران کمک کرده‌اند.

برای اطلاع از بزرگترین خیریه های جهان نیز میتوانید به مقاله ی آن در سایت یسرا مراجعه کرده و مطالعه فرمایید.

بزرگترین خیریه های ایران

موسسه خیریه محک

در سال‌های اخیر، تاسیس موسسه خیریه محک در تهران به یاری کودکان سرطانی آمده است. این موسسه به عنوان یکی از بزرگترین خیریه های ایران، به همراهی در این میدان سخت مبارزه پرداخته و تا کنون از سال 1370 تحت پوشش خود بسیاری از کودکان سرطانی زیر 16 سال را گرفته و فعالیت خود را گسترش داده است.

بزرگترین موسسه های خیریه‌ی ایران

2- بنیاد خیریه وفاق سبز علوی کشور

این موسسه با 10 طرح متفاوتی که دارد، نزدیک به 20 سال به حمایت از ایتام، افراد بی‌سرپرست یا بدسرپرست و سایر نیازمندان کمک کرده است. اهداف این بزرگترین خیریه های ایران در جهت بهبود شرایط زندگی برای نیازمندان است و در همین مسیر گام برمی‌دارد.

اهداف این بزرگترین موسسه های خیریه ایران

3- موسسه خیریه طلوع مهر علی

این موسسه از سال 1397 فعالیت خود را آغاز کرده و از دختران 7 تا 12 ساله بدسرپرست یا بی‌سرپرست حمایت می‌کند تا بهترین شرایط را برای بهبود زندگی آنها فراهم کند. اهداف این بزرگترین موسسه های خیریه ایران شامل آموزش و نگهداری از این کودکان و ایجاد شرایط برای تفریح آنها است.

4- موسسه خیریه زنجیره امید

این سازمان خیریه از سال 1386 شروع به فعالیت کرده و در حوزه‌های درمانی، ساختاری و آموزشی-پزشکی فعالیت دارد. زنجیره امید از کودکان زیر 18 سالی که به مشکلات قلبی یا ارتوپدی دچار هستند، حمایت می‌کند و تا حد زیادی مشکلات آنها را رفع می‌کند.

بزرگترین موسسات خیریه ایران

5- انجمن ام اس ایران

انجمن ام اس ایران از سال 1378 فعالیت خود را آغاز کرده و در سال‌های اخیر، مشکلات مالی و نیازهای افراد مبتلا به ام اس را تا حد زیادی رفع کرده و کمک کوچکی برای آنها در این مسیر پر پیچ و خم باشد. و از جمله بزرگترین موسسه های خیریه‌ی ایران است.

6- سازمان هلال احمر ایران

سازمان هلال احمر بزرگترین خیریه های ایران بوده و در هنگام وقوع حوادث طبیعی نظیر سیل و زلزله، کمک به بازماندگان جنگ و سایر موارد مشابه فعالیت می‌کند. خیرین می‌توانند از طریق مراکز خیریه معتبر سراسر کشور، کمک‌های خود را به این سازمان اهدا کنند.

7- موسسه خیریه نیلوفر باغ آبی

یکی از موسسات خیریه برجسته در کشور، موسسه خیریه نیلوفر باغ آبی است. این موسسه با کسب مجوز از سمت سازمان بهزیستی کشور، هدف خود را تمرکز بر حفظ سلامت و بهداشت دهان و دندان معلولین قرار داده و فعالیت‌های مفیدی در این زمینه انجام می‌دهد. موسسه نیلوفر باغ آبی در تهران فعالیت می‌کند و علاوه بر کمک‌های نقدی به افراد مختلف، امکان حمایت از فعالیت‌های بهداشتی خود را نیز فراهم می‌سازد.

8- خیریه رعدالغدیر

دیگر یک موسسه خیریه معتبر در کشور، موسسه خیریه رعدالغدیر است. این موسسه از سال 1380 به منظور ارتقا توانایی‌های افراد توان‌یاب در زمینه‌های مختلف فعالیت می‌کند. با تاسیس توسط چندین نیکوکار، این خیریه به کمک‌رسانی به معلولین جسمی و حرکتی اختصاص داده و همیشه به عنوان یک منبع دلگرمی بزرگ برای افراد توان‌یاب شناخته می‌شود.

9- موسسه خیریه نیک گستر وصال

مشهد نیز میزبان یکی از بزرگترین موسسات خیریه کشور است، موسسه خیریه نیک گستر وصال. این موسسه به عنوان یکی از معتبرترین موسسات خیریه در مشهد شناخته می‌شود و بهبود شرایط زندگی مستضعفان را در این منطقه به عهده دارد. با انجام پروژه‌های حمایتی، این موسسه به اهداف خود که از جمله حمایت از افراد نیازمند است، دست یافته و دلگرمی بزرگی برای آنهایی است که در شرایط نامناسب و دشواری زندگی می‌کنند.

10- موسسه خیریه کاروان محبت و کارگشایی مهرآمن

موسسه خیریه کاروان محبت و کارگشایی مهرآمن با شماره ثبت 50666 تحت نظارت سازمان بهزیستی و با مجوز این سازمان در حوزه ی نگهداری از دختران و پسران بد سرپرست و بی سرپرست و درمان کودکان فعالیت می کند.
ما در این موسسه با یاری خداوند و با همراهی خیرین گرامی توانستیم تا به امروز بالغ بر 9 مرکز با عنوان خانه های سایه مهرراه اندازی کنیم.
اساس فعالیت ما در این مجموعه ایجاد محیطی امن، صمیمی و با امکانات کافی برای فرزندانمان در مراکز نگهداری سایه مهر است و در تلاشیم دختران و پسرانمان با عزت نفس، امیدوار، توانمند و… تربیت شوند.
از دیگر مراکز این موسسه مرکزآموزشی کودکان کار می باشد لذا تردیدی نیست که هدف مرکز حمایتی آموزشی کودک و خانواده موسسه خیریه کاروان محبت و کارگشایی مهرآمن اقدام و ایجاد سازوکارهای بنیادین، به نحوی که به‌ طور اساسی سایه‌ ی اجبار به کار از زندگی کودکان برداشته شود و این امر درخوشبینانه‌ ترین حالت مستلزم کار و تلاش فراوان و صرف زمان لازم است و این در حالی است که کودکان همین امروز نیازمند حمایت و برخورداری از حقوق کامل انسانی اجتماعی ‌شان هستند و نمی توان آنان را تا ایجاد و زیرساخت های لازم در انتظار گذاشت.
از این رو موسسه خیریه کاروان محبت و کارگشایی مهرآمن در برنامه اجرایی خود تلاش می ‌کند از طریق برداشتن موانع پیشروی آنان فرصت بازگشت به چتر حمایتی را برای‌شان فراهم کرده و با استمرار این فعالیتها به آنان کمک می کند که بتوانند در کنار مرکز حمایتی آموزشی کودک و خانواده ادامه ‌ی مسیر داده و به تدریج ضمن کاستن از رنج‌های آنان فرصت برخورداری از حقوق اساسی شان را در اختیار آنان قرار دهد. اگرچه بخش مددکاری اجتماعی مرکز نقطه ‌ی مرکزی برنامه‌های حمایتی مرکز است اما در کنار آن بخشهایی مانند روان‌شناسی، بهداشت و درمان، تغذیه ،حمایتهای حقوقی، آموزش ،استعدادیابی و اشتغال زایی نیز می ‌کوشند، کامل کننده‌ی این برنامه‌ها بوده و فرصت ادامه­ی مسیر در مرکز را برای کودکان گروه هدف تامین کنند.

 

11- موسسه خیریه محبت و کارگشایی نیک

موسسه محبت و کارگشایی نیک با شماره ثبت ۵۱۲۲۰ ، از سال ۱۳۹۶ به صورت خودجوش شروع به کار کرده و در سال ۱۴۰۰ با اخذ مجوز موسسه نیک از وزارت کشور فعالیت رسمی خود را آغاز نمود. چهارچوب فعالیت های موسسه نیک ارائه ی خدمات خیرخواهانه است تا شادمانی را هرچند اندک بر سر سفره نیازمندان مهمان کند.
اهداف موسسه
موسسه نیک با هدف اشتغال زایی، کارآفرینی و توانمند کردن افراد به جای رفع نیازهای آنها و همچنین تاکید بر تحکیم خانواده از طریق کمک رسانی به شیوه های مختلف شروع به کار کرده است.
خیریه نیک به علت محرومیت های پراکنده در تمامی کشور حیطه ی فعالیت خود را گسترش داده و در حال حاضر در بیش از 20 استان دارای نمایندگی و دفاتر فعال می باشد که در بخش درمان و اشتغال زایی خدمات ارائه می دهند.

در بخش درمان با ایراد تفاهم نامه با بیش از 90 بیمارستان در سراسر کشور روزانه 2 الی 5 کودک تحت عمل جراحی قرار گرفته ودوره درمان را طی می کنند.
در بخش اشتغال زایی و کارآفرینی ثابت و پایدار برای بیش از 1500 مددجو خدمات و اقدامات گسترده ای ارائه شده است.
کمک رسانی در حوزه های مختلف بالغ بر 5 هزار نفر در سال .
نیک معتقد است صدها خدمتی که به صورت شبانه روزی مددجویان دریافت می کنند جز با همراهی و مساعدت خیرین عزیز که تا امروز بیش از 50 هزار نفر در سراسر کشور به ما پیوسته و سفیران مهربانی ما شده اند امکان پذیر نیست.

آدرس : تهران، خیابان انقلاب، بعد از پل چوبی، پلاک 197
تلفن : 02177629236
ارتباط با روابط عمومی : 9785949-0920

نتیجه گیری بزرگترین موسسات خیریه ایران

در پایان این مقاله، می‌توانیم نتیجه بگیریم که بزرگترین خیریه های ایران نقش بسیار مهمی در حفظ و ارتقاء رفاه اجتماعی و توسعه کشور دارند. اهداف این خیریه ها از جمله ارتقاء سطح زندگی نیازمندان، حمایت از کودکان بی سرپناه و ارتقاء سلامتی عمومی به بهبود وضعیت جامعه کمک می‌کنند. با این حال، خیریه ها نیز با مشکلات و چالش هایی روبرو هستند که نیازمند توجه دولت و جامعه برای حل آنها می‌باشد. از آنجایی که خیریه ها نقش بسیار مهمی در توسعه اجتماعی ایفا می‌کنند، تقویت همکاری بین آنها و دولت و ترویج فرهنگ دادن و کمک به نیازمندان ضروری است. به این ترتیب، می‌توان به توسعه پایدار و افزایش رفاه اجتماعی در ایران کمک کرد.

IMG_8361
توزیع

تهیه و توزیع گوشت

7 راس گاو و 120 راس گوسفند

111-6066-48fc-a53f-09e23edc8f00
سایر اخبار

مرمت و باز سازی قنات کتیج

مرمت و بازسازی قنات آب شهر کتیج به متراژ ۴۰۰ متر

1aed233e-4488-4e18-a396-c805133c
توزیع

توزیع کفش و ظروف پلاستیکی

تعداد 150 جفت کفش ،100 عدد مقنعه و  18 هزار ماسک

IMG_1155
اخبار و رویدادهای خیریه

توزیع مواد غذایی در ماه مبارک رمضان

توزیع مواد غذایی در ماه مبارک رمضان سال 1403

IMG_20240906_173610
توزیع

توزیع کیف و نوشت افزار

تعداد 14000 پک نوشت افزار

IMG_6322
توزیع

توزیع مواد غذایی ،کفش و پوشاک

مقدار زیادی کفش و پوشاک مستعمل با همت خانم زاهدی و همکاران بین افراد مراجعه کننده توزیع گردید  و سپس ، تعداد 550 جفت کفش ، بیش از هزار عدد کاپشن ،انواع پوشاک زمستانی ،پلیور کفش و لباس ورزشی بین دانش آموزان ، کودکان و جوانان ورزشکار بخش کتیج با همت خیرین گرامی علی الخصوص جامعه متخصصین و مهندسین مقیم آلمان ، آقایان مهنس فاطمی و سایر عزیزان گمنام خریداری و توزیع گردید .

ارزش مجموع کالاهای توزیع شده بیش از 400 میلیون تومان برآورد گردیده است .

1681986040780
اخبار و رویدادهای خیریه

توزیع و توزیع مواد غذایی

با همکاری نیکوکاران گرامی خیریه تعداد 120 بسته مواد غذایی شامل برنج ده کیلویی ، روغن ، رب ، شکر ، ماکارونی ، به مبلغ 100 میلیون تومان تهیه و بین مهرجویان منطقه توزیع گردید 

msg32902589-1739
اخبار و رویدادهای خیریه

همایش تجلیل از دانش آموزان

بنام خداوند لوح و قلم

*اولین همایش تجلیل از دانش آموزان برتر کتیج*،
چهار شنبه چهارم بهمن هزار و چهارصد و دو ، ساعت ۹ صبح در فضای آموزشی راهنمایی و دبیرستان جدید کتیج با حضور معاونت محترم آموزش و پرورش شهرستان فنوج ، معتمدین ، فرهنگیان و دانش آموزان گرامی بر گزار گردید .
✅در ابتدای این مراسم از چگونگی شکل گیری گروه یاوران علم و دانش کتیج ، مطالب همکاری از همه آحاد مردم نیک اندیش ، اهمیت این ماموریت مهم سخنرانی و همچنین از همه عزیزانی و گرامیانی که در تمام ابعاد نهایت همکاری و همدلی را داشتند تشکر و قدر دانی شد.
 
و در پایان :
✅  جوایزی نقدی و لوح تقدیر ، به دانش آموزان و لوحی سپاس تقدیم فرهنگیان عزیز و دلسوز شهر کتیج گردید .
 
با سپاس
روابط عمومی موسسه خیریه خادمین کتیج. (گروه یاوران علم و دانش کتیج )

*همه با هم شادی و زیبایی می آفرینیم.*
#سیستان_و_بلوچستان_تنها_نیست 

جهت حمایت از این واحد و کمپین هابه سایت <a class=”text-entity-link” dir=”auto” data-cke-saved-href=”http://b2n.ir/p07249″ href=”http://b2n.ir/p07249″ rel=”noopener noreferrer” style=”box-sizing: border-box; background-color: rgb(238, 255, 222); touch-action: manipulation; word-break: break-word; cursor: pointer; unicode-bidi: normal; font-family: Vazir, Roboto, -apple-system, BlinkMacSystemFont, ” apple=”” color=”” emoji”,=”” “segoe=”” ui”,=”” oxygen,=”” ubuntu,=”” cantarell,=”” “fira=”” sans”,=”” “droid=”” “helvetica=”” neue”,=”” sans-serif;=”” font-size:=”” 16px;=”” color:=”” var(–color-links)=”” !important;=”” text-decoration-line:=”” none=”” !important;”=”” target=”_blank” title=”http://B2n.ir/p07249″>B2n.ir/p07249 مراجعه نمایید 

240-240
اخبار و رویدادهای خیریه

عمران و آبادانی گوج کوه

بنام خالق مهربانی ها

هموطن درود  خداوند بر شما

شما برگزیده شدید تا مرحمی بر زخم های مردم محروم سیستان و بلوچستان باشید .

اکنون شما رو دعوت می کنیم به جایی که مسکن بجای خود حتی یک چشمه سرویس بهداشتی هم ندارند

اینجا روستای گوج کوه است از سیستان و بلوچستان پاره تن ایران و هر ایرانی، واقع در شهرستان فنوج . با 15 خانوار جمعیت

نه آبی سالم دارند نه برقی و نه مسکنی مناسب ، در شرایط خیلی سخت و طاقت فرسا توی خانه های کپری زندگی می کنند. حتی  بعضی هاشون سرویس بهداشتی هم ندارند . سوء تغذیه و افتاب سوختگی در چهرهایشان به شدت نمایانه .

هموطنان عزیز و گرامی آیا حق این مردم همین است . قطعا ویقینان پاسخ شما نه هست .  پس بیائید همه با هم برای عمران   و آبادانی اسن روستا تلاش بکنیم . تا دردهایشان ررو به حداقل برسونیم .

شرح نیاز های این روستا :

۱- پنل انرژی خورشیدی.
۲_  حفر چاه آب ، پمپ آب خورشیدی. لوله. کابل برق.
۳ –  اصلاح جاده صعب‌العبور فعلی با رایزنی و پیگیری از طریق نهاد های دولتی
۴- برق رسانی 
و یا نصب و راه اندازی پنل خورشدی. پیگیری از طریق نهاد های دولتی 

۵- ساخت مسکن و سرویس بهداشتی

۶- ایجاد منبع درآمدزا مثل دامداری ، مرغ محلی . حمایت از کشاورزی .
۷ – رفع نیاز های معیشتی ( مثل مواد خوراکی و پوشاک )
۸ – تهیه و توزیع لوازم خانگی 

9 -ساخت مدرسه دو کلاسه و حمایت از تحصیل و آموزش کودکان 

10- و…

فاز اول.
حفر چاه آب : مبلغ حدود 100میلیون
پمپ آب با پنل خورشیدی : بین ۴۰ الی ۶۰ میلیون بر اساس برند
لوله ۱/۵ /۲۰۰ متر و اتصالات : حدود ۲۵ میلیون

فاز دوم :پنل خورشیدی برای حداقل ۲۰ خانوار : هر خانوار متوسط ۱۰کیلو وات و شاید ۱۵ هر کیلو وات ۱۰ میلیون هست تو بازار معاملات ممکنه حدود ۲ میلیارد هزینه در بر داشته باشه .

لوازم خانگی : مثل یخچال و کولر : ۲۰ میلیون برای هر خانوار ۱۰خانوار : 200 میلیون

فاز سوم :
مسکن و سرویس بهداشتی : ۲۲۰ میلیون ۱۰ خانوار : ۲ میلیارد
سرویس بهداشتی مجزا : ۶۰ میلیون /۱۰ خانوار : ۶۰۰ میلیون

فاز چهارم :
مدرسه سازی : /۷۲ متر /هر متر ۱۵میلیون : حدود ۱ میلیارد

فاز پنجم :
ایجاد اشتغال : محل نگهداری دام برای پنج خانوار /هر کدام ۱۰۰میلیون : ۵۰۰میلیون
ایجاد مزارع کشاورزی در صورت صلاحدید .

فاز ششم : این فاز در جمع کمپین لحاظ نگردیده 
حمایت تحصیلی هر کودک : ماهیانه ۱میلیون /۱۵نفر دانش آموز : هر ماه ۱۵ میلیون

جمع کل کمپین : شش میلیارد و چهار صدو هشتادو پنج میلیون تومان تومان ( علاوه بر مسکن و سرویس بهداشتی ، مصرف در امورات آبرسانی و معیشت ) 

منتظر همکاری و حضور همه شما خوبان در منطقه هستیم. 

با ما همراه باشید و ماندگار ؛ تا حماسه آفرین و شادی بخش کودکان سرزمینمان باشیم.

حامی عزیز؛
به اميد آن روز که بتوانيم با كمك انسانهاي شريف و نيكوكاری چون شما ، گامي بلند در جهت رفع نيازهاي اوليه و ضروري مردم محروم و اين سرزمين برداريم و دوران زيباي  را برای همه کودکان ایران بسازیم. و همواره موجب شادی مردم سرزمینمان باشیم.

شماره حساب و کارت مجازی ملی :
Ir270160000000107955539007
 6037991899648186
# لینک واریزی ارزی:
B2n.ir/a11115
کانال واتساپی :
<a class=”text-entity-link” dir=”auto” data-cke-saved-href=”https://web.splus.ir/B2n.ir/f26768″ href=”https://web.splus.ir/B2n.ir/f26768″ rel=”noopener noreferrer” style=”color: var(–color-links) !important; box-sizing: border-box; background-color: rgb(238, 255, 222); touch-action: manipulation; word-break: break-word; cursor: var(–custom-cursor, pointer); unicode-bidi: normal; font-family: Vazirmatn, Vazir, Roboto, -apple-system, BlinkMacSystemFont, ” apple=”” color=”” emoji”,=”” “segoe=”” ui”,=”” oxygen,=”” ubuntu,=”” cantarell,=”” “fira=”” sans”,=”” “droid=”” “helvetica=”” neue”,=”” sans-serif;=”” font-size:=”” 16px;=”” white-space-collapse:=”” preserve;=”” text-decoration-line:=”” none=”” !important;”=”” target=”_blank”>B2n.ir/f26768 

IMG_2347 – Copy
اخبار و رویدادهای خیریه

مدرسه ای بنام آینده سازان مکران

بنام خداوند علم و دانش

افتتاح مدرسه سه کلاس در روستای سبیلان . شهرستان فنوج

مدرسه ای بنام آینده سازان مکران ، برای ساختن فردایی بهتر با حضور فرماندار محترم ، مدیریت محترم آموزش و پرورش ،مدیرعامل موسسه خیریه خادمین کتیج، فرهنگیان ، دانش آموزان عزیز و اهالی محترم روستا در روز شنبه ۲۱ ابان ۱۴۰۳ مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

حامی این پروژه : جناب آقای باریک بین .

این نهضت با همراهی شما ادامه دارد .

*همه با هم شادی و زیبایی می آفرینیم.*

حامی عزیز؛
به اميد آن روز که بتونيم با كمك انسانهاي شريف و نيكوكاری چون شما ، گامي بلند در جهت رفع نيازهاي اوليه و ضروري مردم محروم و اين سرزمين برداريم

baff27dfb1193eb94e2e6fe3c46891fb
آموزش و آگاهی‌بخشیاخبار

با حضور فاطمه دانشور؛

با حضور فاطمه دانشور؛ زنگ تحصیلی مدارس ابتدایی و راهنمایی مدارس “کتیج” نواخته شد. | ۰ دیدگاه | یکشنبه ۰۲,مهر,۱۳۹۶ | ۱۱۴ نفر
با حضور فاطمه دانشور؛ زنگ تحصیلی مدارس ابتدایی و راهنمایی مدارس
زنگ آغاز سال تحصیلی مدارس ابتدایی و راهنمایی “کتیج” از توابع شهرستان فنوج،(استان سیستان و بلوچستان) با حضور مدیر عامل خیریه مهر آفرین نواخته شد.
فاطمه دانشور،مدیر عامل موسسه خیریه مهر آفرین همزمان با آغاز سال تحصیلی بازدیدی را از مدارس احداث شده در مناطق محروم استان سیستان و بلوچستان داشت.
وی در بدو ورود به بخش کتیج از توابع شهرستان فنوج مورد استقبال مردم  قرار گرفت.
توریع لوازم التحریر به دانش آموزان،دیدار با مددجویان تحت پوشش موسسه مهر آفرین بخشی از برنامه دانشور در این سفر بود
تضمین سلامتی کودکان سیستان وبلوچستان
اخبار و رویدادهای خیریه

تضمین سلامتی کودکان بلوچستان

تضمین سلامتی کودکان با کمک به ساخت اماکن درمانی در منطقه

اماکن درمانی تنها محلی برای درمان بیماری ها نیستند هر مطب، درمانگاه و یا بیمارستان به جز وظیفه درمان بیماران وظیفه پایش و کنترل سلامتی و پیشگیری از وقوع بیماری های واگیردار و نجات جان بیماران را بر عهده دارد و وجود این اماکن در هر گوشه از ایران عزیزمان که مردم ما در آن ساکن هستند امری حیاتی است. نوزادان و کودکان بیشتر از تمام اقشار جامعه به دلیل ضعف جسمانی و رشد سریع و نیاز به واکسن های مختلف بیشتر به رسیدگی های پزشکی نیازمندند.

کمبود اماکن درمانی در خارج از محدوده های شهری، سختی راه و هزینه های رفت و آمد و مهمتر از همه هزینه های درمانی باعث عدم مراجعه بیماران به پزشک و حتی مرگ آنها می شود، نوزادانی که تحت مراقبت های پزشکی اولیه قرار نمی گیرند قربانی هپاتیت، فلج اطفال و بسیاری از بیماری های دیگر خواهند شد.

تضمین سلامتی کودکان بیمار مستلزم ساخت اماکن درمانی است و ساخت این مکان ها در حد استاندارد و با تجهیزات مناسب نیاز به هزینه زیادی دارد. تعداد درمانگاه ها و بیمارستان های استان سیستان و بلوچستان آنقدر کم است که اصلا پاسخگوی نیاز استان نیست، در مناطقی مثل کتیج اماکن درمانی مناسب وجود ندارد.

کمک به ساخت اماکن درمانی، کمک به تضمین سلامتی کودکان و حمایت از سلامتی کودکان تضمین آینده این مرز و بوم است. زندگی بزرگترین هدیه خداوند به انسان است و نجات جان یک انسان شکر نعمتی است که به ما داده شده، پس بیایید با کمک به ساخت بیمارستان ها و درمانگاه ها در مناطق محروم قدمی به سوی ایرانی سلامت برداریم. اگر همین امروز آجری به آجرهای خانه های بهداشت منطقه کتیج اضافه کنیم فردا نوزادی بدون مشکلات ژنتیکی و یا از دست دادن مادرش به دنیا خواهد آمد و کودکی تحت کنترل های پزشکی دچار اختلال رشد نخواهد شد. بیایید از همین امروز با حمایت از ساخت اماکن درمانی نوش دارو را قبل از مرگ سهراب به مقصد برسانیم. پس برای کمک به این مهم آنچنان که مولانا می فرماید عمل کنیم

اگر دوریم رحمت شو وگر عوریم خلعت شو

وگر ضعفیم صحت شو وگر دردیم درمان شو

هموطن و نیکوکار عزیز برای برداشتن سنگی از سنگ های پیش پای نیازمندان و یاری دست هایی که برای گرفتن دستان آنها به سوی شماست و هدیه سلامتی به کوکان کار و نیازمند  لطفا در این قسمت کلیک نمائید.

msg32902589-3013
اخبار و رویدادهای خیریه

حمایت از معلولین بلوچ

شما برگزیده شدید! که روشنی و لبخند رو به کودکان معلول و محروم سیستان و بلوچستان هدیه بدهید…
در کوچه پس‌ کوچه‌های زندگی گلوهای بسیاری داستانهای غم‌ انگیز رو در خود حبس کرده‌ اند و تنها مترصد لحظه‌ ای هستند تا محبت در قفس کلوی‌ شون رو بگشاید رنج خودشون رو با ما به اشتراک بگذارند. آنچه الان می‌ شنوید حکایت صد ها کودک و جوان معلول درد کشیده است 
معلولیت به خودی خود پر رنج و ناراحت کنندست. متاسفانه بعضی از معلولان هم وطنمون با فقر هم دست و پنجه نرم می‌کنن و به همین دلیل از امکانات اولیه مورد نیازشون مثلا عصا و ویلچر ،مواد غذایی ،پوشاک ، مسکن و سرویس بهداشتی  محرومند و در رنج و سختی دازن زندگی می کنن . 

و بسیاری از این عزیزان در تامین هزینه های درمان و توابخشی مونده و نگرانن .

مطئناً وجدان‌ های بیداری هستند که دوست ندارن یک خانواده نگران و زخم‌ خورده از میلیون‌ ها هم‌ وطن‌ شون نا امید شوند و خود رو بی‌ کس و یاور بپندارند.
بیاید دست توانیابی  را بگیریم تا در جایی که خود مساعدت طلب می‌ کنیم دستمان بی یاور نماند .
اکنون بیائید همه با هم زندگی رو برای کودکان معلول سرزمینمان شاد و زیباتر بکنیم  .
تا آنها هم از لحظه لحظه های زندگی خود لذت ببرند .
حال موسسه خیریه خادمین کتیج با همراهی شما خوبان می خواد برای 500 کودک و جوان معلول امکانات و ملزومات زیر رو تهیه و تامین کنه .

ایمان داریم با حمایت شما مهربانان می توانیم مثل همیشه قسمتی از مشکلات هموطنان عزیزمان در مناطق محروم استان سیستان و بلوچستان رو رفع کنیم و لبخند روی لب های این انسان های خونگرم بیاریم.

نیاز های معلولین با آمار :

 

ردیف

شرح

قیمت تومان معمولی

قیمت/ تومان  استاندارد

تعداد مورد نیاز

توضیحات

1

ویلچر ساده و برقی

5 الی 8

55 الی 75

100

عدد

2

ساخت مسکن وسرویس بهداشتی

250

400

30

باب

3

تهیه انواع پوشاک و

 مواد غذایی

1/500

2

300

بسته

4

ساخت مدرسه استثایی

10000

10000

1

باب

5

ساخت  سالن ورزشی  برای معلولین

30000

30000

1

مخصوص

6

راه اندازی مرکز فیزیوتراپی در شهرستان فنوج

3000

4000

1

ساختمان با تجهیزات

7

ساخت سرویس  بهداشتی

60

80

100

8

نیاز های خدماتی

1

آموزش مهارت های زندگی و و انگیزشی

برگزاری کلاس

2

ایجاد اشتغال متناسب با توان آنان

50

100

100

اشتغال کوچک و خانگی

3

حمایت تحصیلی و آموزشی

1

2

100

حمایت ماهیانه

4

حمایت درمانی و توان بخشی

2

3

50

5

استعدادیابی و هدایت گری

10

6

اجرای برنامه ای شاد برای کودکان  توانیاب

10

5

با همکاری هنرمندان

7

8

9

10

11

 

با ما همراه باشید و ماندگار ؛ تا حماسه آفرین و شادی بخش کودکان سرزمینمان باشیم.
حامی عزیز؛
به اميد آن روز که بتوانيم با كمك انسانهاي شريف و نيكوكاری چون شما ، گامي بلند در جهت رفع نيازهاي اوليه و ضروري مردم محروم و اين سرزمين برداريم و دوران زيباي کودکی را برای همه کودکان ایران بسازیم. و همواره موجب شادی مردم سرزمینمان باشیم.
جهت حمایت و کسب اطلاعات بیشتر به سایت خیریه مراجعه نمایید . و همچنین در صورت امکان، واریز ریالی و ارزی  را فقط از طریق سایت  انجام دهید.
شماره کارت مجازی بانک ملی :
۰۱۰۷۹۵۵۵۳۹۰۰۷  6037991899648186
msg32902589-3320(1)
اخبار و رویدادهای خیریه

گزارش عملکرد خیریه سال 1403

 

گزارش عملکرد خیریه در سال 1403                    

ردیف عنوان تعداد/ افراد مبلغ توضیحات
1 ساخت مسکن و سرویس بهداشتی برای خانواده های مهرجو و مدارس 12 5/570/000/000
2 حمایت از  بیماران مهرجو 73 2/460/000/000
3 حمایت مستمر از ایتام ،بیماران خاص و حقوق پرسنل 301 34/402/000/000
4 خرید و ذبح گاو ،گوسفند ، مرغ و توزیع  بین نیازمندان 1/270/000/000
5 اهدای صندلی به خیریه 14 250/000/000
6 توزیع زکات بین خانواده های کم درآمد بصورت سبد غذایی و نقدی 210 6/100/000/000
7 تهیه و توزیع کیف وکفش پوشاک،لوازم خانگی،فرش،اسباب بازی،ظروف آشپزخانه نو و مستعمل بین خانواده های نیازمند 150 1/770/000/000
8 اهدای کولر آبی و مخزن آب 2 90/000/000
9 تنخواه (هزینه های جاری و اداری خیریه حمل ونقل و نقلیه ) 2 940/000/000
10 خرید و اهدای کولر گازی برای مدرسه تعلیم القرآن کتیچ 1 160/000/000
11 هزینه های سفر جهت جلب حمایت از خیریه (تهران) 3 410/000/000
12 توزیع و توزیع لباس و پیراهن مردانه 150 500/000/000
13 تهیه و توزیع نان، خرما،کشمش 8 20/000/000
14 پرداخت هزینه حمل و نقل سرویس دانش آموزان روستایی 3 250/000/000
15 راه اندازی  فاز اول و دوم خط انتقال آب شرب و حفر چاه آب روستای ریتک 1 6/250/000/000
16 حمایت از دانش آموزان و دانشجویان مستعد نیازمند 10 120/000/000
17 حمایت نقدی از مهرجویان نیازمند 18 180/000/000
18 تهیه و توزیع پارچه و لباس محلی بین دانش آموزان 100 1/100/000/000
19 خرید تجهیزات و لوازم آموزشی برای دانشجویان و دانش آموزان مستعد نیازمند 3 780/000/000
20 خرید و توزیع مواد غذایی و… در ماه رمضان 380 4/890/000/000
21 تهیه و توزیع چای کیسه ای 20 40/000/000
22 تهیه و توزیع اسباب بازی 40 70/000/000
23 تهیه و توزیع لوازم و تجهیزات اداری،لوازم خانگی ، آزمایشگاهی و فناوری ،و… بین مدارس 15مدرسه 6/900/000/000
24 اهدای میز تنیس به مدرسه قرآنی 1 20/000/000
25 تهیه و توزیع ،میز ،صندلی ،فایل و… بین مدارس منطقه 1000 12/000/000/000
26 تهیه و توزیع کفش ورزشی ، عادی ، دمپایی و مانتوشلوار بین دانش آموزان 300 360/000/000
27 خرید و نصب آبسردکن و لوله کش مدارس 3 500/000/000
28 تهیه و توزیع برگ آچار و فایل بایگانی 150 900/000/000
29 خرید و نصب کنتور برق برای مدرسه 1 52/000/000
30 تهیه وتوزیع پوشاک بچگانه 200 500/000/000
31 خرید و اهدای لوازم زبان انگلیسی و ازمایشگاهی به مدارس 50 220/000/000
32 تهیه و توزیع کفش و لباس زمستانی و تابستانی 1500 14/730/000/000
33 اجرای آبرسانی درمانگاه کتیج 1 160/000/000
34 حمایت از دانش آموزان و دانشجویان مستعد 5 480/000/000
35 تدارک صبحانه برای مدارس 200 100/000/000
36 اصلاح لوله کشی و برق کشی مدرسه 2 190/000/000
37 ساخت انباری خیریه 1 630/000/000
38 حمایت از زوجین مهرجو 2 650/000/000
39 پرداختی های مدرسه سیاهکان 2 6/000/000/000
40 حمل و نقل تجهیزات و 2 400/000/000
41 تهیه وتوزیع کیف ، نوشت افزار بین دانش آموزان منطقه بیش از 1700 10/820/000/000
42 آبرسانی مدرسه روستای رمش 1 200/000/000
43 طراحی سایت و فروشگاه اینترنتی کتیج کالا 1 1/100/000/000
44 تهیه و نصب دو پرژکتور کلاس آموزشی 2 150/000/000
45 برگزاری کلاس های آموزشی برای فرهنگیان و عموم  5
46 طراحی سایت جدید خیریه  1 600/000/000
47 حمایت از معلولین  20 200/000/000
48 خرید و اهدای آرزوهای کودکان و خانواده ها  10 160/000/000
49 واریزی مستمر برای مهرجویان مهرآفرین  40 250/000/000
50 خرید ونصب پمپ آب روستای مغان مسول  1 430/000/000
51 تهیه و توزیع میوه و شیرینی 13 100/000/000
52 بورسیه دانش آموزان در بنیاد قلمچی 10 260/000/000
53 تهیه وتوزیع مسواک بین دانش آموزان  100 70/000/000
54 اهدای هدایا به خیرین خیرین حامی خیریه 30 350/000/000
جمع کل : صد و بیست و نه میلیارد و پانصد و پنجاه و چهار میلیون ریال      129/554/000/000

با سپاس از همه حامیان و نیکوکارانی که ما را در انجام این  فعالیت ها یاری نمودند .

 

 

گزارش و شرح عملکرد خیریه در 4 ماه اول سال 1403 با همت و مهربانی های شما خوبان  :
۱ – عنوان: ساخت مسکن و سرویس بهداشتی برای خانواده های مهرجو /مبلغ : دویست و پنج میلیون تومان /حامی :آقای مجنون

۲ – عنوان: حمایت از بیماران مهرجو / مبلغ : هفتاد و سه میلیون پانصد هزارتومان / حامیان: آقایان باریک بین، مجنون و…

۳– عنوان: حمایت مستمر از ایتام ،بیماران خاص و حقوق پرسنل / مبلغ:  یک میلیارد و صد و چهل و شش میلیون و دویست هزار تومان

/ حامی : آقای باریک بین

4 –عنوان: خرید و ذبح گاو ،گوسفند ، مرغ و توزیع  بین نیازمندان / مبلغ: صدو پانزده میلیون تومان /

 حامیان: آقایان مجنون،علوی،صفایی،باریک بین،احمدملک،جلالی،خانم غفرانی

۶– عنوان : اهدای صندلی به خیریه / مبلغ : بیست و پنج میلیون تومان / حامی: آقای مهندس علوی

۷عنوان: توزیع زکات بین خانواده های کم درآمد  / مبلغ: دویست و ده میلیون تومان / حامی: خیرین گمنام

۸– عنوان: تهیه و توزیع کیف وکفش پوشاک،لوازم خانگی،فرش،اسباب بازی،ظروف آشپزخانه بین خانواده های نیازمند
/ مبلغ :صد و هفتاد میلیون تومان / حامی:خیریه حضرت زهرا(س)

۹عنوان: اهدای کولر آبی و مخزن آب / مبلغ : نه میلیون تومان / حامی:آقای حسینی

۱۰– عنوان: تنخواه (هرینه های جاری و اداری خیریه) / مبلغ: بیست میلیون تومان / حامی: خیریه

۱۱– عنوان : خرید کولر گازی برای مدرسه تعلیم القرآن کتیچ / مبلغ: شانزده میلیون تومان  / حامی آقای سید حسینی

۱۲عنوان : هزینه های سفر جهت جلب حمایت از خیریه (تهران) / مبلغ : یازده میلیون تومان / حامی : خیریه

۱۳– عنوان: توزیع لباس و پیراهن مردانه /  مبلغ : بیست میلیون تومان /  حامی: آقای علیپور

۱۴– عنوان : تهیه و توزیع نان، خرما،کشمش  / مبلغ: دو میلیون تومان / حامی: آقای هاشمی

۱۵– عنوان: پرداخت هزینه حمل و نقل سرویس دانش آموزان روستایی / مبلغ: پانزده میلیون تومان / حامی: آقای محم امین پور

۱۶– عنوان: راه اندازی  فاز اول خط انتقال آب شرب روستای ریتک / مبلغ: پانصد و بیست میلیون تومان / حامی: شرکت اطلس

۱۷عنوان: حمایت از دانش آموزان و دانشجویان مستعد نیازمند / مبلغ: دوازده میلیون تومان / حامی: آقایان مجنون و حاج جوشن گراشی

۱۸– عنوان: حمایت از مهرجویان نیازمند / مبلغ : هجده میلیون تومان / حامیان: آقای مجنون و خانم شمس

۱۹– عنوان:اهداء و توزیع پارچه و لباس محلی / مبلغ: پنجاه میلیون تومان / حامیان: آقای احسان پور،حامیان گمنام

۲۰– عنوان: خرید تجهیزات و لوازم آموزشی برای دانشجویان نیازمند / مبلغ: هفتاد و هشت میلیون تومان / حامیان: خانم شمس و حامیان گمنام

۲۱عنوان: خرید و توزیع مواد غذایی و رمضانی / مبلغ: صد و هشتاد دو میلیون تومان /

حامی: آقایان محمد آنج،مهندس فاطمی،مجنون،شرکت هرمز برکه و خیرین گمنام

۲۱عنوان: توزیع چای کیسه ای / مبلغ: چهار میلیون تومان / حامی: آقای سید حسینی

۲۲عنوان: تهیه و توزیع اسباب بازی / مبلغ: هفت میلیون تومان / حامی: آقای علیپور

جمع کل مهربانی ها: دو میلیارد نهصد و نه میلیون و هفتصد هزار تومان

 

 

 

گزارش و شرح عملکرد خیریه در 4 ماه دوم سال 1403 با همت و مهربانی های شما خوبان  :

۱ – عنوان: ساخت سرویس بهداشتی برای خانواده های مهرجو و مرمت سه چشمه /مبلغ : سیصدو پنجاه و هفت میلیون تومان۲ – عنوان: حمایت از بیماران مهرجو / مبلغ : هشتاد و نه میلیون تومان / حامیان: آقایان باریک بین، مجنون ، خانم مهدوی و…

۳- عنوان: حمایت مستمر از ایتام حقوق پرسنل و بیماران خاص / مبلغ: پانصد و نود و سه میلیون و دویست هزار تومان/ حامی : آقای باریک بین

۴-عنوان: تهیه و توزیع لوازم اداری ،کمد ،یخچال،لوازم خانگی ،اسباب بازی بین مهرجویان / مبلغ: پانصد و چهل میلیون تومان

 / حامی : خیریه امام علی شهر ری

۶- عنوان :اهدای میز تنیس به مدرسه قرانی / مبلغ : دو میلیون تومان / حامی: آقای مجنون

۷-عنوان: توزیع میز ، صندلی ،کمد و… بین مدارس/ مبلغ: یک میلیارد و دویست میلیون تومان /

 حامیان: احمدیان و دانشگاه فرهنگ و هنر

۸- عنوان: تهیه و توزیع کفش و مانتو شلوار بین دانش آموزان مهرجو
/ مبلغ : دوازده میلیون تومان / حامی: شرکت آسفالت طوسی و آقای ثاقب و مهندس ناظران

۹-عنوان: تهیه آبسرد کن برای مدارس ابتدایی و دبیرستان کتیچ / مبلغ: پنجاه میلیون تومان

/ حامیان: مهندس ناظران ،ثاقب و شرکت آسفالت طوسی

۱۰- عنوان: تنخواه(هزینه های جاری و اداری خیریه) / مبلغ: بیست میلیون تومان / حامی: خیریه

۱۱- عنوان :تهیه و توزیع برگه آچار و زونکن / مبلغ: نود میلیون تومان / حامی: دانشگاه فرهنگ و هنر

۱۲-عنوان :خرید کنتور برق برای مدرسه ابتدایی کتیج/ مبلغ : پنج میلیون و دویست هزار تومان / حامی : خیریه

۱۳- عنوان: تهیه توزیع لباس ، پیراهن پوشاک بچگانه / مبلغ : پنجاه میلیون تومان / حامی: آقای علیپور

۱۴- عنوان : تهیه ابزار زبان انگلیسی و آزمایشگاهی برای مدارس کتیج / مبلغ: بیست و دو میلیون تومان /

حامی: حامیان گمنام

۱۵- عنوان: تهیه و اهداء لباس مردانه و بچگانه / مبلغ: سی میلیون تومان / حامیان: آقایان علیپور واحمدیان

۱۶- عنوان: اجرای طرح آبرسانی درمانگاه کتیچ/ مبلغ: شانزده میلیون تومان / حامی:آقای هاشمی با اجرای خیریه

۱۷-عنوان: حمایت از دانش آموزان و دانشجویان مستعد نیازمند / مبلغ: چهل و هشت میلیون تومان

/ حامی: آقایان ایرج تاجیک ، مجنون و باریک بین

۱۸- عنوان: تدارک صبحانه دانش آموزان در دو مدرسه ابتدایی / مبلغ : ده میلیون تومان / حامی: اقای بختیار پور

۱۹- عنوان: اصلاح لوله کشی و برق کشی و نصب آبسرد کن مدرسه ابتدایی ابومسلم و هاشمی کتیج /

 مبلغ: نوزده میلیون تومان / حامی: آقای هاشمی

۲۰- عنوان: ساخت انباری خیریه / مبلغ: شصت و سه میلیون تومان / حامی: خیر گمنام

۲۱-عنوان: حمایت از زوجین جوان/ مبلغ: شصت و پنج میلیون تومان / حامی: آقایان باریک بین و مجنون

۲۲-عنوان: پرداخت فاز سوم مدرسه ی سیاهکان / مبلغ: دویست میلیون تومان / حامی:اقای علیپور

23-عنوان: حمل تجهیزات و تخلیه / مبلغ: چهل میلیون تومان / حامیان: آقایان مجنون و احمدیان

۲۴_عنوان:حمایت از کودک بیمار کلیوی/مبلغ:بیست و یک میلیون/حامی:آقای قیاصی پور و دوستان

۲۵_عنوان:توزیع نوشت افزار بین دانش آموزان طی سه مرحله/مبلغ: یک میلیاردو هشتاد دو میلیون تومان

/حامیان:مهندس خسروی،مهرافرین،مهندس خواجه پور، مهندس ناظران،ثاقب پور،مجنون خانم ها جهان بخش،

خیریه امام علی ،اقای راستگو،انصافی،باریک بین،خانم خسرو شاهی،خانم جمال شاخی،ایرانپور و…

 جمع کل مهربانی ها: چهار میلیارد و پانصد و چهل و نه میلیون و چهارصد هزار تومان .
 

 

 

گزارش و شرح عملکرد خیریه در 4 ماه سوم سال 1403 با همت و مهربانی های شما خوبان  :

۱عنوان: خرید و توزیع گوشت گوسفند /مبلغ : دوازده میلیون تومان /حامی :آقای مجنون

۲عنوان: حمایت از بیماران مهرجو / مبلغ : شصت و سه میلیون تومان / حامیان: آقایان باریک بین، مجنون ، خدمتی و

۳عنوان: حمایت مستمر از ایتام ،حقوق پرسنل و بیماران خاص / مبلغ: یک میلیارد و چهارصد و یک میلیون تومان

/ حامی : آقای باریک بین

۴عنوان: تهیه و توزیع لوازم اداری ،کمد ،میز و صندلی، لوازم آزمایشگاهی و فناوری بین مدارس/

مبلغ : صدو پنجاه میلیون حامی : آقای کاوه

۶عنوان :طراحی سایت و راه اندازی فروشگاه اینترنتی کتیج کالا( تهیه مواد اولیه ،تولید صنایع دستی /

مبلغ : صد و ده میلیون تومان / حامی: آقای باریک بین ،خانم غفرانی و سایر خیرین گمنام

۷عنوان: تهیه و توزیع پوشاک نو بین مهرجویان / مبلغ: یک میلیارد و چهار صد و هفتاد و سه میلیون تومان /

حامیان: آقایان آزادنیا و تیم خوبشان ، علیپور، موسسه مهرآفرین و سایر حامیان مجازی

۸عنوان: تهیه و توزیع کفش و دمپایی بین مهرجویان/ مبلغ : بیست و پنج میلیون تومان / حامیان: آقایان جهانبخش،مقیصه

۹عنوان: تهیه و توزیع لباس محلی بین مهرجویان / مبلغ: شصت میلیون تومان / حامی: آقای احسان پور

۱۰عنوان: تنخواه(هزینه های جاری و اداری خیریه) / مبلغ: چهل میلیون تومان / حامی: خیریه

۱۱عنوان : تهیه و نصب دو دستگاه پروژکتور برای کلاس های آموزشی / مبلغ: پانزده میلیون تومان /

حامی: آقای بختیار پور

۱۲عنوان :خرید مواد غذایی برای خیریه / مبلغ : شش میلیون تومان / حامی : خیریه

۱۳عنوان: خرید لوازم یدکی برای وسیله نقله خیریه / مبلغ : هشت میلیون تومان / حامی: خیریه

۱۴عنوان : خرید و اهداء لوازم ورزشی به دانش آموزان و … مبلغ: بیست و چهار میلیون تومان / حامی: خیریه

۱۵عنوان: پرداخت قسط چهارم مدرسه روستای سیاهکان / مبلغ: چهارصد میلیون تومان / حامی: آقای علیپور

۱۶عنوان: اجرای طرح آبرسانی لایه روبی و حفره چاه روستای ریتک/ مبلغ: صدو پنج میلیون تومان /

 حامیان: آقای مجنون و اهالی روستا

۱۷عنوان: تهیه و توزیع مسواک بین دانش آموزان / مبلغ: هفت میلیون و پانصد هزار تومان / حامی: آقای زحمتکش

۱۸عنوان: پرداخت هزینه سرویس حمل دانش آموزان / مبلغ : چهل و پنج میلیون تومان / حامی: آقای محمد پور

۱۹عنوان: بورسیه دانش آموزان دبیرستانی / مبلغ: بیست و شش میلیون تومان / حامی: آقای تاجیک

۲۰عنوان: خرید و اهداء کتاب / مبلغ: پنج میلیون تومان / حامی: آقای مستقیمی

۲۱عنوان: اهداء لباس مستعمل بیش از 300 جفت / حامیان: آقایان هوشیار،الحانی،مستقیمی

۲۲عنوان: خرید و اهداء تلوزیون به یک خانواده مهرجو / مبلغ: هشت میلیون تومان / حامی:موسسه نیکوکاری مهرآفرین

23-عنوان: آبرسانی به مدرسه روستای رمش / مبلغ: هفده میلیون تومان / حامی: خانم مرواریان

۲۴_عنوان:حمایت از معلولین جسمی/مبلغ: بیست میلیون تومان/حامی: آقای اسماعیل میهن فر

۲۵_عنوان:خرید و اهدای آرزو های کودکان/ مبلغ: هشت میلیون تومان/حامی: موسسه مهرآفرین

۲۶_عنوان:واریزی مستمر مهرجویان مهرآفرین/مبلغ: دویست و پنجاه میلیون تومان/حامی:موسسه مهرآفرین

۲۷_عنوان:خرید و نصب پمپ آب روستای مغان مسور/ مبلغ: چهل و سه میلیون تومان/حامی:آقای سیوشی

۲۸_عنوان:واریزی مستمر ایتام و کودکان بد سرپرست بصورت متفرقه/ مبلغ: سیصد میلیون تومان/حامی: حامیان گمنام

۲۹_عنوان:خرید توزیع میوه و شیرینی بین مهرجویان/مبلغ: یازده میلیون تومان/حامی:موسسه مهرآفرین

۳۰_عنوان:تهیه و توزیع مواد غذایی در ماه مبارک رمضان /مبلغ:دویست و هفتاد و هشت میلیون و هفتصد هزار تومان

/حامیان:اقایان مجنون ،مهندس فاطمی، اسماعیلی ،خانم قاسمی، و سایر خیرین گمنام

۳۱_عنوان:خرید مواد غذایی در ماه مبارک رمضان /مبلغ: بیست و نه میلیون تومان/حامی:موسسه مهرآفرین

۳۲_عنوان:طراحی سایت جدید موسسه خیریه/مبلغ: شصت میلیون تومان/حامی:خیرین گمنام

33- توزیع زکات بصورت سبد غذایی   و  وجه نقدی / مبلغ :  چهارصد میلیون تومان  / حامی : خیرین گمنان

34- هزینه های سفر جهت جذب منابع مالی برای خیریه / حامی : خیریه / مبلغ : سی میلیون تومان .  

35 – اهدای هدایا به خیرین حامی خیریه / حامی : خیریه / مبلغ سی و پنج میلیون تومان

.

جمع کل مهربانی ها: پنج میلیارد و دویست وپنجاه نه میلیون و دویست هزار تومان .
 

ممنونیم از اینکه با ما همراه بودید . *با ما همراه باشید و ماندگار ؛ تا حماسه آفرین و شادی بخش کودکان سرزمینمان باشیم.

*همه با هم شادی و زیبایی می آفرینیم.* #سیستان_و_بلوچستان_تنها_نیست 

حامی عزیز؛ به اميد آن روز که بتوانيم با كمك انسانهاي شريف و نيكوكاری چون شما ، گامي بلند در جهت رفع نيازهاي اوليه و ضروري

 کودکان محروم اين سرزمين برداريم و دوران زيباي  را برای همه کودکان ایران بسازیم. و همواره موجب شادی مردم سرزمینمان باشیم.

با سپاس از یاری  همه شما خوبان و نیک اندیشان گمنام و همچنین کسانی که اسامی آنها از قلم افتاده.

ممنونیم از اینکه با ما بودید و خواهید ماند  

 

با سپاس از همه حامیان و نیکوکارانی که ما را در انجام این فعالیتهایارینمودند .

 

حامی عزیز؛ به اميد آن روز که بتوانيم با كمك انسانهاي شريف و نيكوكاری چون شما ، گامي بلند در جهت رفع نيازهاي اوليه و ضروري کودکان محروم اين سرزمين برداريم و دوران زيباییرابرایهمهکودکانایرانبسازیم. وهموارهموجبشادیمردمسرزمینمانباشیم .

 

 

با سپاس

 عبدالرسول بارانی

مدیر عامل مؤسسه خیریه خادمین کتیج

 

 

 

msg32902589-3318(1)
اخبار و رویدادهای خیریه

عملکرد 4ماهه آخر سال 1403

گزارش عملکرد ۴ ماهه آخر سال۱۴۰۳ با حمایت و مهربانی های شما خوبان

۱ – عنوان: خرید و ذبح گوسفند /مبلغ :دوازده میلیون تومان /حامی :آقای مجنون

۲ – عنوان: حمایت از بیماران مهرجو / مبلغ : شصت و سه میلیون تومان / حامیان: آقایان باریک بین، مجنون ، خدمتی و…

۳- عنوان: حمایت مستمر از ایتام حقوق پرسنل و بیماران خاص / مبلغ: یک میلیارد و چهارصد و یک میلیون تومان/ حامی : آقای باریک بین

۴-عنوان: تهیه و توزیع لوازم اداری و مدارس،کمد ،میز و صندلی، لوازم آزمایشگاهی و فناوری / حامی : آقای کاوه

۶- عنوان :راه اندازی فروشگاه اینترنتی کتیج کالا( تهیه مواد اولیه ،تولید صنایع دستی / مبلغ : نود و پنج میلیون تومان / حامی: آقای باریک بین ،خانم غفرانی سایر خیرین گمنام

۷-عنوان: تهیه و توزیع پوشاک نو بین مهرجویان / مبلغ: یک میلیارد و چهارصد و چهل و سه میلیون تومان / حامیان: آقایان علیپور،آزادنیا،مهرآفرین و حامیان مجازی

۸- عنوان: تهیه و توزیع کفش و دمپایی بین مهرجویان
/ مبلغ : بیست و پنج میلیون تومان / حامیان: آقایان جهانبخش،مقیصه

۹-عنوان: تهیه و توزیع لباس محلی بین مهرجویان / مبلغ: شصت میلیون تومان / حامی: آقای احسان پور

۱۰- عنوان: تنخواه(هزینه های جاری و اداری خیریه) / مبلغ: چهل میلیون تومان / حامی: خیریه

۱۱- عنوان :تهیه و نصب دو دستگاه پروژکتور برای کلاس های آموزشی / مبلغ: پانزده میلیون تومان / حامی: آقای بختیار پور

۱۲-عنوان :خرید مواد غذایی برای خیریه / مبلغ : شش میلیون تومان / حامی : خیریه

۱۳- عنوان: خرید لوازم یدکی برای ماشین خیریه / مبلغ : هشت میلیون تومان / حامی: خیریه

۱۴- عنوان : خرید و اهداء لوازم ورزشی / مبلغ: بیست و چهار میلیون تومان / حامی: خیریه

۱۵- عنوان: پرداخت قسط چهارم و پنجم مدرسه ی سیاهکان / مبلغ: چهارصد میلیون تومان / حامی: آقای علیپور

۱۶- عنوان: اجرای طرح آبرسانی، لایه روبی و حفره چاه روستای ریتک/ مبلغ: صد و پنج میلیون تومان / حامیان:مجنون و اهالی روستا

۱۷-عنوان: تهیه و توزیع مسواک بین دانش آموزان / مبلغ: هفت میلیون و پانصد هزار تومان / حامی: آقای زحمتکش

۱۸- عنوان: پرداخت هزینه سرویس حمل دانش آموزان / مبلغ : چهل و پنج میلیون تومان / حامی: آقای محمد پور

۱۹- عنوان: بورسیه دانش آموزان دبیرستانی / مبلغ: بیست و شش میلیون تومان / حامی: آقای تاجیک

۲۰- عنوان: خرید و اهداء کتاب / مبلغ: پنج میلیون تومان / حامی: مستقیمی

۲۱-عنوان: اهداء لباس مستعمل/مبلغ: بیست میلیون تومان /حامی: آقایان هوشیار،الحانی،مستقیمی

۲۲-عنوان: خرید و اهداء تلوزیون به یک خانواده ی مهرجو / مبلغ: هشت میلیون تومان / حامی:موسسه ی مهرآفرین

۲۳-عنوان: آبرسانی مدرسه ی رمش / مبلغ: هفده میلیون تومان / حامی: خانم مرواریان

۲۴_عنوان:حمایت از معلولین جسمی/مبلغ:بیست میلیون تومان/حامی:آقای اسماعیل میهن فر

۲۵_عنوان:خرید آرزو های کودکان/مبلغ: هشت میلیون تومان/حامی:موسسه ی مهرآفرین

۲۶_عنوان:واریزی مستمر مهرجویان مهرآفرین/مبلغ: دویست و پنجاه میلیون تومان/حامی:موسسه ی مهرآفرین

۲۷_عنوان:خرید پمپ آب روستای مغان مسور/مبلغ: چهل و سه میلیون تومان/حامی:آقای سیوشی

۲۸_عنوان:واریزی مستمر ایتام و کودکان بد سرپرست بصورت متفرقه/مبلغ: سیصد میلیون تومان/حامی: حامیان گمنام

۲۹_عنوان:خرید توزیع میوه و شیرینی بین مهرجویان/مبلغ: ده میلیون تومان/حامی:موسسه ی مهرآفرین

۳۰_عنوان:تهیه و توزیع مواد غذایی رمضانی /
مبلغ:دویست و هفتاد و هشت میلیون و هفتصد هزار تومان/حامیان:اقایان مجنون ،مهندس فاطمی،خانم قاسمی،اسماعیلی

۳۱_عنوان:خرید مواد غذایی/مبلغ: بیست و نه میلیون تومان/حامی:موسسه ی مهرآفرین

۳۲_عنوان:طراحی سایت جدید موسسه خیریه/مبلغ: شصت میلیون تومان/حامی:خیرین گمنام

۳۳_عنوان:توزیع زکات بصورت نقدی و سبد غذایی / مبلغ: سیصد و شصت میلیون تومان/ حامی : خیرین گمنام

۲۴_عنوان: هزینه های سفر جهت جذب منابع مالی برای خیریه / مبلغ: سی میلیون تومان / حامی: خیریه

۲۵_عنوان: اهدای هدایا برای خیرین /مبلغ: سی و پنج میلیون تومان/حامی: خیریه

جمع کل مهربانی ها: پنج میلیارد و دویست و پنجاه و نه میلیون و دویست هزار تومان .

ممنونیم از اینکه با ما همراه بودید.

*با ما همراه باشید و ماندگار ؛ تا حماسه آفرین و شادی بخش کودکان سرزمینمان باشیم.*
*همه با هم شادی و زیبایی می آفرینیم.*
#سیستان_و_بلوچستان_تنها_نیست 
حامی عزیز؛
به اميد آن روز که بتوانيم با كمك انسانهاي شريف و نيكوكاری چون شما ، گامي بلند در جهت رفع نيازهاي اوليه و ضروري کودکان محروم اين سرزمين برداريم و دوران زيباي  را برای همه کودکان ایران بسازیم. و همواره موجب شادی مردم سرزمینمان باشیم. > کتیج : شماره حساب و کارت مجازی ملی :
Ir270170000000107955539007
6037991899648186
# لینک واریزی ارزی:
https://B2n.ir/x32315
سیستان . بلوچستان . شهرستان فنوج – شهر کتیج
۰۹۱۵۹۹۷۴۰۳۶
# سایت و لینک کمپین :https://khademincharity.com

https://B2n.ir/a11115
کانال واتساپی :
https://chat.whatsapp.com/DWtee1yCWfvIJeJr45fDoS

https://B2n.ir/f26768

توزیع نوشت افزار
اخبار و رویدادهای خیریه

توزیع نوشت افزار بین دانش آموزان

ابتدای مهر ماه موسسه خیریه خادمین با همکاری خیریه مهرافرین و جناب مهندس اهنج تعداد 300 بسته کامل نوشت افزار و کیف هر یک به مبلغ تقریبی 50 هزار تومان بین دانش اموزان نیازمند کتیج و سه روستای دیگرتوزیع و امید است تا اواسط مهر ماه به همین تعداد بسته را بین دانش آموزان نیازمند توزیع بکنیم.

بلوچستان
اخبار و رویدادهای خیریه

بیشتر بدانید

فرهنگ احسان و خدمت

دانی که خدا چرا تو را داده دو دست؟    من معتقدم که اندر آن سرّی هست

یک دست به کار خویشتن پردازی          بادست دگر ز بی‏کسان گیری دست

 * حسّ بشری

دنیا، بستری برای ساختن خانه آخرت است.

کار نیک، احسان به مردم، خدمت صادقانه به دیگران، لذّت بردن از کمک رسانی به محتاجان، ابزار و مصالحی است که «سرای آخرت» را برای انسان بنیان می‏نهد و آباد می‏سازد و این توفیقی است که در همه کس نیست و لطفی است الهی که بر دست برخی از بندگان شایسته جاری می‏شود و به مردم می‏رسد.

اگر سعدی می‏گوید: «بنی آدم اعضای یک پیکرند …» آدمی‏زادگان را همچون اعضای یک جسد دانسته که همه با هم پیوند دارند و

«چو عضوی به درد آورد روزگار     دگـر عضـوهـا را نمـانـد قـرار.

حال اگر با درد یک عضو، عضو دیگر احساس درد نکرد، یا جدا شده از آن پیکر است، یا دچار «بی حسّی» است، یعنی نوعی «مُردگی»! تو کز مهنت دیگران بی غمی    نشاید که نامت نهند آدمی .

 همدردی با مردم

آنان که توفیق خدمت به دیگران دارند، حسّ حیات و عصب انسانیت آنان زنده و بیدار و فعّال است و در این خدمت، «لذّت روحی» می‏برند و «نشاط معنوی» می‏یابند و به خدا نزدیک می‏شوند، البته با چاشنی خلوص و انگیزه پاک.

دو خصلت است که چیزی بالاتر از آن دو نیست: یکی ایمان به خدا، دیگری سود رساندن به بندگان خدا.

بعضی ادما پول نسخه و ویزیت ندارند؛ برخی با حسرت، شاهد پرپر شدن عزیز خویشند و توان مداوا ندارند؛ از بی‏بضاعتی خانه خراب می‏شوند و از تنگدستی، ترک تحصیل می‏کنند و به دلیل ناداری و مسکنت، از تفریحات سالم و سفرهای تابستانی و زمستانی و تغذیه کافی و لباس آبرومند محروم‏اند!

بعضی بر این مسلک‏اند که «من» راحت باشم، دیگران هر طور شوند، به من چه؟ «من» به رفاه و پول و امکانات برسم، اگر هزاران بینوای زمین‏گیر و اجاره نشینان فقیر و غصه‏دارانِ بیمار و بی‏دارو و خانواده‏های بی‏بضاعت و یتیمان بی‏سرپرست و مناطق محروم و اقشار آسیب‏پذیر وجود داشته باشند، به من چه ارتباطی دارد؟

اگر این «من» بت نیست پس چیست؟ و اگر این «منّیت»، درد نیست پس چیست؟

آنان که کمر همّت می‏بندند و «رنج خود و راحت دیگران» را می‏طلبند، چند قدم به مرز انسانیّت نزدیک‏ترند و نشان می‏دهند که «انسان»اند و «احساس» دارند. خدمت به هم‏نوع، یک پلّه از هزار پله صعود تا قرب خدا و رسیدن به کمال مسلمانی است و بی‏دردی هم یکی از آن دردهاست که خود را نشان نمی‏دهد و رفته رفته، «هویّت انسانی» را تحلیل می‏برد و از افراد، چیزی باقی نمی‏گذارد، جز مشتی تمنیّات سیری‏ناپذیر و هیکلی با روحیّات حیوانی و فاقد هر گونه «احساس بشری»، و… چه بیماری خطرناکی

  توفیق خدمت

لذّت بعضی در «خیر رساندن» به مردم است. این، توفیق الهی است. چنان نیست که هر کس متمکّن و موّجه بود، به این آسانی و بدون وسوسه‏های شیطانی، بتواند از موقعیت و ثروت و توانایی خود در راه خیر و خداپسندانه واصلاح معیشت مردم و رفع نیازها بهره بگیرد. خادمان خالص و مخلص، ستارگان زمینی‏اند که برای آسمانیان می‏درخشند و حجّت‏های الهی بر دیگران‏اند و خوشحال و خرسندند که مجرای فیض الهی و خیررسانی به بندگان قرار می‏گیرند.

«خداوند، برخی از آفریده‏های خود را برای بندگانش خلق کرده است، آنان را مورد توجّه مردم و شایسته نیکوکاری قرار داده و مردم در نیازمندی‏هایشان به آنان روی می‏آورند. آنان در روز قیامت، ایمن و آسوده ‏اند.»

                               ای رهروی که خیر به مردم رسانده‏ ای                    آسوده رو، که بار تو بر دوش سائل است

گاهی کسانی قصد نیکی به دیگران دارند، امّا یا مجال نمی‏ یابند، یا فرصت از دست می‏رود، یا عمرشان کفاف نمی‏دهد، یا وسوسه شیطان نمی‏گذارد، یا دلبستگی به دنیا یا تنبلی و بی‏حوصلگی مانع پدید می‏آورد، یا امروز و فردا می‏کنند، یا عوامل دیگر مانع این کار خیر می‏شود؛ از این رو غنیمت شمردن فرصت‏های خیررسانی و تباه نساختن فرصت مناسب، نشانه هوشیاری در کسب سعادت است.

«هر گاه تصمیم به کار نیکی گرفتی، درنگ مکن و در انجام آن بشتاب، چون نمی‏دانی که چه پیش خواهد آمد!»

آنان که در راه خیر کوشایند، بندگان خاصّ پروردگارند که توفیق خدمت یافته ‏اند. مدال «خدمت» بر سینه دارند و دلی پرمهر در آغوش، گروه خونشان با مردم یکی است و همسایه دیوار به دیوار غم‏ها و شادی‏های مردمند. بار مردم را می‏بندند و گره از کارشان می‏ گشایند. خدمت بی منّت را عبادت می‏ دانند و اجر و پاداش را تنها از خدا می‏ خواهند، پرکارانِ کم ادّعایند، نه پرمدّعاهای کم کار! شعار را کار نمی‏دانند و کار را هم عار نمی‏شمارند. هر چه دارند، از مال و مقام و نفوذ و وجهه و دانش و توان و تخصّص، وقف بندگان خدا می‏کنند و این وقف‏نامه را به امضای خدا می‏رسانند و از اسارت دنیا رها می‏شوند.

کسی که تعلّقات مادّی و دلبستگی‏های دنیوی او را چنان اسیر ساخته که حاضر نیست از دارایی و توانایی خود، خرج راه خدا و خدمت به مردم کند، بیچاره و مسکینی است، در نِمای ثروتمندی، و اسیر و وابسته‏ای است، امّا در شکل و شمایل آزاد!

خوشا پیشتازان میدان این مسابقه، که گوی خدمت به مردم را از رقیبان می‏ربایند و در دفتر خدا امتیاز بیشتری برای خود ثبت می‏کنند.

آن کسی را بستایید که اندر همه عمر                 بهر آسایش مردم قدمی بردارد

نیک مرد آنکه نگردد دل او هرگز شاد              مگر از خاطر کس، بار غمی بردارد

رمز و راز محبوبیّت اینکه گفته ‏اند:
گر همه نیک و بد کنی                           هر چه کنی به خودکنی

سخنی حکیمانه و منطبق با رهنمودهای آیات قرآن و احادیث پیشوایان دین است. بازتاب عملکرد خوب و حسنات انسان و خدمت به همنوعان، در پرونده عمل و شخصیتِ دینی انسان متجّلی می‏شود و هر کس خادم مردم باشد، به خود و سعادت و آینده خویش خدمت کرده است و همین رفتار، سبب محبوبیّت نزد دیگران و حکومت بر دلها و نفوذ در جان‏ها می‏شود.

«هر کس نیکی خویش را به دیگران نثار کند، دل‏ها به او گرایش می‏یابد.»

خادمان مردم، بر قلعه دل‏ها حکومت می‏یابند و فاتح دژ دل‏ها می‏شوند، بی‏آنکه سپاه و سواری داشته باشند و تیغ و تیری برکشند و برافکنند. سلاحشان همان خدمت به دیگران و اندوه‏زدایی از ایشان و گشودن بال رحمت و عاطفه بر آنان است.

به دمی، یا درمی، یا قلمی یا قدمی      تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن

سعدی، در سروده‏های خویش بر این امر مهّم بسیار پای فشرده و اشعار نغزی سروده است.

در یکی از سروده‏های خویش گوید:

                                       مگردان غریب از درت بی ‏نصیب                          مبادا که گردی به درها غریب

                                       بزرگی رساند به محتاج، خیر                                که ترسد که محتاج گردد به غیر

                                       به حال دل خستگان درنگر                                  که روزی تو دلخسته باشی مگر

                                       درون فروماندگان شاد کن                                    ز روز فروماندگی یاد کن

                                       نه خواهنده‏ای بر در دیگران؟                                به شکرانه، خواهنده از در مران

نیکی به دیگران یا به خویش؟

وقتی مجموعه عالم هستی و نظام الهی حاکم بر آن، خدمت‏ها را بی‏ پاسخ و پاداش نمی‏گذارد و خداوند، به اهل احسان و دستگیران از بینوایان پاداش عظیم و بی‏حساب می‏ بخشد، پس می‏توان گفت، خدمت به مردم، نیکی به خویشتن است و چنین احسان‏ها و یاری‏هایی نه تنها گُم نمی‏شود، که به سوی خود نیکوکار برمی‏گردد. .

«هر کس کار نیکی کند، به خودش نیکی کرده است و از دیگری پاداش و سپاس آن نیکی را که به خود کرده است، نخواهد.»

بازگشت ثمره احسان به خویشتن، هم در دنیاست، هم در آخرت. امّا از آنجا که آخرت سرای پاداش است، بیشترین رجوعِ ثمرات را باید در آنجا جست.

                                        تیره روزان جهان را به چراغی دریاب                       تا پس از مرگ، تو را شمع مزاری باشد

در سخن دیگری،

«هر کس بداند که آنچه نیکی می‏کند به خودش می‏کند، مردم را به تأخیر در سپاس، نسبت نمی‏دهد و خواستار محبّت ورزیدن بیشتر مردم نمی‏شود. پس از دیگری مخواه که درباره آنچه به خودت نیکی کرده‏ای و آبروی خویش را حفظ کرده‏ای، سپاسگزاری‏ات کنند.»

کسی که با این دید، به عملکردها بنگرد، هرگز نه انگیزه «خدمت رسانی» خویش را از دست می‏دهد، نه از ناسپاسی و قدرنشناسی دیگران سست می‏گردد و نه در پی آن است که مردم از زحمات و خدماتش تقدیر و تجلیل کنند و بر او آفرین گویند و مراسم تکریم برایش برپا سازند.

آنکه برای خدا، به خلق خدا خدمت می‏کند، چشم داشت پاداش را هم تنها از خدا دارد و این مهم‏ترین عامل انگیزه آفرین است.

نباید پنداشت که زحمات هدر می‏رود و خدمت‏ها مورد توجّه قرار نمی‏گیرد، چرا که آنکه باید بداند و ارج نهد و پاداش بخشد، خداست و او کریم است و نیکی‏ها را پاداش مضاعف عطا می‏کند.

در واقع، آنچه برای مصرف شخصی و خانواده مانده است، رفتنی است و آنچه که به دیگران احسان شده است، در بایگانی و ذخیره الهی ماندگار است و در شدیدترین روز نیازمندیِ انسان، به او بازمی گردد؛ با افزایشی چند برابر، و این وعده صادقِ الهی است.

 * گستره میدان خدمت

وقتی طرف حساب انسان‏های خدوم، پروردگار کریم است، در زمینه احسان و خدمت، مجالی گسترده گشوده می‏شود.

خداوند، حتّی به نیّت هم پاداش می‏دهد. از این رو، پیوسته باید در اندیشه خیر رسانی به دیگران بود، که خود این اجر دارد و اگر توفیق جامه پوشانیدن بر اندام این نیت فراهم شد، چه بهتر

خوشا پیشتازان میدانِ این مسابقه!

خوشا آنان که گوی خدمت به مردم را از رقیبان می‏ربایند و در دفتر خدا، امتیاز بیشتری برای خود، ثبت می‏کنند.

اهداف این اصل عبارت است از:

 1- تقویت روحیه خدمت و همکاری.

 2- احساس و فداکاری و ایثار و از خودگذشتگی نسبت به همنوعان.

 3- مجاهدت و مداومت در کسب توفیق خدمت به خلق و ادای شکر نعمت خالق و بهره مندی از نعمت دنیا و خیر آخرت.

 4- تشویق مردم به همفکری و همکاری در ایفای رسالت انسانی و انجام تکلیف اجتماعی.

 5- تهییج عزم و اراده ملی برای کمک رسانی و خدمت به خانواده های فقیر و کودکان یتیم و افراد بی سرپرست.

 6- مشارکت در امر سازندگی جامعه  و تحقق اهداف برنامه های توسعه اجتماعی و رفاه عمومی.

 در یک ، همه افراد در واقع اعضای یک پیگرند و به تعبیری یک روح هستند در چند کالبد از این رو بایستی همگی در رفع نیازمندی های یکدیگر بکوشند که این از اجر و پاداش بزرگ برخوردار است

 خدمت به خلق حکمت ها و اسرار زیادی دارد؛ از جمله:

 1-  انسان کامل کسی است که همه نیازهای فردی و اجتماعی را بشناسد و براساس آن عمل کند.

 2- خدمت به دیگران، انسان را از تنگ نظری و خود محوری خارج ساخته، به مرتبه سعه وجودی ارتقا می دهد.

 3- انسان ها برادر یکدیگرند، کسی که توان جسمی و مالی دارد، باید حقوق مردم نیازمند را بپردازد و اگر شخص این حقوق را مراعات نکند از دین خارج می شود به بیان دیگر روح ایمان از وجودش رخت برمی بندد.

 4- خدمت به خلق عبادتی بی رقیب است. هر کس به مردم و خصوصا به مردم محروم بیشتر خدمت کند. به خالق خود نزدیک تر می شود.

 5- «خدمت به دیگران»

 7- خدمت به خلق ریشه در «همدلی و همدردی» دارد که از جان های پاک و لطیف نشأت می گیرد.

 به عبارت دیگر خدمت به مردم، روح انسان را لطیف می سازد و عدم توجه به این امر، آدمی را به شقاوت و سختی دل مبتلا می سازد».

 اگر نفع کس در نهاد تو نیست            چنین جوهر و سنگ خارا یکی است

 8- «مردم خانواده خدایند، هر کس برای این خانواده سودمندتر باشد، ادعایش در دوستی خدا، صادق تر است»

 * توجه به محرومان

به نقل یکی از دوستان چند زن روستایی را دیدم که هیزم تهیه کرده ٬بر پشت خود بسته و با مشقت٬هیزم ها را حمل می کردند بنده وقتی با این صحنه مواجه شدم٬گفتم ماشین متوقف كنيد .از ماشین پایین آمدم.مقداری با آنها سخن گفتم و از مشکلات آنان سؤالاتی کردم و در آخر هم گفتم به هر کدام از آنها هدیه ای تقدیم کنيد.

*خدمتگزار هستی ؟

نمی دانم چطور به پایان برسانم ، به ظاهر شاید خدمتگزاری دو کلمه ی کوتاه باشد . اما می تواند یک جامعه را تغییر دهد . می تواند خرابی ها را آباد کند و همه ی نمی توانم ها را در محلول خواستن حل کند .

خدمت یعنی خواستن . تو باید بخواهی تا بتوانی خدمت کنی و دنیایی را آباد سازی . باید تا نیرو داری به سوی جلو حرکت کنی ، باید لبخند برلب ها بنشانی، یا شاید اشک شوق از چشم ها جاری کنی .

می گویند و شنیده ایم که ؛ خدمتگزاری سخت است اما من و تو که می دانیم ، همه ی این سختی ها به دیدن یک لحظه ی آن اشک ها و لبخند ها می ارزد …

یادمان باشد ، خدمتگزار که شدیم ، نباید لحظه ای دست از تلاش برداریم . مبادا کسی که چشم امیدش اول به خداست ، بعد به ما ؛ دلش بشکند .

خدمتگذار شدن سخت نیست ، خدمتگزار ماندن مشکل است . خدمتگزار که شدی دیگر مال خودت نیستی . سراسر وجودت می شود متعلق به قلب های شکسته ای که شاید هنوز نور امیدی در اعماق دلشان هست . و فکر می کنند هنوز هم راهی هست . راهی هست تا بر دست های پینه بسته مرهم گذاشت. و زمین های خشک را سرسبز ساخت .

اگر ویرانی ها آباد شد و چراغ امید در کلاس کوچک درسِ یک روستای دورافتاده روشن شد . و اگر همه ی اینها را دیدی و گفتی :

« خدایــــــــا ممنونـــم که یــــــــاری ام کردی تا مــــردم را یاری کنم . »

 همه مي گويند :خدمتگزار ماندنت مبارک .

هر جا که باشی ، هر کسی که باشی ، کوچک باشی یا بزرگ ، قدرتمند باشی یا ضعیف ، می توانی در قلب ها ماندگار شوی اگر؛ خـــــدمتگــــــــــــزار باشي  .

                                                       با سپاس

ماه رمضان ماهی برای کمک به نیازمندان

ماه رمضان فرا می رسد و سفره افطاریش را پهنو افراد فامیل یا مهمان های دیگرش دوره سفر جمع می کند و به اندازه وعده های غذایی از دست داده روزانه اش و یا حتی بیشتر می خورد و لبخند می زند و خدا را برای اینکه توانایی کافی برای گرفتن روزه به تو داده است را سپاس می گوید فراموش می کند که فلسفه روزه گرفتن در ماه مهمانی خدا چیست ویاد و حمایت از نیازمندان که فلسفه اصلی پشت گرسنگی ماه رمضان است کجاست؟نیازمندی که وقتی سر سفره افطاریش نشسته که هیچ ، تمام سال چیزی برای خوردن ندارد.

هر کار خیر در ماه مبارک رمضان، تکه ای از پذیرایی خداوند از مهمانان مومنی است که دل در بند دنیای فانی ندارند و تنها به ملکوت اعلا می اندیشند، می دانم که تو هم به ارزش کار خیر واقفی و اگر نبودی امروز این مطلب را نمی خواندی، می دانم که می دانی که کمک به نیازمندان در اصل کمک به روح و روان خودمان و قرابت هر چه بیشتر نزد خداوند بخشنده است و رابطه ای بسیار نزدیک بین خدمت به مردم و محبوبیت نزد خداوند متعال وجود دارد چنان که پیغمبر اسلام می فرمایند:”به درستی که برای خداوند، بندگانی است که آنها را برای برآوردن حوائج مردم برگزید که مردم برای رفع حوائج خویش، به آنها پناه می‌برند، این بندگان فریادرس از عذاب خداوند در امان خواهند بود”

ماه رمضان با توجه به اینکه صواب کار خیر در آن مضاعف است بهترین فرصت برای کمک به نیازمندان و ایتام است و چه کسی نیازمندتر از مردم سیستان و بلوچستان که متاسفانه در تقسیم منابع ملی به خوبی مورد توجه نشدند و آمار بالایی فقیر هستند . در این ماه با گرفتن دست هر نیازمند دستان ما را خدا خواهد گرفت و دستانی که دست نیازمندان را رها کنند رها خواهد کرد و کسی که دستش در دست خدا باشد هرگز زمین نخواهد خورد کسی که دستش در دست خدا نباشد هرگز از زمین بلند نخواهد شد.

پس بیایید در ماه رمضان به یاری نیازمندان بشتابیم.

نیکوکار عزیز در این ماه نیکوکاری گوشه چشممون به کودکان و خانواده هایی باشه که هیچ وقت سیر نخوردن و یا آرزوهایشون هیچ وقت محقق نشده وبشتابیم به  یاری دست هایی که برای گرفتن . دستان آنها به سوی شماست  لطفا در این قسمت کلیک نمائید

سفر خیرین به کتیج

مدرسه ای به جای کپَر

افتتاح مدرسه ی تک کلاسه در روستای بُنگر کرکوکان از توابع بخش کُتیج در سیستان و بلوچستان دهم مهرماه سال جاری ، جهت تهیه ی گزارش از مراسم افتتاح مدرسه ی تک کلاسه ای در روستای بُنگر کرکوکان از توابع بخش کُتیج درسیستان و بلوچستان راهی سفرمی شویم. پرواز ما با هواپیمای هُما ساعت شش صبح به مقصد بندرعباس و از آنجا به چابهار بدون تاخیر و توقف انجام می گیرد.هوای شهر چابهار سی و پنج درجه گزارش می شود و ما روی زمین فرود می آییم تا همراه با خودروی سمندی که به استقبالمان آمده است راهی روستای مورد نظر شویم . همه چیز عادی و طبق برنامه است . آب خنکی که آقای بارانیِ بلوچ ، مدیر عامل خیریه در کُتیج تعارفمان می کند می نوشیم .

جاده ای که پیش روی ماست تا دوساعتی طولانی اما عادی می نماید. راست و چپمان بیشتر از کوهها و زمین خشک و گرمای زیاد ، درختچه های پهن شده بر زمین حراء جلوه گری می کند.هر چه پیشتر می رویم اما ، از همان اندک سبزی حراء و نخلهای اطراف کم شده و بر خاکستری و بی آب و علفیِ محیط اضافه می شود. نمی شود گفت نخلستان ، اما تک و توک نخلهایی که می بینیم ، سبزی ندیده همه به خاکی گراییده اند. در این هوای گرم به چشمهایم شک می کنم و چند بار شیشه را پایین می دهم تا مطمئن شوم آیا رنگی که می¬بینم به خاطر فیلتری بودن شیشه های پنجره های ماشین است یا واقعی ست ! ؟

به یاد دومیننت می افتم : رنگ غالب. دومیننت این منطقه ، خاک است و خاکستری ؛ حتی برگهای درختچه ها و نخلها.آقای بارانی از محرومیتها و نداشته های مردم می گوید. تلفن همراه او مدام همراهیمان می کند و زنگ می زند.مرد جوانی که به خاطرعمل دستش راهی زاهدان و بعد مشهد شده درخواست همیاری دارد و…

چشمهایم را شاید لحظه ای بیشتر نبسته ام که با بالا و پایین شده ماشین باز می کنم.

از اینجا به بعد جاده خاکی می شود . البته نه فقط خاکی ، که خُب اصل همه ی جاده های دنیا خاک است، بلکه پُر فراز و نشیب.

سفر از این لحظه به بعد تازه برای من شروع می شود .

من اینجا هستم. در این منطقه ی بالا و بلندی دار، تا چه ؟

و بلوچستان حرف می زند و جواب من آرام آرام شروع می شود. دو ساعت تمام آن قدر فراز و نشیب می بینم و آن قدر جاده ریتم دار با من حرف می زند که دیگر از خودم خجالت می کشم. من آیا یک ایرانی هستم ؟ من آیا یک انسان هستم؟ بی خبر از همه جا و همه کس ؟ طبیعت ، زبان گشوده است چرا که من از او سئوال کرده ام . اینجا کجاست و من اینجا چه می کنم ؟ منطقه ای دربلوچستان که باید بشناسیش . گرم است ، خیلی گرم . معده ام هم دارد با بلوچستان حرف می زند . خیلی هم حرف می زند . هر چه را که از من می داند می گوید . جاده خاکی ست و پرفراز و نشیب . نه آب می خواهم و نه هیچ چیز دیگر . خجالت می کشم … تمام وجودم به همفازی با طبیعت درآمده ، مردم این منطقه ،عادت کرده ، رفت و آمد می کنند ؟ هنوز نمی دانم . با جان کندن به بخش کُتیج می رسیم . سفره ای از آنچه که  دارند برایمان گشوده می شود . به مهر، به مهربانی و به محرومیت .

ذهنم مشغول است. یک ساعت دیگر ، مسیرمان در، نه جاده که معبری خاکی تر و پر سنگ و کلوخ تر از قبل ادامه پیدا می کند . چه قدر پستی و بلندی ! ماشین ، آخرین بلندی را همراهی مان نمی کند : بقیه اش را پیاده بروید .

نه معترضانه ، بلکه متعجب از بودن مردم در بی هیچ چیزی بالا می رویم .

خاکی و خاکستری ها را طی می کنیم : اینجا روستای بُنگر کرکوکان است . روستا ؟! اگر توانش را داشتم حتما شاخ هم در می آوردم. چند خانه یا لانه یا… ؟ آنچه که می بینیم فقط چند کَپَر است . استوانه ای بالا آمده از کاه و گل و سقفی از برگهای نخل و حَراء! همین ! مکانی برای بودن و ماندن ، برای زندگی !

قبلا اینجا مدرسه بود.آقای بارانی این را می گوید و یک کپَر را نشانمان می دهد .

باد و آفتاب داغ ، دست در دست هم با پرچم بالای آن ، با رنگهای سبز و سفید و قرمزش بازی کرده اند و حالا فقط نصف پوسیده ای از آن باقی مانده است . مدرسه ای به نام کَپَر !

حدود بیست کودک و نوجوان دختر و پسر با چشمانی درشت و متعجب نگاهمان می کنند .

با فاصله ای کم از کَپَرها یک ساختمان نوساز دیده می شود . مدرسه ای که با روبان سبز و بنفش برای افتتاح آماده شده است .

دختر ده ساله ای یک سینی قرمز پلاستیکی را جلو می آورد . یک قیچی و کتاب قرآن.

آقای کوروش آهنج که از لحظه ی ورود لبخند به لب دارد اما بغض دلش آن قدر بلند و آهنگین است که به گوش من و بلوچستان می رسد به آقای بارانی و دیگر مسئولان که تعدادشان به انگشتان دست نمی رسد اما شادیشان بسیار است ، افتتاح مدرسه ی تک کلاسه را تعارف می کند و نهایتا با دست او روبان بریده می شود .

مدرسه ی شادروان نصراله آهنج به نام پدربزرگ کوروش آهنج و به همت شرکت صنعت سازان ثمین افتتاح می شود .

من هنوز خجالت می کشم . تشنه ام است اما آب خوش دیگر از گلویم پایین نمی رود که البته در این روستای کَپَر نشین آب آشامیدنی به این راحتی پیدا نمی شود .

مدیر- آموزگار مدرسه تشکر می کند . او سپاسگذار این افتتاح است چرا که در مدرسه ی کپر، سرماخوردگی بچه ها را دیده است . او شاد است و دلش می خندد. باورش برای او و برای این دختر و پسرها ساده نیست که حالا یک سقف مطمئن و یک جای گرم دارند با یک تخته ی سبز نصب شده به دیوار که آنها پیشتر از این دیوار را تجربه نکرده اند . دیواری برای نصب ، دیواری برای گرما ، دیواری برای امنیت . آنها در کلاسشان صاحب ده نیمکت چوبی شده اند که باید روی آن نشستن را به لذت تجربه کنند .

من ، هم اکنون در دهم مهرماه سال هزاروسیصد و نود و دو در چنین مکانی هستم ! باورت می شود ؟

یک جایی شبیه به آخر دنیا. دور از دسترس ، دور از هر گونه امکانات اولیه ی امروزی. کنار مردمی که خرماهای ریز وحشی ، خوراکشان می شود با نان دستپخت خودشان و دیگر ، دیگر چه ؟ در کپرها نشانی از آنچه که ما به راحتی می خریم و می خوریم و دورریزش می کنیم نیست .

خجالت می کشم از خودم و از بی خبریم ! اگر امروز من در تهران زندگی آپارتمان نشینی اما با امکانات نسبی مجهز را تجربه می کنم اینها ، سلولهای مجاور من ، پاره های تن وجودم چه می خورند ، چه می پوشند، چگونه می خوابند، به چه چیزهایی فکر می کنند ؟

مگر نه اینکه جهان هستی یک تن واحده است !

بلوچستان دارد با من حرف می زند : دیدی معده ات پذیرای آنچه با خود آورده بودی نشد ، جوابت را گرفتی ؟

کورش آهنج با بچه های خودش حرف می زند . بچه ها شادند از کادوی او : عمر، عثمان ، یاسر ، مجید، امینه، علی …

مدیر- آموزگار می گوید : روستای بُنگر کرکوکان سی خانوار ساکن دارد با جمعیتی حدود دویست نفر که البته تمام جوانهایش آنجا را ترک کرده و برای کار به بندرعباس رفته اند .

و آقای آهنج هموطنی ست که بخشش را تجربه می کند. بخشش بخشی از دارایی شخصیش را با محمود،محمد،احمد،جمیله،زهرا،عبداله،هاجر،مینا،کلثوم،سارا،حسین،یاسین و خانواده هایشان شریک می شود .

آقای آهنج می گوید : چیزهایی را که برای بچه های خودم در تهران خریده ام برای این بچه هایم هم برای یکسال تحصیلی شان تهیه کرده ام وهدایا را یک به یک به دستان کوچک بچه ها می دهد تا بزرگ شوند : 5 دفترطرحدار نه ساده که سیمی ، 6 مداد سیاه،دو مداد قرمز، سه خودکار، تراش، پاک کن ، خط کش و یک جعبه مداد رنگی 12 تایی با یک عالمه آرزوی موفقیت یکجا کادو شده اند :

6 پایه ی تحصیلی در یک کلاس تدریس خواهد شد و بچه ها حالا زندگی تحصیلی جدیدی را در این دبستان تک کلاسه پیش رو دارند .

زمان حضور برای من زنگ رفتن را گوشزد می کند چرا که چرخ طبیعت سریعتر می چرخد و هوا زودتر تاریک می شود.

سئوالات بسیاری از تک تک خانواده ها داریم اما به اجبار راهی می شویم تا از همراهانمان بپرسیم : چرا در این منطقه مانده اند ؟ چرا کسی این منطقه را نمی بیند ؟

اما جواب دادن چه سخت ، ساده است !

به گفته ی یکی از اهالی این مدرسه باعث شده است که خانواده هایی که از این مکان به کوه و کمر کوچ کرده بودند بار دیگر به روستا بازگردند و حالا همه با لبخند رضایت بدرقه مان می کنند.

و ما حرکت می کنیم وبا فاصله ای یک ساعته به دو  مدرسه ی بازسازی شده ای می رسیم . دبیرستان دخترانه ی ام البنین ومدرسه ابتدایی فاطمة الزهرا که به کمک خیرین در بخش کُتیج اخیرا بازسازی شده است .

و بعد یک آخرِدنیای دیگر ، دبستان پسرانه ی ابومسلم کُتیج است .

مدیر مدرسه از خطری که در کمین این مدرسه است می گوید. مدرسه ای که با سقف و دیوارهای در حال ریزش ، بازسازی را برنمی تابد و نظر کارشناسی ، تخریب و نوسازی آن است .

حالا فکرش را بکن . در تهران اغلب اوقات به ترکِ پنج سانتی خانه که بعد از رنگ مجدد پدید آمده است نگاه می کردی و زبان اعتراضت به کار می افتاد و اینجا ریزش چندین باره ی سقف و دیوار را شاهد بوده ای و فقط باید به فکر درس و مشقت باشی . می شود ؟

مدیر مدرسه ختم کلامش را می گوید : من سالها پیش در همین مدرسه ، محصل بودم ؛ سال اول و دوم ابتدایی را در این مدرسه درس خوانده ام و حالا بعد از قریب به سی سال ، مدیر این مدرسه هستم . این مدرسه سنی بیشتر از من دارد . از دانش آموزان شرمنده هستم که با ترس و دلهره و اضطراب زیر این سقفها و کنار این دیوارها مجبور به آموزش و یادگیری هستند !

روی درهای چوبی و شکسته و پوسیده و رنگ و رو رفته ی کلاسها ، می خوانم : کلاس دوم وحدت؛کلاس سوم ایثار ؛ کلاس پنجم ایمان ؛ کلاس ششم آینده سازان !

در را نمی بندم تا امکان فرار از ریزش ساختمان برای آینده سازانش ، وجود داشته باشد.

مدیر روی تخته ی سیاه می نویسد : ما نیازمند یاری شما هستیم و من ، فقط می توانم از نوشته اش عکس بگیرم .

برمی گردیم اما… آیا با دیدن عکسها و یادآوری آنچه که بود آب خوش از گلویم پایین می رود …؟

جلب اعتماد مجازی

 12 راهکار برای ایجاد ارتباطات موثر و جلب اعتماد در بستر شبکه های اجتماعی 

شبکه های اجتماعی یک روش فوق العاده برای برقراری ارتباط و در نهایت هدایت و پیشبرد کسب و کار با افرادی است که در حالت عادی هرگز قادر به ملاقات آنها در طول زندگی خود نمی شوید، چه برسد به اینکه بخواهید با آنها تجارت یا کسب و کاری هم به راه بیندازید!

این ابزار می تواند دری به روی روابط، تعاملات و جامعه اطراف برند شما باز کند که پیش از این برای صاحبان کسب و کار بسیار سخت و مشکل بوده است.

از طریق قدرت شبکه های اجتماعی، صاحبان کسب و کار می توانند محصولات و خدمات خود را در لحظه با افرادی که با آنها در ارتباط هستند به اشتراک بگذارند. بسیار پر قدرت! اما چگونه روابط خود را با مخاطبین باز می کنید، بگونه ای که این روابط حاصل شده، موثر و قابل اعتماد باشند و در ایجاد ارتباط دو سویه با مخاطبین به شما کمک کنند؟

در زیر 12 راهکاری را می بینید که من خودم همواره از آنها استفاده کرده و برای آغاز ارتباطات موثر و قابل اعتماد و روابط دو سویه با مخاطبین به شما پیشنهاد می کنم!

1- توجه

یک جمله قدیمی هست که می گوید: “مردم به دانسته ها و دانش شما توجهی نمی کنند، تا زمانی که بدانند شما چقدر توجه می کنید”. واژه توجه کردن و معنای ضمنی نهفته در آن جمله اشاره به توجه کردن به دیگران دارد و نه به خود شما.

زمانی که شما بخوبی به کمک کردن به دیگران توجه می کنید، این رویکرد در تمام مطالب و مواردی که در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذارید بازتابی از خودش نشان داده و شما پاسخ کار خود را ده چندان می بینید!”

2- کنجکاوی

به این سوال من توجه کنید: در نظر شما چه کسی جالب و جلب توجه کننده است؟

کسی که خودش به تنهایی آدم جالبی باشد
کسی که نسبت به شما علاقمند است؟
کسی که نسبت به شما علاقمند است و خودش هم آدم جالبی است؟
پاسخ به این سوال هم می تواند مورد دوم و هم مورد سوم باشد، اما حداقل می توان گفت که به احتمال خیلی زیاد، مورد اول نیست.

زمانی که در مورد دیگران کنجکاو نیستید، به چیزی که برای دیگران اهمیت دارد دیگر گوش فرا نداده و توجه نمی کنید (چرا که بیشتر زمان خود را بر خود و کارهای خودتان متمرکز می کنید.) زمانی که به موارد مورد اهمیت دیگران گوش نمی دهید، خیلی راحت می توان گفت به آنها و علایق آنها توجه هم نمی کنید و حتما برای آنها جالب نخواهید بود. بنابراین، همه چیز با کنجکاوی آغاز می شود. این قدم اول است.

3- مشارکت و همکاری

شما باید چیزی به مجموعه ای که در آن هستید اضافه کنید. البته چه بهتر که آن چیز، مورد با ارزشی باشد. مشارکت داشتن در شبکه های اجتماعی خیلی خوب است، اما مشارکت در کنار همکاری، این مشارکت را با ارزش تر می سازد. افرادی هستند که سعی می کنند از شبکه های مجازی دوری کنند، با این توجیه که این شبکه ها بیش از اندازه شلوغ و پر هم همه است. آنها هم درست فکر می کنند و هم در اشتباه هستند. بله، شلوغ و هم همه درست است. اما این دلیل نمی شود که از شبکه های اجتماعی دست بکشیم. در حقیقت، این خودش می تواند دلیلی باشد برای اینکه با سرعت وارد آن شوید و همکاری های با ارزشی را در آن داشته باشید و بدین ترتیب نسبت “سیگنال به نویز” را برای خودتان بالا ببرید. با انجام دادن کارهایی که دیگران انجام نمی دهند، خود را نسبت به بقیه برجسته و بارز کنید.

4- محتوا

محتوا اساس و پایه مشارکت در هر شبکه اجتماعی است – خواه این مشارکت انتشار یک مطلب در وبلاگ، یک پادکست، یک فایل ویدئویی یا یک پست در توئیتر باشد – تمامی اینها جزء فعالیت های تولید محتوا برای شما در نظر گرفته می شود. اگر پیوسته محتوای قابل توجه و جذابی تهیه کنید که بر نقاط درد مخاطبین خود توجه داشته باشد، ترکیب برنده ای در اختیار خواهید داشت.

تولید محتوای با کیفیت نیاز به وقت دارد و تولید محتوای با کیفیتی که بطور کامل بر مخاطب شما تمرکز داشته باشد نیازمند زمان بسیار زیادی می باشد. می توانید به این موضوع فقط به عنوان یک “کار خسته کننده” نگاه کنید یا آن را به عنوان یک سرمایه گذاری در نظر بگیرید. اگر به شکل دوم آن را در نظر بگیرید، مطمئنا از زمان صرف شده برای آن بازده بیشتری کسب خواهید کرد.

5- وضوح و روشنی

وضوح و روشنی در این مقوله تاثیری یکسان بر هر دو طرف مخاطب و آغاز کننده ارتباط بر جای می گذارد. بطور پیش فرض، واضح است که محتوای خوب و مناسب مفهومی واضح و روشن در خودش جای داده است. من به این موضوع “وضوح و روشنی” از نقطه نظر مخاطب نگاه می کنم. دقیقا در همین لحظه در مقوله هایی که برای آنها دارای اهمیت است، آنها بدنبال وضوح و روشنی در مطلب و محتوای ارائه شده می باشند. هر کاری که در پی انجام دادن آن باشند، همیشه با گزینه ها و انتخاب های مختلفی برای آن روبرو بوده و محتوای شما اگر در روشن ساختن موضوع به آنها کمک کند، مطمئنا محتوای تولید شده توسط شما را دوست خواهند داشت!

“محتوای شما خوب و با ارزش خواهد بود، اگر باعث شود مخاطب از فضای آکنده از سردرگمی به فضایی روشن و بدون سردرگمی وارد شود.”

سردرگمی باعث از بین رفتن با ارزش ترین منبع یک فرد می شود – و آن زمان است. اگر محتوای شما موجب از بین رفتن سردرگمی برای مخاطب شود، به وی هدیه با ارزشی داده اید.

6- گفت و شنود

در رسانه های اجتماعی، شما با تعامل و سرگرم کردن مخاطب برنده می شوید. این سرگرمی سطح بالاتری از ارتباط عاطفی است که با گفت و شنود آغاز می شود. گفت و شنود فضایی است که در آن دو یا چند نفر در حال گوش دادن و صحبت کردن با یکدیگر هستند. هم گوش دادن و هم صحبت کردن در برقراری تعامل در رسانه های اجتماعی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد. هر قدر بیشتر در گفت و شنود هایی که موجب افزایش ظرفیت جمعی شرکت کنندگان می شود، مشارکت داشته باشید، نتیجه بیشتری از این سرمایه گذاری نصیب شما می شود. هر گفت و شنودی در این فضا دارای اهمیت است. گفت و شنود یک رابطه دو سویه است و در حالیکه هیچ گفت و شنودی بطور حتم منجر به تغییر مسیر یک شغل، یک شرکت، یک رابطه یا یک زندگی نمی باشد – اما یک گفت و شنود موثر، دارای پتانسیل برای ایجاد چنین تغییراتی می باشد.

7- خلاقیت

تقریبا هیچ چیزی نمی تواند به عنوان سد و مانع حقیقی برای ورود به شبکه های اجتماعی در نظر گرفته شود – به این معنا که هر کسی در هر زمانی قادر به وارد شدن به محیط شبکه های اجتماعی می باشد. بنابراین همواره نیاز به انجام دادن کاری برای متمایز ساختن خودتان نسبت به دیگران دارید. این همان نقطه ای است که خلاقیت به کمک شما می آید.

از تخیل خود استفاده کنید و اجازه دهید خلاقیت شما با گذشت زمان در این حوزه تقویت شود. چند دقیقه وقت صرف کنید و ببینید آیا جنبه دیگری برای بیان همان مطلبی که قصد بیان آن را داشتید وجود دارد؟ چه کاری می توانید بکنید تا چیزی که در حال گفتن آن هستید، جالب تر به نظر برسد؟ آن سرمایه گذاری “بیشتر” را انجام دهید، تا از آن مزایای “بیشتر” هم برخوردار شوید!

8- شخصیت

شخصیت در اینجا خصوصیات اخلاقی و برند شخصی شماست. آن چه که هستید بیشتر از آن چه که می گویید اثر گذار است و به شدت بر درک دیگران از شما تاثیر گذار می باشد. هر قدر برند شخصی شما قوی تر باشد، کلام شما از تاثیر بالاتری برخوردار می شود – این بدان معنا است که نه تنها شما باید در فعالیت در شبکه های اجتماعی سرمایه گذاری کنید، برای رشد کردن و بهتر شدن خودتان هم باید سرمایه گذاری کنید.

9- اجتماع

شما به تنهایی نمی توانید به موفقیت های بزرگ دست پیدا کنید. شما برای این کار نیاز به کمک دیگران دارید. اگر از جنبه ای دیگر به این موضوع نگاه کنید، می بینید که اجتماع به شما نیاز دارد – همچنان که دیگر افراد موجود در جامعه نیز قادر به دست یافتن به موفقیت های بزرگ نیستند. هر کاری که می توانید برای قوی تر شدن جامعه انجام دهید در نهایت موجب منفعت برای تمام اعضای جامعه می شود.

زمانی که نوبت به چگونگی تعامل شما با جامعه می رسد، تمامی اجزاء جامعه با یکدیگر در ارتباط داخلی هستند. سطح تاثیر گذاری شما بر جامعه همزمان با سطح توجه و مشارکت شما در جامعه افزایش پیدا می کند. همچنان که سطح مشارکت شما افزایش پیدا می کند، داشتن مشارکت و توجه ارزشمند تر، آسان تر می شود. به عبارتی این یک چرخه مقدس و پاک است. اگر می خواهید آزمونی سریع از سطح مشارکت و همکاری خودتان در جامعه داشته باشید، این پرسش را از خودتان بپرسید:

اگر امروز از جامعه حذف شوم، خلاء ایجاد شده در جامعه به چه اندازه و کیفیتی خواهد بود؟

هیچ پاسخ درست یا غلطی برای این پرسش وجود ندارد، اما پاسخ به آن هر چه که باشد باید درک حدودا درستی از ارزشی که شما به جامعه می بخشید را ارائه دهد.

10- شجاعت

دو روش کاملا متفاوت برای مشارکت در رسانه های اجتماعی وجود دارد – یکی به عنوان یک فعالیت مورد علاقه و دیگری بر اساس یک وظیفه و اجبار. اگر فعالیت در این رسانه ها برای شما به عنوان یک فعالیت مورد علاقه باشد، نتایج حاصل از آن به مراتب بهتر و بالاتر از زمانی است که این کار را از روی اجبار انجام می دهید. روش فعالیت داشتن در قالب یک فعالیت مورد علاقه، اتخاذ یک جایگاه یا موقعیت معنا دار می باشد که نیازمند اعتماد به نفس و شجاعت می باشد. اتخاذ یک موضع همانند توافق و پذیرش یک مجموعه است. شما بطور خودکار به عضو یک خانواده تبدیل می شوید که اعضای آن دارای موضعی مشابه نسبت به شما می باشند. از طرف دیگر، با دیگر افرادی که موضعی مشابه با شما ندارند، غریبه و بیگانه می شوید. شما برای کنار آمدن با این موقعیت نیاز به شجاعت دارید و البته به خاطر داشته باشید که شما قادر به کسب رضایت همه نیستید.

11- تغییر

اگر دنیا به سرعت در حال تغییر کردن است، زیر سیستم رسانه اجتماعی در حال تغییر با سرعتی دو چندان می باشد.

تنها نکته و عنصر ثابت در رسانه های اجتماعی، تغییر است!

چیزی که دیروز به نظر بسیار جالب می آمد، امروز کالا یا خدمتی عادی به حساب می آید و فردا جزئی از تاریخ است. ابزار، روش ها و مدل های تعامل همه و همه تغییر می کنند. فلسفه و اصول اولیه ممکن است بدون تغییر باقی بمانند اما شیوه ظاهر شدن آنها همواره تغییر می کند. اگر خواهان دست یابی به موفقیت در عرصه رسانه های اجتماعی هستید، نباید با تغییر سازگاری پیدا کنید، بلکه باید آن را با جان و دل پذیرا شوید، باید با آن زندگی کنید و اگر در این بین به خوبی عمل کنید، ممکن است با ایده ها و مشارکت های خودتان موفق به اثر گذاری بر روند این تغییر شوید.

12- تعهد

حتما این جمله را شندیه اید که هیچ راه میانبری برای رسیدن به نقطه ای با ارزش وجود ندارد.

از آنجائیکه برای ورود به رسانه های اجتماعی موانع اندکی وجود دارد، به نظر می رسد که کسب موفقیت در این رسانه ها آسان و ساده می باشد. متاسفانه چیزی که در حال مشاهده آن هستید تنها نوک کوه یخ است. رسانه های اجتماعی موجب آسان تر شدن هیچ چیزی نمی شوند. ممکن است موجب سرعت بخشیدن به فرایند ها شوند، اما در آسان تر شدن آنها نقشی ندارند.

رسانه های اجتماعی را به عنوان یک “تقویت کننده” کاری که انجام می دهید در نظر بگیرید. اگر در حال انجام دادن کار مهمی هستید، این رسانه های اجتماعی می توانند اثر این کار را برای شما تقویت کنند. با این وجود، شما باید خودتان را برای انجام آن کار مهم آماده کنید که خود به تعهدی جدی نیاز دارد. زمانی که به عنوان یک بازیکن در رسانه های اجتماعی قرار می گیرید، نسبت به قبل، علنی تر بوده و از پوشش کمتری برخوردار می باشید – به این معنا که شما برای همگام شدن با وعده های حاصل از برند شخصی خودتان به تعهد به مراتب بالاتری نیاز دارید. اگر برای چند روز بدون ارائه “ارزشی” به مجموعه دوستان خودتان از نظرها غایب شوید، به شدت از اعتبار برند خودتان کاسته اید.

همیشه این موضوع را در نظر داشته باشید که شبکه های اجتماعی ابزاری هستند که دارای کاربردهای چندگانه می باشند. برخی از این کاربردها بسیار مفید هستند و به گسترش و رونق کسب و کار شما کمک می کنند و برخی از آنها هم می توانند بسیار هولناک باشند و در مدت چند روز، برند شما را نابود کنند. قبل از شیرجه در این اقیانوس، حتما مطالعه کافی انجام دهید، استراتژی شفافی تدوین کنید، تیم خوبی را شکل دهید و خود را مجهز به همه وسایل نجات کنید.

آموزش نیکی به دیگران

شاید نیازی به گفتن نداشته باشه که همه ما هر روز اطراف خودمون با مشکلات زیادی برخورد می کنیم. یه بخشی از این مشکلات اجتماعیه یا به یه تعبیری مشکلاتیه که کل اجتماع باهاش مواجهه و یه بخشی هم مشکلات فردی آدماست. خب میشه با دو نوع دید به این نوع مشکلات نگاه کرد.

یه دید اینه که دولت مسوولیت حل خیلی از مشکلات رو به عهده داره. مثلا اگر شیوع بیماری های قلبی زیاد شده، دولت باید ریشه یابی کنه و مثلا کارهایی بکنه که آلودگی هوا کمتر بشه یا کاری کنه که مردم غذاهای طبیعی بیشتر استفاده کنن و مانند این ها.  اما دید دومی هم وجود داره. اون دید هم اینه که هر کدوم از آدما چه کاری واسه رفع یا پیشگیری از این مشکلات می تونن انجام بدن.

فکر می کنم مشخصه که پیشگیری از مشکلات اجتماعی یا حل اصولی اونا، کاریه که به عهده دولت هاست، اما در خیلی از موارد چنین اتفاقی نمیفته. مثلا به خاطر طراحی غلط سیاست ها یا به خاطر اجرای غیراصولی طرح های خوب یا به هر دلیل دیگه ای ممکنه خیلی از مشکلات حل نشن یا حتی توسعه پیدا کنن.

در چنین موقعیتی، اگه همه آدما یا اغلبشون صرفا به فکر زندگی شخص خودشون باشن، نتیجش اینه که جامعه محل آرام و امنی برای زندگی آدما نخواهد بود. اما اگه بنا به فرض، مشکلات زیادی تو جامعه وجود داشته باشه، اما آدما واسه همدیگه دل بسوزونن و در حد بضاعتشون به هم کمک کنن موضوع متفاوت خواهد بود.

همه این ها رو گفتم که به این نتیجه برسم که اگر در جامعه اغلب آدما نسبت به مشکلات بقیه بی تفاوت نباشن و به حل این مشکلات کمک کنن، کیفیت زندگی همشون بهتر میشه و این اتفاق تنها در صورتی میفته که آدما نیکی کردن را یاد گرفته باشن و به اون عادت کرده باشن.

حالا سوال اینجاست که چه طور میشه نیکی را به آدما یاد داد. فکر می کنم که پاسخ دقیق این سوال را روانشاس ها با کمک جامعه شناس ها باید بدهن چون این مساله هم از یک طرف به روان و آموزش فردی بستگی داره و از طرف دیگه یه موضوع اجتماعیه. اما به نظر من چند تا نهاد اثرگذار هستن که اونا به خاطر اثرگذاری جدیشون باید این کار را انجام بدن. شاید به ترتیب توانایی اثرگذاری این نهادها عبارتند از خانواده، مدرسه و رسانه.

این جا باید به یه تعداد سوال پاسخ داد. مثل این که این نهادها چه کاری باید بکنن، به عبارتی چه چیزی را به چه روشی باید به آدما یاد بدهن؟ وقتی خیلی از پدر مادرها عادت به نیکی ندارن، چه طور میشه توقع داشت که اونو به فرزندانشون یاد بدن؟ آیا مدارس قابلیت انتقال چنین مفاهیمی رو به بچه ها دارن؟ آیا معلم ها با وجود مشکلات معیشتی فراوون می تونن چنین کاری رو انجام بدن؟ آیا رسانه ای هست که بشه روی اثرگذاریش حساب کرد؟ به غیر از این ها، آیا موسسات خیریه نمی تونن سازمان های مناسبی برای آموزش نیکی باشن؟ و سوالات فراوون دیگه.  من سعی می کنم پاسخ های خودمو به این سوالات در این صفحه بنویسم و امیدوارم این فعالیت های فکری عاقبتش اجرایی بشهJ

آموزش نیکی توسط خانواده

معلومه که خانواده تو شکل گیری شخصیت آدما اثرش از هر نهاد دیگه ای بیشتره. آدما سال های اولیه زندگیشونو که سال های شکل گیری عادات رفتاریشونه اغلب در خانه هستن و در سال های بعد هم بخش زیادی از زمانشونو در خانه می گذرونن. بنابراین، پدر مادرها خیلی می تونن در عادت دادن فرزندانشون به نیکی موثر باشن.

حالا سه تا سوال مهم هست که باید بهشون پاسخ داد:

•         چه طوری باید به والدین انگیزه داد که نیکی کردن را به فرزندانشون یاد بدن؟

•         والدین چه چیزهایی را باید به فرزنداشون در مورد نیکی یاد بدن؟

•         این کار رو چه طوری باید انجام بدن؟

فکر میکنم یه بخش زیادی از خانواده ها هستن که علاقه مندن بچه هاشون اهل نیکی بار بیان گرچه ممکنه در عمل هیچ کاری برای این که این اتفاق بیفته انجام ندن. توی کشور ما بسیاری از مردم اعتقادات دینی دارن و همین شاید کافی باشه برای این که علاقه مند باشن بچه های نیکوکاری داشته باشن. حتی آدمای بدون اعتقادات هم شاید از داشتن بچه های اهل نیکی خوششون بیاد چون تو زمانی که خودشون به کمک بچه هاشون نیاز پیدا میکنن، چنین بچه هایی بیشتر به کارشون میان. با همه این اوصاف، اگر قرار باشه پدر مادرا آموزش ببینن که چگونه نیکی را آموزش بدن، باید اول انگیزه هاشونو برای این کار تقویت کرد.

فکر می کنم برای تقویت انگیزه پدر مادرا باید یه چیزهایی را بهشون یادآوری کرد. مثلا مواردی مثل این ها:

•         توی متون دینی مون داریم که پدر و مادر بعد از رفتن از این جهان، از نیکی های فرزند صالح شون بهره می برن.

•         میشه دید که آدمایی که اهل نیکی هستن روان های سالمی دارن و بانشاط هستن. بچه ها هم از این قاعده مستثنی نیستن.

•         بچه هایی که انگیزه کمک کردن به دیگران رو دارن کمتر از اون هایی که چنین انگیزه هایی رو ندارن در معرض انحرافات اخلاقی هستن.

•         این که آدم ببینه بچه هاش نیکی می کنن و اهل گره گشایی هستن لذت بخشه – اصلا چه انگیزه ای بهتر از این؟!

اما در مورد این سوال که والدین چه چیزهایی را باید به فرزندانشون یاد بدن، فکر می کنم چند تا مورد زیر را باید به بچه هاشون یاد بدن:

1.       شاید اولین چیزی که بچه ها باید یاد بگیرن اینه که اگر دیدن کسی مشکلی داره و اونا می تونن بهش کمک کنن، بی تفاوت نگذرن. به روش های مختلف میشه اینو به بچه ها یاد داد. نمونه های زیادی میشه مثال زد از روش هایی که باعث میشه این مورد به بچه ها آموزش داده بشه. مثلا پدر داره همراه فرزندش توی خیابون راه میره و میبینه که یه پیرزن یا یه نابینا می خوان از خیابون رد بشن. کمک کردن به این آدم در مقابل فرزند حتما اثر خودشو در ذهن فرزند میگذاره. یا مثلا کمک به آدمی که سوخت خودروش تموم شده یا ماشینش خراب شده و نیاز به کمک داره و موارد دیگری مثل این ها.

2.       نشون دادن روش های مختلف نیکی به بچه ها. باید به بچه ها یاد داد که روش های مختلفی برای حل مشکلات مردم و خوشحال کردن اونا وجود داره و البته ابتدا خود پدر و مادر باید این روش ها رو بدونن. مثلا سر زدن به پدربزرگ و مادربزرگ ها، عیادت از مریض های فامیل، کمک به همسایه ها واسه حل مشکلاتشون و مانند این موارد.

3.       نشون دادن قواعد نیکی. میشه به بچه ها یاد داد که کار نیکو به خاطر لذتش باید انجام داد؛ باید حرمت آدما رو موقع کمک به اونا حفظ کرد؛ باید موقع کمک به بقیه گشاده رو باد و سایر قواعد.

خیلی مهمه که از ترفندهای آموزشی هم برای آموزش نیکی به بچه ها استفاده بشه. مثلا:

•         موقع کمک به دیگران اگر امکانپذیره بچه ها رو هم باید شریک کرد. مثلا اگر قراره یه پیرزن رو از خیابان رد کنیم یه دستشو بدیم به دست فرزندمون یا اگر قراره پولی به عنوان صدقه پرداخت بشه، بهتره پول را به فرزندمون بدهیم که پرداخت رو انجام بده.

•         اگر فرزندمون کار نیکی انجام میده، باید حتما تشویقش کنیم. این کار باعث میشه به تدریج تصویر خوبی از نیکی در ذهنش شکل بگیره و از نیکی لذت بیشتری ببره.

اما باید کسانی باشند که آموزش نیکی را آموزش بدن. به نظر می رسه برای چنین کاری میشه از روش های مختلف زیر استفاده کرد:

1.       آموزش توسط موسسات خیریه. با توجه به این که آموزش اثرات ماندگار و عمیقی می تونه داشته باشه، بنابراین، یکی از فعالیت های موسسات خیریه می تونه آموزش نیکوکاری باشه. این کار می تونه از طریق برگزاری سمینار، برگزاری کلاس برای والدین و مانند این ها انجام بشه.

2.       آموزش از طریق کتب و جزوات آموزشی. میشه از طریق کتبی که در حوزه های روانشناسی و آموزش نوشته میشه، روش آموزش به والدین منتقل بشه.

3.       آموزش از طریق رسانه ها.

4.       آموزش از طریق مدارس. مدارس می تونن با برگزاری جلسات آموزشی برای والدین، روش های آموزشی را با والدین در میون بذارن.

1. آموزش از طریق موسسات خیریه:

همون طور که در انجام دادن کارهای انتفاعی یا درآمدزا، باید سعی کرد که بهترین روش انتخاب بشه، برای کارهای عام المنفعه و خیر هم بهتره بهترین روش انتخاب بشه. به عبارتی، آدمای نیکوکار باید یاد بگیرن که کار خیرشونو به روشی انجام بدهن که بالاترین راندمان یا بازدهی رو داشته باشه.

موسسات خیریه منابعی در اختیار دارن که با اون منابع میشه کارای مختلفی انجام داد. طبعا این موسسات باید از بین روش های موجود، بهترینو انتخاب کنن. نکته مهم این جاست که بسیاری از اوقات، بهترین روش آموزش دادنه. این آموزش دادن می تونه به دو شکل زیر باشه:

• آموزش آدمای نیازمند

• آموزش کمک به آدمای نیازمند

در مورد اولی که خب از قدیم یه ضرب المثل واسش گفتن که خیلی حکیمانه و گویاست که “به جای ماهی دادن به آدما، ماهی گرفتنو باید یادشون داد”. نکته جالب این جاست آموزش ماهی گرفتن، خرجش کمتر از ماهی دادنه اما وقتی شما به یه کسی ماهی گرفتنو یاد میدی، اونو تا آخر عمرش بی نیاز می کنی، ولی وقتی بهش ماهی می دی، برای مدت کوتاهی نیاز غذاییشو برطرف می کنی.

در این مطلب قرار نیست در مورد آموزش به آدمای نیازمند صحبت بشه، بلکه قصد اینه که در مورد آموزش نیکوکاری مطالبی طرح بشه. چیزی که می خوام بگم اینه که خیلی خوبه موسسات خیریه بخشی از بودجه یا منابعی که دارنو اختصاص بدهن به آموزش نیکوکاری. به نظرم این کار بازدهی بسیار بالایی داره، زیرا:

• بسیاری از روش های آموزشی برخلاف خیلی از کارهای عام المنفعه هزینه بالایی نداره.

• منابع انسانی فراوونی وجود داره که با آموزش میشه اونا رو به انجام کارای خیر ترغیب کرد و اون وقت اونا خودشون از منابع شخصی یا با جمع کردن منابع دیگران، منشا خیر میشن.

• آموزش میتونه به سرعت توسعه پیدا کنه، در حالی که خیلی دیگه از کارای خیر این طوری نیست.

حالا سوال اینه که یه موسسه خیریه چه چیزایی رو باید یاد بده و به چه کسایی. فکر می کنم که موارد زیر از پاسخ های ممکن به این سواله.

آدمای صاحب مال فراوونی هستند که دلشون می خواد قبل از رفتنشون از این دنیا یه اثر خیری از خودشون به جا بذارن. فکر کنم هر آدم نرمالی که صاحب ثروت باشه چنین خواسته ای داره. اما خیلی از این آدما به خاطر مشغله کاری زیاد یا ندونستن بهترین روش یا به خاطر عقب انداختن این کار، آخرش هم نمی تونن کاری که میخوان انجام بدهن. آیا یه موسسه خیریه واقعا نمی تونه نقشی در این زمینه داشته باشه، یعنی یه روش شسته و رفته رو به این جور آدما معرفی کنه و ترغیبشون کنه که چنین کاری رو با مکانیزمی که احتمال فساد توش نیست انجام بدن؟

چه قدر ایرانی در خارج از ایران زندگی می کنند که سنشون بالا رفته و دوست دارن قبل از رفتن، یه کار خیری واسه مردم روستاشون، شهرشون یا کشورشون انجام بدن. کافیه واقعا کسانی پیدا بشن که روش انجام این کارا رو نشونشون بدن یا روش هایی رو طراحی کنن که اون آدما مطمئن بشن پولشون حتما صرف یه کار خیری میشه که باقی می مونه.

چه قدر خانم های خانه دار هستند که وقت اضافی فراوونی دارن و از این که وقتشون با انجام یه کار خیر پر میشه لذت خواهند برد و چه کسی هست که بهشون یاد بده چه طوری می تونن این کارو انجام بدن؟

چه قدر دخترای مجرد بیکار که تنها به دنبال پر کردن وقتشون هستند و به دنبال کاری برای سرگرم شدن. خب آیا واقعا نمیشه کاری کرد که بخشی از وقت این ها صرف حل مشکل آدمایی بشه که مشکل دارن؟

اگه بخوایم این فهرستو ادامه بدیم موارد متعدد دیگه ای رو میشه بهش اضافه کرد. با این وصف، واقعا فکر می کنم که لازمه بخش عمده توان آدمایی که می خوان کار خیر کنن و وقت و منابع موسسات خیریه باید صرف آموزش بشه.

برای این که جواب قدری روشن تر بشه، بهتره این طوری گفت که میشه موسسات خیریه ای را صرفا با ماموریت آموزش ایجاد کرد به طوری که مثلا به یکی از روش های زیر کار کنن (طبعا ایجاد چنین موسساتی نیاز مالی زیادی نخواهد داشت و بنابراین تعداد زیادی از افراد خوش فکر و خوش نیت می تونن دست به تاسیس چنین موسساتی بزنن).

• حرفه های زیادی هستن که اگر آدما اونا رو یاد بگیرن می تونن کسب درآمد کنن. نمونه هایی از این حرفه ها تایپ کامپیوتری، آرایشگری، خیاطی و مانند این هاست. اگر دختران خانواده های نیازمند چنین مشاغلی را یاد بگیرن به احتمال زیاد می تونن باهاش کسب درآمد کنن. از طرفی بسیاری از دختران مجرد در خانواده های متوسط یا مرفه هستن که این حرفه ها رو بلدن و مقدار زیادی از وقتشون هم تو خونه تلف میشه. یه موسسه خیریه می تونه با هدف آموزش حرفه ای دختران خانواده های نیازمند تشکیل بشه و از دخترای داوطلبی استفاده کنه که وقت فراغتشون زیاده. به عبارتی ماموریت این موسسه میشه ایجاد ارتباط بین این دو تا گروه. این طوری هر دوی این گروه ها منتفع میشن.

• خیلی از آدما هستن که به کمک مالی نیاز ندارن و فقط دوست دارن کسی یا کسانی به اونا سر بزنه، باهاشون حرف بزنه، بهشون لبخند بزنه و شاید به درد دلشون گوش بده. نمونه هاش هم زیادن. مثلا سالمندایی که تو خونه سالمندان هستن یا معلولایی که تو تو آسایشگاه ها هستن. کافیه یه موسسه خیریه کارش رو همین بذاره که به آدما یاد بده و همین طور تذکر بده که می تونن ماهی یک بار یا حتی سالی یک بار به این جور آدما سر بزنن و با هدیه ای یا حتی لبخندی خوشحالشون کنن. معلومه که این کار آموزشی خرج زیادی نداره و میشه به روشای مختلف انجامش داد، مثل مقاله نوشتن تو روزنامه ها و مجلات، ارسال ایمیل واسه آدما، برگزار کردن جلسات آموزشی در دانشگاه ها یا مساجد و … .

خلاصه این که اولا آموزش روش بسیار خوبی واسه توسعه کارای خیره و ثانیا چون هزینه زیادی نداره خیلیا می تونن انجامش بدن.

کاش یه روزی بیاد که همه آدما بخشی از وقتشون در هفته یا ماه رو واسه یه کار خیری که دوست دارن بذارن.

2. آموزش از طریق نشریات:

 در سایر کشورهای دنیا، از رسانه هایی مثل کتب برای آموزش نیکوکاری استفاده می کنن و چیزهایی مثل روش مدیریت موسسات خیریه، روش های جلوگیری از اشتباه در فعالیت های خیریه و مواردی مثل این ها را آموزش می دن.

با این وصف، شاید خوب باشه که توی این کشور هم آدمایی که تجربه کارای خیر دارن، این تجارب رو مکتوب کنن. موضوعاتی که باید در موردش مطلبی نوشت طبعا موضوعاتیه که مشکلات و تجارب ناموفق فراوون داره. مثلا فراوون هستن آدمایی که وصیت می کنن جایی پس از مرگشون وقف فلان کار خیر بشه، اما بعد از مدتی از مرگشون، به خاطر عدم تامین مالی، مدیریت نامناسب یا بی توجهی متولیا، موقوفه بلااستفاده میشه یا حتی ازش سوء استفاده میشه. بنابراین، یکی از موضوعات خیلی مناسب برای تحقیق و نوشتن کتاب، روش ایجاد موسسات خیریه است، طوری که پس از اتمام حیات خیـّر هم، برای مدت طولانی موسسه خیریه یا موقوفه منشا خیر بشه.

یکی دیگه از موضوعات مناسب برای کار، روش مدیریت موسسات خیریه است. توی کشور ما خیلی از موسسات خیریه توسط آدمای با سن بالا ایجاد و مدیریت میشه، آدمایی که نه اندیشه جوون دارن و نه انرژی کافی واسه کار جدی. خیلی از اوقات آدمای مسن یکی از اهدافشون از ایجاد یا اداره موسسات خیره، ایجاد اشتغال و سرگرمی واسه خودشونه. این یکی از آفت های این موسساته. اگر آدما قبل از رسیدن به سن بالا یا پیدا کردن شرایط تاسیس یک موسسه خیریه، روش ایجاد و مدیریت رو یاد بگیرن، این موسسات یا مراکز نتایج خیلی بهتری به دست می آرن.

شاید بشه موضوعات دیگه ای هم واسه کتاب نوشتن پیدا کرد. توی زمینه خیریه کتاب توی کشور ما فراوون نوشته شده، اما متاسفانه کتابا خیلی کاربردی نیستن و بیشتر در حد جمع آوری و تنظیم مطالب هستن، در صورتی که برای بهبود وضعیت موجود باید روش های فعلی نقد بشن و روش های جدید انجام کارای خیر طراحی بشه. واقعا لازمه که کتب موجود برای مخاطبایی نوشته بشه که نیازمند و تشنه مطلبن تا نوشتن کتاب نهایتا نتیجه اجرایی داشته باشه.

شاید گفتن یه نکته هم مفید باشه. خانواده، مدرسه، دوستان، تلویزیون، فیلم ها، کتب، مجلات و خلاصه آدمایی که دور و برمون هستن منشا شکل گیری اهداف و آرزوهای ما هستن، آرزوهایی مثل دکتر و مهندس شدن، پولدار شدن، داشتن فرزندانی با فلان ویژگی ها، داشته خانه یا ویلایی با فلان مشخصات و خیلی چیزهای دیگه. وقتی یه آرزویی به طور جدی در ذهن کسی رسوخ کنه یا به عبارتی یک خواسته در وجود کسی واقعا قوت بگیره، احتمال تحقق اون خواسته زیاده. خب یکی از آرزوهای جدی آدما میتونه انجام دادن یک کار خیر بزرگ باشه. فکر می کنم از زمینه نوع دوستی که توی آدما وجود داره خیلی خوب میشه برای ایجاد چنین آرزویی در اونا استفاده کرد.

آیا واقعا نمیشه کاری کرد که بچه های این جامعه یا بخشی از اونا از بچگی این آرزو تو وجودشون شکل بگیره که وقتی سنشون بیشتر شد و توانایی شون بالاتر رفت، یه کار خیر موثر و بادوام رو راه بندازن. کسی که بتونه چنین بذری رو تو ذهن بچه ها بکاره کاری کرده کارستون!

به نظرم از روشای مختلفی واسه چنین کاری میشه استفاده کرد. مثلا:

•یکی از کارای خیلی موثر، انتشار زندگی نامه های آدمای نیکوکار موثر در ایران وجهانه. فکر می کنم زندگی نامه این آدما مثل تابلوهای زیباییه که اگه در معرض دید باشه می تونه باعث خلق تابلوهای جدید بشه. مثلا زندگی نامه آدمایی مثل مادر ترزا یا نمونه های ایرانیش اگه فراوون نقل بشه قطعا آثار خودشو به جا می ذاره.

• یکی دیگه از کارایی که می تونه باعث بشه آدما انگیزه کارای خیر رو پیدا کنن، نشون دادن مشکلات بقیه است و به خصوص به بچه ها که ذهنشون هنوز پاکه. چه قدر خوبه بچه ها رو ببرن مثلا تو محلات فقیر شهر یا حتی مناطق محروم دورافتاده تا مثلا خونه های محقر، وسایل کم و کهنه، کوچه های تنگ و باریک، آدمای افسرده و مریض و خلاصه گرفتاریا و مشکلات فقرا رو ببینن. این دیدنا همراه با تعریف زندگی آدمایی مثل مادر ترزا حتما می تونه در شکل گرفتن آرزوی نیکوکار شدن در بچه ها موثر باشه (البته این نوع آموزش به نشریات ارتباطی نداره!)

•روانشاسا میگن که آدم به هر چی فکر کنه همون موضوع در ذهنش بزرگ میشه، چه خوب و چه بد. این مطلب در مورد اخبار و مطالب رسانه ها هم صادقه. چرا رسانه ها نباید خیر کارای خوب رو بزرگ نشون بدن؟ چرا خبر ساخت یه مدرسه جدید توسط یه آدم خیر نباید در مقیاس وسیع منتشر بشه؟ چرا خبر فداکاری های آدما نباید تیتر درشت بشه؟ فکر می کنم روزنامه ها و سایر نشریات به هر حال اثر جدی در ترویج نیکی می تونن داشته باشن.

خلاصه خوبه که مولفا، مترجما، ناشرا و سردبیرا دغدغه ترویج نیکوکاری رو داشته باشن.

3. آموزش از طریق کتب درسی:

 توی نظام آموزشی ما خیلی از مطالبی که بچه ها باید یاد بگیرند، توی برنامه درسی بچه ها گنجونده نشده. مثلا چند نوع از این مطالب اینهاست:

•  مطالب مربوط به بهداشت روانی.

• مطالبی در مورد روش های پیشگیری و درمان بیماری های رایج.

• مطالبی در مورد ایمنی فیزیکی در زندگی

• مطالبی در ارتباط با اخلاق حرفه ای

• مطالبی در مورد اخلاق در روابط اجتماعی

• مطالبی در مورد نظم و برنامه ریزی

اما تا بخواین، مطالبی توی کتب بچه ها هست که واقعا یا بی فایده است یا کم فایده. از این هم فراوون میشه مثال زد. چه قدر از مطالب کتابای درسی تاریخ واقعا توی زندگی آدما به کار می آد؟ این همه اسم و تاریخ و امثال این ها، آیا واقعا در زندگی فعلی یا آتی بچه ها اثر داره؟ جغرافیا هم باز به شرح ایضا. چه قدر عدد و رقم و اسم بود که یاد گرفتیم، ولی واقعا از یاد گرفتن اونا چه چیزی عایدمون شد؟ من هنوز متوجه نمی شم که دونستن مقدار بارندگی در چراپونچی یا ارتفاع قله کلیمانجارو چه فایده ای داره. از سایر درس ها هم میشه مثال زد. نکته جالب اینجاست که این همه انرژی از معلما و شاگردا صرف یادگیری چنین چیزایی میشه ولی تقریبا هیچ کس به فکر تغییر این فرآیند نیست.

بگذریم. یکی از مطالب مهمی که میشه از طریق کتب آموزشی به بچه ها آموزش داد، همین نوع دوستی و خیرخواهیه. حداقل میشه گفت که اگر هم نشه از طریق کتب درسی چنین چیزایی رو به همه بچه ها آموزش داد، وجود چنین مطالبی به هر حال اثر مثبتی روی بچه ها خواهد داشت.

من یادمه که در زمان ما که در کتب درسی، اعم از ابتدایی، راهنمایی یا دبیرستان، اصولا به طور مستقیم یا غیرمستقیم هیچ مطلبی در مورد مفاهیم نوع دوستی و خیرخواهی وجود نداشت. من متخصص آموزش یا مدیریت آموزش نیستم، اما فکر می کنم میشه از این ایده ها در کتب درسی استفاده کرد:

•توی این کشور خیلی از خانواده ها هستن که از خیلی جهات، مثلا آب آشامیدنی، بهداشت، تغذیه، مسکن، شغل، امنیت و خیلی چیزای دیگه محرومن و به دلایلی تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی هم نیستن. خب چه ایرادی داره که توی کتب درسی بچه ها، روش های مختلف کمک آدمای خیرخواه به این خانواده ها با تصویر یا متن به بچه ها نشون داده بشه؟ این روش کمک نمی کنه بچه ها یاد بگیرن که تنها راه کمک کردن به بقیه، دادن پول نیست و میشه با صرف زمان یا دادن اطلاعات یا امانت دادن وسایل یا قرض دادن یا خیلی روش های دیگه به بقیه کمک کرد؟

•چرا بچه های این کشور باید بدونن فلان شاعر سبک عراقی کی به دنیا آمده و کی مرحوم شده، اما نباید بدونن که آدمای نیکوکار اثرگذار این کشور چه کسانی بوده اند و چه کارایی کرده اند؟

•یه کارایی هست که فکر می کنم واقعا باید توی کتب درسی تحسین بشه. نمونه اش، ایجاد اشتغال یا کارآفرین بودن به خصوص در مناطق محرومه. خب دلیلش هم معلومه دیگه.

یه نکته در مورد آموزش روش های نیکوکاری با کتب درسی به نظرم خیلی مهمه. نباید این موارد به هیچ وجه در امتحانات بیاد. چون این کار قطعا می تونه آثار معکوسی روی خیلی از بچه ها بذاره. برای آموزش نیکی هم مثل خیلی چیزای دیگه، باید یه کاری کرد که بچه ها خاطره خوشی از یادگیری داشته باشد و لازم نباشه بالاجبار مطالب رو یاد بگیرن.

فکر می کنم، یه نشریاتی مثل نشریه رشد که توی مدارس توزیع می شن هم می تونن توی این زمینه منشا خیر بشن.

کاشکی یه روز بیاد اهمیت سیستم آموزشی درک بشه.

100 راه کمک به نیازمندان و افراد فقیر جامعه

در این مقاله قصد داریم 100 راه کمک به نیازمندان و افراد فقیر جامعه که در کنار ما، از نزدیکان و دوستان ما هستند را باهم مرور کنیم. شاید یکی از این را‌ه‌ها مناسب وضعیت ما باشد و بتوانیم برای کمک به نیازمندان از آن راه به نیکوکاری مشغول شویم.

افراد نیازمند نیاز به احساس دلسوزی و ترحم از هیچ سمتی را ندارند. آن‌ها تنها با همراهی یک جامعه پویا می‌توانند از فقر و نیازمندی خود خارج شوند. جامعه‌ای پویا است که افراد جامعه در رابطه‌ای ساختارمند و ایمن بتوانند از خدمات و سرمایه‌های ملی خود استفاده کنند و اگر شکافی ایجاد شد با همراهی هم بتوانند آن را از بین ببرند.

کمک به نیازمندان نیازمند عمل اجتماعی و دولتی است.

برای اینکه بتوانید به فقرا کمک کنید نیازی نیست که ثروتمند باشید. در بسیاری از روش‌های نیکوکاری به پول احتیاجی ندارید.

شما حتی می‌توانید این کار را با دوستان یا یک موسسه خیریه انجام دهید تا هزینه‌های خود را به حداقل برسانید و  کمک بیشتری نیز در نیکوکاری خود داشته باشید. علاوه بر این، مجبور نیستید برای این کار زمان زیادی اختصاص دهید؛ می‌توانید در کنار دیگر کارهایتان نیز آن را مدیریت کنید.

100 راه کمک به نیازمندان و افراد فقیر جامعه

در اینجا 100 راه ساده را به شما معرفی می‌کنیم که می‌توانید با انجام آن‌ها به فقرا و نیازمندان کمک کنید:

  1. هفته‌ای یک‌بار با یک وعده‌ی غذایی از یک خانواده یا فرد نیازمند حمایت کنید یا هزینه آن را کمک کنید.
  2. در تامین هزینه مدرسه کودکان نیازمند شرکت کنید و از آن‌ها حمایت مالی کنید.
  3. لباس‌های جدید یا استفاده شده خود را که دیگر نمی‌پوشید را با نیازمندان به اشتراک بگذارید، مانند پویش دیوار مهربانی
  4. به نیازمندان کمک کنید تا هزینه‌های پزشکی و مراقبت‌های پزشکی خود را پرداخت کنند.
  5. به آن‌ها خدمات دندان‌پزشکی رایگان دهید.
  6. از واکسیناسیون کودکان فقر حمایت مالی کنید.
  7. از معاینات سلامتی نیازمندان حمایت کنید.
  8. خدمات ارایشی رایگان به فقرا بدهید. مانند کوتاه کردن مو
  9. وسایل شخصی مورد نیاز آن‌ها را رایگان تامین کنید.
  10. برای استخدام بیکاران موقعیت شغلی ایجاد کنید و به آن‌ها فرصت‌های کاری مناسب بدهید.
  11. می‌توانید با تامین مصالح ساختمانی به ساختن خانه برای نیازمندان کمک کنید.
  12. برای نقاشی خانه نیازمندان داوطلب شوید.
  13. مبلمان قدیمی خود را اهدا کنید.
  14. تلفن‌های قدیمی و وسایل الکترونیکی که دیگر استفاده نمی‌کنید را اهدا کنید.
  15. کتاب‌های را که قبلا خوانده‌اید به فقیران و به‌خصوص دانش‌آموزان نیازمند اهدا کنید.
  16. برای کودکان فقیر و بی‌سرپرست اسباب‌بازی بخرید.
  17. به نیازمندان و کارتن‌خواب‌ها کمک کنید تا یک خواب راحت را تجربه کنند با اهدای یک بالش نرم، پتو تشک و دیگر وسایل خواب.
  18. با اهدای وسیل روشنایی خانه نیازمندان را روشن کنید.
  19. در ساخت یک مرکز ورزشی (زمین بسکتبال یا سالن ورزشی) مشارکت و کمک کنید.
  20. در انتخابات به کسانی رای دهید که به راستی و نه دروغ، برنامه برای فقرزدایی دارند.
  21. به افراد فقیر آگاهی انتخاباتی برای رای دادن به کسی که نیاز آن‌ها را تامین می‌کند بدهید.
  22. به مجازات و زندانی کردن سیاست‌مداران فاسد که باعث فقیر شدن مردم می‌شود کمک کنید.
  23. به موسسات خیریه مورد اعتماد و فعال کمک کنید. صدقه آنلاین
  24. از پرورشگاه‌ها بازدید کنید.
  25. کودکان بی‌سرپرست را به فرزندی قبول کنید یا حامی یک کودک باشید.
  26. به خانه سالمندان بروید و برای آن‌ها لباس، میوه و چیزهایی که نیاز دارند، ببرید.
  27. به زندانیان فقیر کمک کنید و برای آن‌ها وسایل مورد نیازشان را خریدار کنید.
  28. به جای چانه زدن با کسب ‌وکارهای کوچک و نیازمند با مبلغ بیشتری از محصول ‌آن‌ها حمایت کنید.
  29. از طریق فعالیت‌هایی مانند کنسرت و اجراهای سرگرم کننده، برای قربانیان فاجعه مانند سیل‌زدگان حمایت مالی جمع کنید.
  30. از طریق رسانه‌های اجتماعی، وبلاگ نویسی، تبلیغات و سایر تبلیغات آنلاین، حامیانی را برای افراد نیازمند پیدا کنید.
  31. از شرکت‌هایی محصولاتتان را خریداری کنید که در فقرزدایی و کمک به نیازمندان فعالیت می‌کنند.
  32. از مشاغل محلی خود پشتیبانی کنید. آن‌ها خدمات محلی ارائه می‌دهند پس ملزم به پرداخت مالیات هستند که برای کمک فقرا از طرف دولت مفید است.
  33. برخی از محصولات تجاری خود را به صورت رایگان به فقرا ببخشید.
  34. خدمات تخصصی خود را به صورت رایگان به کسانی که قادر به پرداخت هزینه آن نیستند، ارائه دهید.
  35. به نیازمندان رایگان آموزش دهید تا با کسب مهارت بتوانند معیشت خود را بهبود بخشند.
  36. برای ایجاد تعاونی‌ها به جامعه کمک کنید.
  37. به افراد نیازمندی که توانایی دارند، کمک کنید تا به مصاحبه‌های شغلی بروند. مانند تهیه رزومه و لباس برای آن‌ها.
  38. بذر و کود برای کشاورزان نیازمند تهیه کنید.
  39. به ماهیگیران تورهای جدید ماهیگیری و سایر تجهیزات ماهیگیری اهدا کنید.
  40. به روستاییان نیازمند کمک کنید تا از منابع طبیعی و گردشگری خود محافظت کنند تا منبع درآمدشان از بین نرود.
  41. به نیازمندان در برنامه‌ریزی مالی‌ و حقوقی‌شان کمک کنید.
  42. به نیازمندان مشاوره خانوادگی رایگان بدهید.
  43. آن‌ها را با ارزش‌های خود و خانواده‌شان آگاه کنید.
  44. آن‌ها را از حقوق و امتیازات خود بعنوان یه شهروند آگاه کنید تا مورد ظلم افراد صاحب قدرت قرار نگیرند.
  45. با حمایت سایر شهروندان و سازمان‌های محلی بیمارانی که قادر به بستری شدن در بیمارستان نیستند را به بیمارستان‌ها و اورژانس‌ها معرفی کنید تا آن‌ها را پذیرش کنند.
  46. به فقرا و نیازمندان وام بدون بهره بدهید.
  47. به ‌آن‌ها کمک کنید تا بدهی‌های خود را پرداخت کنند.
  48. روز تولد یا سایر مناسبت‌های خاص خود را در یک پرورشگاه یا با یک مرکز مختص نیازمندان جشن بگیرید.
  49. برای افراد مشهور و نیازمند جشن تولد بگیرید.
  50. برای نیازمندان خالصانه دعا کنید و هم‌زمان اقدامات نیکوکاری را نیز دنبال کنید.
  51. به ساخت عبادتگاه برای افاد نیازمند کمک کنید. کلیسا مسجد و…
  52. به ساخت آموزشگاه‌ها و مدارس برای نیازمندان کمک کنید.
  53. در تامین تجهیزات مدارس مشارکت کنید.
  54. آموزش‌های توانمندسازی به نیازمندان را شروع کنید.
  55. صرفه‌جویی کردن در منابع به کاهش فقر جامعه می‌تواند کمک کند.
  56. با آموزش صحیح به فقرا کمک کنید تا محیط خود را تمیز کنند.
  57. به کاشت درختان و فضای سبز برای نیازمندان کمک کنید.
  58. در مورد جوامع حاشیه نشین تحقیق کنید و با انجام مصاحبه و داده‌های مهم را جمع آوری کنید. گزارش خود را خلاصه کنید و آن‌ها را با دولت و عموم مردم به اشتراک بگذارید تا آگاهی و نگرانی درباره فقر در کشور افزایش یابد.
  59. صحیح بهداشتی و شخصی، به جامعه فقیر در مبارزه با بیماری‌ها کمک کنید.
  60. صدای مداوم فقرا باشید. اگر یک وبلاگ نویس یا یک تأثیرگذار در رسانه‌های اجتماعی هستید، صدای آن‌ها باشید.
  61. از افراد طبقه پایین کمک، ایده و مشاوره بخواهید تا احساس کنند که آن‌ها نیز در جامعه نقش‌هایی را دارا هستند.
  62. برای نیازمندان برنامه‌های سرگرمی مانند تماشای فیلم برگزار کنید.
  63. اگر هنرمند هستید برای نیازمندان هنر خود را اجرا کنید تا آن‌ها هم بتوانند مشاهده کنند و لذت ببرند.
  64. آیا دوربین خوبی دارید؟ عکسبرداری رایگان را به یک خانواده نیازمندان پیشنهاد دهید تا بتوانند تصویر خانوادگی داشته باشند.
  65. با تهیه وسایل نقلیه و به آن‌ها در یافتن پناهگاه‌ یا جابجایی وسایل کمک کنید.
  66. در هنگام یا بعد از فاجعه به نیازمندان و فقرا کالاهای امدادی، کمک‌های پزشکی و پناهگاه‌های موقتی بدهید.
  67. به کسانی که عزیزان خود را از دست داده اند، از طریق کمک‌های مالی، عاطفی و جسمی کمک و آسایش دهید.
  68. صندلی‌های VIP خود را به فقرا اهدا کنید.
  69. خون اهدا کنید.
  70. به فقرا کمک کنید تا با عزیزانشان تماس بگیرند.
  71. به آن‌ها کمک کنید تا با عزیزان‌شان دیدار و پیوند دوباره برقرار کنند.
  72. پول توجیبی و وعده‌های غذایی را با یک همکلاسی فقیر در مدرسه تقسیم کنید.
  73. به همکارانتان کمک کنید تا یک شغل پاره‌وقت پیدا کند.
  74. به کارمندان نیازمند خود حقوق بیشتری بدهید.
  75. به جای وام دادن، در مواقع حساس به دوستان نیازمند و فقیر خود کمک کنید.
  76. به دانشجویان فقیر کمک کنید تا تحصیلات خود را تمام کنند تا وارد بازار کار شوند.
  77. همراه با سایر مدافعان و قانون‌گذاران در کشور برای ایجاد قوانین مؤثر در کاهش فقر مشارکت کنید.
  78. افراد بیشتری را به کارهای خیر و نیکوکاری دعوت کنید.
  79. داوطلب باشید و به انجمن هایی بپیوندید که به فقرا کمک کنند.
  80. به شهروندان حاشیه‌نشین کمک کنید و از آن‌ها برای منافع خود استفاده نکنید.
  81. وقتی به چیزی دست یافتند تبریک بگویید و خوشحال باشید. آن‌ها را به سمت پایین هل ندهید.
  82. از جوانان مستعد و نیازمند برای گذراندن دوره‌های مهارتی حمایت کنید.
  83. اسپانسر ایده‌های آنان باشید.
  84. اسپانسر مراکز بازتوانی و مهارتی باشید.
  85. براساس توانایی خود در هر سازمانی کمک کنید تا کارفرمایان با نیازمندان ارتباط پیدا کنند.
  86. به خانواده‌ها کمک کنید تا بتوانند فروشگاهی راه‌اندازی کنند و محصولاتشان را بفروشند.
  87. به کسانی که می‌توانند در خارج از کشور کار کنند کمک کنید.
  88. کامپیوتر و یا لبتاپ قدیمی خود را اهدا کنید.
  89. یک سرویس رایگان پزشکی، دندانپزشکی و مشاوره‌ای را سازماندهی کنید.
  90. به یک جوان نیازمند کمک کنید تا بورسیه تحصیلی بگیرد.
  91. آموزش رایگان انگلیسی بدهید.
  92. به افراد نیازمندی که ایده کسب‌و کاری دارند در راه‌اندازی کمک کنید.
  93. به متقاضیان کار کمک کنید تا مدارک خود را جمع‌آوری کنند.
  94. کتاب‌های قدیمی خود را به دانش‌آموزان فقیر یا کتابخانه‌های عمومی اهدا کنید.
  95. به بیماران فقیر کمک کنید تا درمانگاه‌های رایگان و کم هزینه‌تری پیدا کنند.
  96. اسپانسر تورهای گردشگری و سرگرمی برای نیازمندان شوید.
  97. اگر پول ندارید، وقت بگذارید، به مکان آن‌ها بروید و با فقرا صحبت کنید.
  98. سخت کار کنید تا بتوانید به خودتان کمک کنید تا از پس فقر برآیید. هنگامی که شما مرفه باشید، می‌توانید کارهای بیشتری انجام داده و به فقرا کمک بیشتری کنید.
  99. مستمری ماهیانه خیریه شعف
  100. به روش منحصر به فرد خود به آن‌ها کمک کنید.
راههای کمک به نیازمندان

نیازی نیست سوپرمن یا بیل گیتس باشید تا بتوانید کاری را برای کسانی که درمانده و نیازمندان هستند انجام دهید. با روش‌های ساده هم می‌توانید در جامعه تغییری ایجاد کنید. چه کسی می‌داند؟ شاید دیگران از کاری که شما انجام می‌دهید الهام بگیرند و آن‌ها نیز برای کمک به فقرا دست به‌کار شوند. علاوه بر این، کسانی که به روش‌های مختلفی به آن‌ها کمک می کنید؛ شاید روزی بتوانند کسانی باشند که در آینده به شما و دیگران کمک می‌کنند.

همراه با خیریه خادمین کتیج به کمپین‌های کمک به نیازمندان ملحق شوید.

ترجمه از خیریه شعف

کارگاه ها و طرح های اشتغالزایی

وضعیت کارگاه های اشتغالزایی و زود بازده خیریه

کارگاه دوزندگی  : 

کارگاه تولید کتیج سازه:

تولید حدود 4 مدل بلوک و تیرچه . جدول و سایر محصولات بتونی و مصالح ساختمانی . تمام مجوز های فعالیت و کار اخذ و هم اکنون پرونده ان جهت واگزاری زمین در حال گردش می باشد. مبلغ مورد نیاز بالای 1 میلیارد و  500 میلیون تومان می باشد. 

 نیازمند حمایت شما خوبان هستیم .

سود حاصله  از کارگاه ها در امورات خیریه و توسعه کارگاه ها و ایجاد کارگاه های دیگر جهت ایجاد اشتغال هزینه می گردد.

جهت دانلود مجموعه اشتغال های خانگی  . اینجا کلیک کنید 

طرح دوزندگی  جهت اشتغال بانوان 

طرح قنات شهر کتیج جهت اشتغالزایی خانواده های نیازمند 

طرح های اشتغالزایی با سرمایه کم و…

2- هوشبهرIQ  :
مسلماً افراد باهوشبهر بالا موقیعیت های بازاریابی وفرصت های مناسب بازار و شرایط را بهتر  و سریع تر درک می کنند.
3-  هوش  هیجانی:
هوش هیجانی یا هوش عاطفی در واقع یک ویژگی شخصیتی است که دارای مولفه هایی چون : شناخت عواطف شخصي- به کار بردن درست هيجان ها
برانگيختن خود- شناخت عواطف ديگران و برقراري رابطه با ديگران می باشد. همانطور که قبلا نیز گفته شد، مهمترین نیاز یک بازاریاب موفق برقرارری ارتباطات اجتماعی مناسب است، تحقیقات نشان داده اند که افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، ارتباطات موفقی برقرار می کنند، چرا که درک مناسبی از طرف مقابل و همچنین درک درست از احساسات و کنترل هیجانات خود دارند.
4-خلاقیت وانعطاف پذیری:
فرد خلاق، تمایل دارد که مسائل مختلف را به طرق متفاوت حل کند؛ هر چند در ظاهر، یک راه حل بیشتر برای آن وجود ندارد.
تحقیقات انجام شده در زمینه ویژگی های افراد خلاق توسط سیسک (1985م.)، نشان می دهد که آنان علاوه بر این که از هوشی سرشار، صداقت، صراحت و انعطاف پذیری برخوردار هستند، با آزاداندیشی و تفکر واگرا، مسائل مختلف را بررسی می کنند و به راه حل های نو دست می یابند.
خلاقيت نيرويي است كه در پس نوآوري وجود دارد .
5-تحمل ابهام بالا:
قدرت تحمل ابهام عبارت است از عدم قطعيت به عنوان بخشي از زندگي، توانايي ادامة حيات با دانشي ناقص دربارة محيط و تمايل به آغاز فعاليتي مستقل بي آنكه شخص بداند، آيا موفق خواهد شد يا خير .
همانطور که قبلاً گفته شد در چنین مشاغلی ابهام و دشواری نقش از ویژگیهای آن است، شرایط شغلی و ویژگی های افرادی که به عنوان هدف بازار یابی تعین می شوند گاهاً از قبل مشخص نیستند. مثلاً هدف بازاریابی ممکن است یک مدیر کارخانه بزرگ و یا حتی یک فروشنده ساده  یک محصول باشد.
6- اعتماد به نفس:
داشتن اعتماد به نفس، یعنی ارزشیابی درست و مناسب از توانمندی ها و ارزش های شخصی خود، و خوباوری نسبت به توانایی های خود است که  در بهبود برقراری ارتباطات اجتماعی بسیار موثر است.

-كارگاه خريد و بسته بندي و عرضه مواد غذايي
توليدي بخش دستگردان
اين كارگاه مي تواند به صورت شركت تعاوني و يا كارگاه خصوصي در زمينه هاي زيركه توليد آن در سطح بخش انجام مي شود فعاليت نمايد .
1-   جمع آوري گوجه فرنگي كوچك و آبدار و بسته بندي آن و عرضه در بازارهاي شهرهاي بزرگ . ( اين فراورده هم اكنون در بسته هاي نيم كيلويي و 750 گرمي درشهرهاي بزرگ در سوپر ماركتها با قيمت بالايي عرضه مي شود و مشتري فراوان دارد .  فصل برداشت طبيعي اين محصول در بخش  دستگردان از خرداد تا پايان مهر ماه است و لي مي توان با كشت نهال آن در خزانه برداشت آن را به اوايل ارديبهشت هم تقليل داد . همچنين كشت گلخانه اي اين محصول مي تواند درساير ايام سال توليد  داشته باشد .
2-   جمع آوري و خريداري سير توليدي منطقه و بسته بندي و عرضه در سطح كشور به صورت خام ، ترشي و پودر
3-   خريد زعفران منطقه ، بسته بندي و عرضه
4-   جمع آوري و خريد كنجد و بسته بندي و عرضه همچنين ايجاد كارگاه روغن كشي از اين محصول
5-   جمع آوري و خريد تخمه آفتاب گردان منطقه ، بسته بندي و عرضه در سطخ كشور
6-   خريد ارزن و گاورس منطقه و تبديل آن به بلغور ، بسته بندي  همراه با تهيه برچسب موارد آن در سبد غذايي خانواردر تهيه سوپها و آشهايي كه از اين دو محصول استفاده مي شود .
7-   تهيه بلغور گندم و جو و ذرت در بسته بنديهاي كوچك و عرضه در بازار
8-   خريد زيره سبز و بسته بندي و عرضه
9-   خريد عدس محلي ، بسته بندي و عرضه در بازار
10-خريد پياز محلي بسته بندي و عرضه به بازار
حدااقل افرادي كه به صورت مستقيم مي توانند در اين طرح بكار گرفته شوند 5 نفر و به صورت غير مستقيم حد اقل 20 نفر مي باشد .
2-كارگاه خريد ، جمع آوري ، فرآوري ، بسته بندي و توزيع
گياهان داروئي بخش دستگردان
بخش دستگردان به خاطر اقليم گرم و خشك زيستگاه گياهان داروئي ارزشمندي است كه متاسفانه تاكنون به آن كم توجه شده است . بسيار از اين گياهان به صورت وحشي در طبيعت اين بخش مي رويد و بسياري از آن را مي توان از طريق كشت صنعتي و نيمه صنعتي به طرق علمي توليد نمود .
گياهاني كه به صورت معمول در طبيعت دستگردان به وفور وجود دارد .
1-   آنغوزه      2- آويشن     3- كلپوره     4- درمنه      5-كاكوتي     6-بادام وحشي
7- بنه       8- ملك باد     9-گل بومادران     10- گل بابونه  10- زيره سياه 11-خارشتري 12-هنذل
گياهاني كه مي شود با كشت طبيعي و گلخانه اي در منطقه توليد كرد .
1-   خاكشير   2- زيره سبز     3- شويد  4- گل بومادران  5- گل بابونه   6- انواع نعنا و پونه
7-گل ختمي 8- بنفشه  9- باديان  10- خوردانه 11- خارخسك  12- شقايق
•       اين كارگاه مي تواند از محصولات شهرها و بخشهاي مجاور  نيز استفاده كند

لازم به ذكر است با انجام چنين كاري يك تحول در توليدات كشاورزي بخش دستگردان  بوجود مي  آيد
اين كارگاه هم مي تواند به صورت شركت تعاوني و يا كارگاه خصوصي براي حداقل 5 نفر را به صورت مستقيم و بيش از 50 نفر را به صورت غير مستقيم اشتغال ايجاد نمايد  و نياز به هزينه سنگين هم ندارد .

3-شركت تعاوني و يا كارگاه خياطي  و توليدي لباس

چندين سال است كه در بخش …….رشته خياطي كاردانش داير مي باشد و فارغ التحصيلان زيادي دراين زمينه وجود  دارند  همچنين در مركز فني حرفه اي  ………. در خصوص انواع دوخت لباس افراد زيادي مهارت كسب نموده اند .قريب به اتفاق اين مهارت يافتگان سرمايه لازم براي ايجاد توليدي و حتي يك خياطي ساده را ندارند . با تشكيل يك شركت تعاوني و يا احداث كارگاه توليدي انواع لياس         مي توان زمينه اشتغال بسيار خوبي براي حداقل 100 نفر فراهم نمود. توليد لباس چيزي است كه در هرجا و مكاني كه باشد بازار داخلي و خارجي مي تواند داشته باشد .

4-شركت تعاوني ويا كارگاه  توليد خوراك دام

با توجه به زمينه بسيار خوب دامپروري و پرواربندي در بخش ………….  احداث يك كارگاه خوراك دام براي توليد كنستانتره و … ضروري به نظر مي رسد . توليد جو و ذرت و علوفه هاي دامي در منطقه مي تواند در تهيه مواد اوليه اين كارگاه نقش بسيار مهمي داشته باشد .

5-انواع پرورشگاههاي دام و طيور
پرورش گاو شيري  – پرورش گاو گوشتي – پرورش شتر – پرورش بز و ميش  – پرورش شترمرغ –پرورش مرغ خانگي محلي – پرورش مرغابي و اردك  – پرورش ماهي  – پرورش كبك و بلدرچين

6- كارگاه پخت نان محلي و كلوچه محلي
اين كارگاه مي تواند با هر ظرفيتي  توليد نمايد . با توجه به بالا بودن كيفيت نانهاي محلي و بويژه كلوچه هاي محلي و حتي كلوچه قندي كه پختي بسيار آسان دارد و از عهده بسياري از مردان و زنان اين منطقه برمي آيد . بازار بسيار خوبي در منطقه و خارج از منطقه مي تواند داشته باشد .
7- كارگاه ماست بندي
با استفاده از شير توليدي منطقه مي  شود يك كارگاه ماست بندي ايجاد نمود  و فراورده هاي آن را به شهرهاي  ديگر نيز صادر كرد .
8- كارگاه توليد رشته آش و پلويي
توليد اين فراورده كه مصرف زيادي هم دارد بسيار آسان بوده و از عهده هر كسي بر مي آيد
10-                     كارگاه توليد كيسه نايلون
11-                     كارگاه جوراب بافي و ژاكت بافي
12-                     كارگاه توليد پوشال كولر
13-                     انواع كشتهاي گلخانه اي
14-                     كارگاه فني لوله كشي گاز
15-                     كارگاه برش سنگ ساختماني با توجه به وجود سنگهاي ساختماني بسيار مرغوب منطقه
16-                     كارگاه موزائيك سازي
17-                      كارگاه صنايع چوبي اداري
18-                     كارگاه مبل سازي
19-                     كارگاه صنايع چوبي خانگي
20-                       كارگاه توليد ظروف يك بار مصرف

. طلا و جواهر سازي:
اين كسب و كار كه يك صنعت توام با هنر است، هيچگاه از رونق نمي افتد و همواره در ايران درآمد خوبي را عايد صاحبانش كرده است. شما اگر به اين كار علاقه داريد و آموزش ديده ايد (يا اگر هم آموزش نديده ايد، دوره ها و آموزشگاه هاي آن وجود دارند) مي توانيد به تنهايي يا با همكاري طلاسازان ديگر يك كارگاه كوچك طلا و جواهر سازي حتي در زير زمين خانه تان هم راه اندازي كنيد. محصولات و توليدات جديد را به طلا فروشي ها بفروشيد، از آن ها سفارشات جديد بگيريد (آن ها مواد لازمه كار شما را به شما خواهند داد) يا طلا و جواهر دست دوم را تعمير و بازسازي نماييد. همچنين مي توانيد وارد بازار جواهرات و زيورآلات بدلي (بدليجات) شويد، و اگر در كارهايتان خلاقيت و پشتكار داشته باشيد مي توانيد به يك طراح حرفه ايي در اين زمينه تبديل شويد.
۲. برنامه ريزي عروسي‌ها و جشن‌ها:
هر چه زمان بيشتر مي گذرد برگزاري مراسم عروسي پر هزينه تر و پر دردسرتر مي شود. بنابراين بسياري از زوج هاي در شرف ازدواج هستند كه حاضرند كسي يا شركتي را استخدام كنند تا برنامه ريزي و مديريت برگزاري اين مراسم را به عهده بگيرد و آن ها را از يك عالمه فشار و استرس نجات دهد. مراسم عروسي در ايران بسيار جدي گرفته مي شود و عروس و داماد مي خواهند اين روز را به يكي از به ياد ماندني ترين و خاص ترين روزهاي زندگي شان تبديل كنند.
اگر شما فرد خوش سليقه ايي هستيد، و مي تواند چندين كار را با هم مديريت كنيد، اين كار براي شما مناسب خواهد بود. شما بايد شبكه ايي از همكاران براي خود تشكيل بدهيد. مانند عكاس، فيلمبردار، گل فروشي، سفره آرايي، رستوران، تالارها و …
كافيست يك دفتر كوچك اجاره كنيد كه مشتريان بتوانند به شما مراجعه كنند. البته بدون دفتر هم مي توانيد از به كمك يك وب سايت به صورت مجازي كار كنيد. اين كار تجهيزات زيادي نمي خواهد. اگر بتوانيد توانايي خود را در برگزاري يك يا دو مراسم كوچك يا بزرگ به اثبات برسانيد به زودي مشتريان زيادي به سمت شما خواهند آمد.
تعداد شغل هاي شناسايي شده :   214  رشته
الف – صنايع دستي :  120
ب – توليدي شامل:كشاورزي – دامپروري – شيلات : 11
ج – خدمات شامل: كشاورزي – دامپروري – شيلات : 18
د- فعاليت هاي توليدي ( صنعت ) : 41
ه- كسب و كارهاي با گرايش فناوري اطلاعات : 17
و – خدمات : 7
الف – صنايع دستي
الف -1- نساجي سنتي
•    توربافي
•    شالبافي
•    زري بافي
•    موج بافي
•    ترمه بافي
•    مخمل بافي
•    سجاده بافي
•    دارايي بافي (ايكات )
•    شمد بافي
•    تكه دوزي
•    شبكه دوزي
•    ابريشم دوزي
•    آجيده دوزي ( لايه دوزي )
•    جاجيم بافي
•    چادر شب بافي
•    ماشته بافي
•     عبا بافي
الف – 2 – بافته هاي داري و زير اندازها
•    قاليبافي (چنته )
•    گليم بافي ( ورني بافي – گبه بافي – مسند )
•    زيلو بافي
•    نمد مالي
•    خورجين بافي
•    پلاس بافي
•    اجاق قراقي
الف – 3 – پوشاك سنتي
•    گيوه بافي
•    چاروق دوزي
•    چموش دوزي
•    پوستين دوزي
•    طراحي و دوخت لباس محلي
•    گيوه دوزي
•    قلاب بافي
•    ميل بافي( كاموا بافي – بافتني سنتي )
•    كلاه نمدي
•     عروسك بافي

الف – 4 – چاپ هاي سنتي
•    چاپ كلاقه يا باتيك ( نقاشي روي پارچه )
•    چاپ قلمكار
•    چاپ سيلك
الف – 5 – صنايع دستي چرمي
•    معرق چرم
•    نقاشي روي چرم
•    نقش اندازي ضربي روي چرم (حكاكي چرم )
•    سراجي سنتي ( ساخت كمربند و كيف و… )
•    طراحي بصورت داغ روي چرم ( سوخت روي چرم )
الف – 6 – صنايع دستي فلزي
•    قلمزني
•    مشبك سازي فلزي
•    حكاكي روي فلز
•    مليله سازي
•    گرگور بافي
•    زيور آلات سنتي (جواهر سازي )
•    صنايع دستي مسي ( تابلو – وسايل تزئيني )
الف – 7  – صنايع دستي چوبي و حصيري
•    معرق كاري
•    حصيربافي
•    بامبوبافي
•    منبت ريز (آباده و گلپايگان )
•    تركه بافي (ارغوان بافي ، مروار بافي ، چم بافي )
•    كپوبافي
•    خراطي ( ساخت ظروف چوبي – تسبيح سازي )
•    نقاشي روي چوب
•    قاب سازي
•    مروار بافي
•    مشبك چوب
•    خاتم كاري
•    سوخت روي چوب
•    چيغ بافي
•    ساخت سازهاي سنتي (ساخت سازهاي بادي- ساخت سازهاي كوبه اي – ساخت سازهاي كوبه اي )
•    پيكر تراشي چوبي (مجسمه سازي )

الف – 8 – سفال و سراميك و كاشي سنتي
•    سفال و سراميك
•    كاشي هفت رنگ
•    معرق كاشي
•    نقاشي روي سفال
•     مهر سازي
الف – 9 – صنايع دستي دريايي
•    نقاشي روي صدف ( صدف سازي ، تراشي صدف و ….)
الف – 10 – صنايع دستي مستظرفه
•    مينياتورسازي (نگارگري ايراني )
•    نقاشي
•    تشعير
•    تذهيب
•    طراحي
•    جلد سازي
•    •      صحافي سنتي
الف – 11- آبگينه
•    نقاشي روي شيشه – ويتراي
الف – 12- پيشه هاي سنتي وابسته به صنايع دستي
•    نخ ريسي سنتي
•    رنگرزي گياهي
الف – 13- صنايع دستي سنگي
•    تراش سنگهاي قيمتي و نيمه قيمتي (گوهر تراشي )
الف – 14 – رودوزيهاي سنتي
•    تسمه دوزي
•    نقده دوزي
•    بخارا دوزي
•    ده يك دوزي ( برجسته دوزي )
•    پيله دوزي
•    سرمه دوزي
•    مليله دوزي
•    قيطان دوزي (فتيله دوزي ، مغزي دوزي ، يراق دوزي )
•    ستاره دوزي
•    چشم دوزي
•    مرواريد دوزي
•    خوس دوزي
•    خامه دوزي
•    چهل تكه دوزي
•    سكه دوزي ( اشرفي دوزي )
•    گلدوزي
•    گلابتون دوزي
•    پته دوزي
•    آيينه دوزي
•    بليش دوزي
•    تفرشي دوزي
•    پريوار دوزي
•    قلابدوزي
•    كتيبه دوزي
•    كردي دوزي
•    كم دوزي (كمان دوزي ، كمه دوزي )
•    مرصع دوزي (سنگ دوزي )
•    سوزن دوزي( بلوچي – اصفهان – تركمن )
•    صدف دوزي
•    مخمل دوزي
•    شمسه دوزي
•    سرافي دوزي
•    شرابه دوزي
•    نواردوزي
•    نقش دوزي
•    ممقان دوزي
•    منجوق دوزي
•     پولك دوزي
ب – توليدي شامل:كشاورزي – دامپروري– شيلات*
ب –1 – فعاليت هاي  پرورش طيور و حشرات
•    پرورش دهنده  اردك گوشتي
•    پرورش دهنده  بوقلمون گوشتي
•    پرورش دهنده  كرم ابريشم
•    پرورش دهنده غاز
•    پرورش دهنده كبك
•    پرورش دهنده برخي سوسك ها و مورچه ها (جهت خوراك دام و طيور و يا صادرات )
•    پرورش دهنده پرندگان زينتي و حيوانات (كبوتر- قناري )
•    پرورش دهنده پرندگان خوراكي وحشي
•    پرورش  دهنده بلدرچين
•     جوجه كشي
ب –2 – فعاليت هاي شيلات
•    توليد ماهيان زينتي و آكواريومي
ج – خدمات شامل: كشاورزي – دامپروري – شيلات*
ج-1- خدمات كشاورزي
•    بسته بندي انواع مواد غذايي از محصولات كشاورزي ( سنتي – صنعتي ) و گياهان دارويي
•    بسته بندي و درجه بندي محصولات زراعي
•    تهيه و بسته بندي سبزيجات فرآوري شده (خشك – پودر – سرخ كرده – پاك كرده و خرد كرده )
•    تهيه و بسته بندي بذر محصولات جاليزي
•    بلغور سازي
•    فرآوري محصول زعفران ( خشك كردن و بسته بندي )
•    فرآوري و بسته بندي  زرشك
•    خشك كردن و بسته بندي ميوه جات
•    بسته بندي و پاك كردن انواع دانه هاي روغني
ج-2- خدمات دامپروري
•    خدمات جمع آوري شير
•    توليد ژل رويال از زنبور عسل
•    تهيه فرآورده هاي لبني مانند ( كشك – پنير – دوغ )
•     فرآوري و بسته بندي عسل
ج- 3 –  ساير  ( بخش كشاورزي – دامپروري – شيلات )
•    توليد و بسته بندي كودهاي ارگانيك
•    تهيه انواع كودهاي فسيلي
•    تهيه و بسته بندي تخم انواع گلها
•    تاكسي درمي پرندگان و حيوانات و آبزيان
•    بسته بندي تخم مرغ بومي
د – فعاليت هاي توليدي (صنعت )
د-1- صنايع نساجي ، پوشاك و سراجي ( مشروط به عدم استفاده از چرخ صنعتي )
•    طراحي و دوخت لباس
•    خياطي لباس عروس
•    شلواز دوز
•    راسته دوز
•    نازك دوز مردانه
•    ضخيم دوز مردانه
•    نازك دوز زنانه
•    بچه گانه دوز
•    پيراهن دوزمردانه و شوميزه زنانه
•    بافندگي
•    ملحفه دوزي
•    پرده دوزي
•    توليد روميزي
•    بافت هاي تركيبي
د-2- صنايع غذايي *
•    توليد  و بسته بندي ترشيجات و شور
•     ماست بند
•    توليد گلاب و عرقيات گياهي
•    توليد و بسته بندي آبليمو – آبغوره – سركه – نارنج
•    نبات پزي
•    شيريني پزي سنتي
•    پخت انواع نان
•    تهيه شكلات
•    تهيه لواشك
•    تهيه مرباجات
•    تهيه ماهي فرآوري شده ( دودي – شور )
•    توليد انواع رب
•    توليد رشته آشي
د – 3 –  ساير ( بخش صنعت )
•    مونتاژ اسباب بازي و لوازم پرورش فكري كودكان
•    مكرومه بافي
•    كيف سازي
•    كوبلن دوزي
•    عروسك دوزي
•     ساخت جعبه هاي فانتزي
•    طناب بافي
•    گلسازي
•    ساخت ميوه هاي خمير چيني
•    مهر سازي
•    قاب سازي
•    توپ دوزي پارچه اي
•    توپ دوزي چرمي
•    تابلو ساز تزئيني
هـ – كسب و كارهاي با گرايش فناوري اطلاعات (تهيه برنامه نرم افزاري  )
•    آموزشهاي مجازي
•    برنامه نويس
•    خدمات ترجمه ، تايپ ، حروفچيني و صفحه بندي كتاب و مجلات
•    طراح شبكه هاي ارتباطي
•    تجارت الكترونيك در بخش كشاورزي
•    طراح مولتي مديا (توليد كننده چند رسانه اي)
•    ساخت و نقاشي هاي متحرك (انيميشن )
•    طراح صفحات وب
•    طراح لباس و كفش
•    طراح داخلي ساختمان و دكوراسيون
•    خدمات حسابداري
•    گرافيست(طراح بانر)
•    آموزش و تدريس از طريق اينترنت(آموزش از راه دور)
•     طراح سازه هاي ساختماني
•    نقاشي و مصور سازي كتاب كودك
•    طراحي كتب تصويري براي رنگ آميزي كودكان
•     مشاوره اينترنتي ، تلفني ، SMS,MMS با موضوعات (تغذيه ، روانشناسي ، پرستاري ، پزشكي ، بهداشت ، تنظيم خانواده ، ترك اعتياد ، تداخل دارويي ، مراقبت هاي بيماري )
•    تهيه نرم افزارهاي كامپيوتري
•    طراحي و تهيه مجلات وروزنامه هاي ديجيتال
•    تبليغ كالا و خدمات بصورت مجاري و فروش آن
•    جمع آوري اطلاعات در زمينه هاي مختلف و مورد تاقضا
•    فروش كتاب و توليدات فرهنگي دست دوم
و –  خدمات
و – 1 – فعاليت هاي فرهنگي ، هنري
•    خطاطي
•    ويراستاري
•    نويسندگي ( داستان – شعر – فيلمنامه – نمايشنامه – آموزشي و … )
•    برجسته نويسي با خمير و رنگ
•    تصوير گري كتاب كودك
و – 2 – صنايع فرش
•    طراحي سنتي قالي
•    رنگ آميزي نقشه فرش
د-1- صنايع نساجي ، پوشاك و سراجي ( مشروط به عدم استفاده از چرخ صنعتي )
•    طراحي و دوخت لباس
•    خياطي لباس عروس
•    شلواز دوز
•    راسته دوز
•    نازك دوز مردانه
•    ضخيم دوز مردانه
•    نازك دوز زنانه
•    بچه گانه دوز
•    پيراهن دوزمردانه و شوميزه زنانه
•    بافندگي
•    ملحفه دوزي
•    پرده دوزي
•    توليد روميزي
•    بافت هاي تركيبي

د-2- صنايع غذايي *
•    توليد  و بسته بندي ترشيجات و شور
•     ماست بند
•    توليد گلاب و عرقيات گياهي
•    توليد و بسته بندي آبليمو – آبغوره – سركه – نارنج
•    نبات پزي
•    شيريني پزي سنتي
•    پخت انواع نان
•    تهيه شكلات
•    تهيه لواشك
•    تهيه مرباجات
•    تهيه ماهي فرآوري شده ( دودي – شور )
•    توليد انواع رب
•    توليد رشته آشي

     با سپاس

مشارکت جوانان در کارهای مردم نهادلطفا  اینجا کلیک بفرمائید

سایت یاری کده

 

نیکوکار عزیز برای برداشتن سنگی از سنگ های پیش پای نیازمندان و یاری دست هایی که برای گرفتن دستان آنها به سوی شماست  لطفا در این قسمت کلیک نمائید

امنیت کمک به خیریه ها

کمک خیریه در فضای مجازی راهی ساده و سریع برای پرداخت به مؤسسات خیریه است، اما ایرادات و اشکالاتی وجود دارد که خیرین بهتر است از آن اگاه باشند. CharityWatch به منظور کمک به شما در جهت اعطای ایمن و مؤثر، توصیه هایی ارائه داده است:

۱٫ مؤسسه ی خیریه خود را بشناسید. چه در فضای مجازی وچه در دنیای واقعی به مؤسسه خیریه ای که نمی شناسید کمک نکنید. به دنبال گزارشی از اهداف، توصیفی روشن از دستاوردهای برنامه ها و لیست هئیت مدیره باشید. تصور نکنید چنانچه آدرس سایتی به جای “.com” به “.org” ختم می شود نمایانگر یک مؤسسه ی غیر انتفاعی است. هر کسی می تواند یک آدرس با پسوند “.org” تهیه کند. برای تشخیص معاف بودن یک گروه از مالیات می توانید به وبسایت Internal Revenue Services رجوع کنید. همچنین سایت CharityWatch لینک های بیشتری در خصوص سایر مسئولین دولتی، داده هایی از اطلاعات مالی مؤسسات خیریه و سایر منابع برای کمک های خیریه ارائه داده است.

2. اطلاعاتی جهت برقراری تماس داشته باشید. اطمینان حاصل کنید که امکان تماس برای شما در فضای مجازی (از طریق پست الکترونیک) و در دنیای واقعی (از طریق تماس تلفنی یا آدرس پستی) وجود دارد. ممکن است زمانی که اینترنت و یا وبسایت مؤسسه خیریه دچار مشکل شده و به درستی عمل نمی کند تماس با آن مؤسسه خیریه در دنیای واقعی ضروری باشد. اصرار به رؤیت آدرس پستی مؤسسه خیریه داشته باشید تا از کلاهبردارانی که ممکن است وبسایتی جعلی بسازند، پول هنگفتی به جیب بزنند و در گمنامی فضای سایبری محو شوند، اجتناب کنید. همچنین بهتر است گروههای را مورد حمایت قرار دهید که آدرس پستی آنها مربوط به ایران است

۳٫ به تاریخ اطلاعات ارائه شده دقت کنید. برخی مؤسسات خیریه اطلاعات وبسایت خود را برای ماه ها و حتی سالها تغییر نمی دهند. به آخرین به روز رسانی اطلاعات وبسایت مؤسسه خیریه توجه کنید. تصمیمات خود برای کمک به یک مؤسسه را بر اساس اطلاعات منسوخی که ممکن است صحت پیشین را نداشته باشند بنا نکنید. بدون بررسی تاریخ وبسایت این خطر وجود دارد که شما مؤسسه ای را حمایت کنید که اهداف و برنامه های خود را تغییر داده است و یا دیگر وجود خارجی ندارد.

۴٫ ایمن کمک کنید. قبل از به اشتراک گذاشتن اطلاعات هر کارت اعتباری در فضای مجازی اطمینان حاصل کنید که سایت مورد نظر برای حمایت از شما از فناوری رمزنگاری استفاده می کند. آدرس صفحه ای که از شما اطلاعات حساسی را می خواهد چک کنید. آدرس باید با “https.” شروع شود “s” نمایانگر “secure” است و نشان می دهد که اطلاعات حساس، رمزنگاری شده و با اطمینان ارسال می شوند. اگر یک مؤسسه خیریه اطلاعات شخصی خیرین را در یک شبکه ی آنلاین نگهداری می کند، بررسی کنید که آیا از فایروال ها و یا سایر فناوری ها برای مصون ماندن از هکر ها استفاده می کند یا خیر. همچنین اطمینان حاصل کنید که هر فناوری که مورد استفاده ی مؤسسه خیریه قرار گرفته تا از اطلاعات شما حفاظت کند، به روز است. چراکه هکرها ممکن است راه های هک کردن نرم افزارهای امنیتی قدیمی تر را بدانند.

5. مستقیماً کمک کنید. چرا بخش عمده ای از کمک خود را توسط وبسایت ثالث واگذار می کنید در صورتی که این امکان برای شما وجود دارد که از طریق سایت مؤسسه ی خیریه مستقیماً کمک کنید؟ چنانچه مؤسسه ی خیریه ای که می خواهید مورد حمایت قراردهید پیشنهاد کمک به صورت آنلاین را ارائه نداده است می توانید از طریق JustGive یا Network for Good اقدام کنید. به این نکته توجه داشته باشید که وبسایت های ثالث ممکن است از شما اجرت دادوستد و اجرت های مازاد بر خیریه دریافت کنند. از سایت های که در صدد هستند از طریق تأخیر در انتقال کمک شما به مؤسسه ی خیریه منافعی به دست آورند، اجتناب کنید. این سایت ها با ادعاهایی نظیر این که برای انتقال باید کمک های خیریه به مقدار مشخصی مثلا 10 هزار تومان برسند، کمک های خیریه ی شما را نزد خود نگه می دارند. اگر این سایت ها به شما این امکان را بدهند که به هزاران هزار مؤسسه ی خیریه کمک کنید، کمک30 هزار تومانی شما ممکن است برای مدتی در حساب بانکی آنان باقی بماند.

۶٫ از حریم خصوصی خود محافظت کنید. به دنبال سیاست های حفظ حریم خصوصی باشید و آن را به دقت مطالعه کنید. اگر این کار راانجام ندهید، ممکن است خیلی دیر به این نتیجه برسید که سیاست های حفظ حریم خصوصی واقعا از حریم خصوصی شما محافظت نمی کنند. قبل از فاش کردن اطلاعات شخصی خود مخصوصا شماره کارت اعتباریتان از نحوه ی استفاده ی سایت از اطلاعات شخصی و برنامه سایت برای فروش یا معاوضه ی آن مطلع شوید. چنانچه فروشنده ی سایت که آن را اداره می کند توافقی برای احترام به حریم خصوصی نداشته باشد، حتی اگر مؤسسه خیریه عدم فروش اطلاعات شخصی را پذیرفته باشد، این نوع از محافظت کافی نیست. اطمینان حاصل کنید مؤسسه خیریه به شما گزینه opt in یا حداقل گزینه opt out می دهد. گزینه opt in این مسؤلیت را به عهده ی مؤسسه خیریه می گذارد که قبل از استفاده از اطلاعات شخصی شما برای اهداف دیگر، از شما کسب اجازه کند. گزینه opt out این مسئولیت را به عهده ی شما می گذارد که اگر نمی خواهید اطلاعات شخصی شما برای اهداف دیگر مورد استفاده قرار گیرد، این نکته را متذکر شوید.

اگر در خصوص مؤسسات خیریه ای که توانایی رد یابی فعالیت های اینترنتی شما را دارند، نگران هستید. بررسی کنید که آیا cookie هایی را بر روی هارد دیسک شما قرار می دهند یا خیر. Cookieها بیت های اطلاعات شما را از روی browser سایت مبدا جمع آوری و ارسال می کنند. این اطلاعات می توانند هویت و سابقه browsing شما را برای مؤسسه خیریه افشا کنند.

7. مدارک را به صورت کتبی نگهداری کنید. از صفحه ی تاییدیه ی نهایی یا تاییدیه ی ایمل در خصوص کمک خیریه ی خود پرینت بگیرید. اگرتاییدیه ای دریافت نکردید، فورا به موسسه خیریه اطلاع دهید که دریافت یا عدم دریافت کمک شما را بررسی کنند. احتمال دارد کامپیوتر شما خراب شود، از این جهت نگهداری یک کپی از رسید برای زمان پرداخت مالیات ایده ی خوبی است.

۸٫ به تقاضاهایی که در spam دریافت می کنید پاسخ ندهید. Spam ایمیل های بنجل فضای مجازی هستند. از این جهت نامناست هستند که برای ارسال تقریبا هزینه ای ندارند و به سختی می توان مبدا آنها را پیدا کرد. تقاضاهایی که در spam دریافت می شوند ممکن است دربردارنده ی لینک های وبسایت های کلاهبرداری باشند که شبیه مؤسسات خیریه قانونی هستند. تقاضاهای ایمیلی زنجیره ای را برای دوستان خود ارسال نکنید. این نامه های زنجیره ای ممکن است در بر دارنده ی اطلاات قدیمی و غیرقابل اعتماد باشند. همچنین به این مطلب که برای هر ارسال ایمیل، قول کمک به یک مؤسسه خیریه رامی دهند، توجه نکنید. مراقب ایمیل هایی با مبدأ ناشناس که از شما می خواهند، چنانچه تمایل به دریافت ایمیل هایشان ندارید به آن ها ایمیلی ارسال کنید، باشید. آن ها ممکن است در صدد باشند که دریابند آیا ایمیل شما فعال است که بتوانند آن را به سایرین بفروشند و در نتیجه spam های بیشتری به سوی شما سرریز شود.

۹٫ از کمک کردن از طریق فضای مجازی نهراسید. کمک در فضای مجازی به دلیل ذخیره کردن میلیون ها تومان از هزینه های جمع آوری اعانه، مزیت های بالقوه ی بسیاری دارد و این اجازه را به مؤسسات خیریه می دهد که به طور مؤثرتری با خیرین ارتباط بر قرار کنند. اگر مؤسسات خیریه مورد علاقه ی شما ملاحظات کافی را به کار می برند، اعطای کمک به آنان از در فضای مجازی پر خطرتر از در اختیار گذاشتن کارت اعتباریتان به پیشخدمت یک رستوران نخواهد بود. با دنبال کردن این نکات، شما می توانید احتمال مشکلات بالقوه را کاهش دهید و اعطای کمک ایمن و مطمئن را در فضای مجازی تجربه کنید.

 هموطن گرامی اعتماد از شما و عملکرد صحیح و مشروع از مؤسسات خیریه . البته فراموش نکنید مؤسساتی که در مناطق محروم از جمله سیستان و بلوچستان فعالیت می کنند.  نیاز به حمایت بیشتر داشته و حمایت از آنان ثواب و بهره بیشتری برای شما خواهد داشت.

انواع موسسات خیریه

اگه یه موسسه خیریه رو سازمانی تعریف کنیم که تشکیل شده تا به صورت غیرانتفاعی نیازهای اساسی انسان ها رو برطرف کنه، این موسسات می تونن کارکردهای مختلفی داشته باشن. توی این مطلب، انواع سازمان های خیریه ای رو که میشه ایجاد کرد نشون داده می شه. بعضی از انواع این سازمان های خیریه، همین الان توی کشور ما تاسیس شدن و فعالیت می کنن. اما بعضی از انواع سازمان هان های خیریه در کشور ما فعالیت نمی کنند.

انواع سازمان های خیریه به اختصار این ها هستند:

1. سازمان های خیریه توزیع کننده. این دسته از سازمان های خیریه کار جمع آوری پول یا کمک های غیرنقدی و توزیع اون بین آدمای نیازمند رو انجام می دن. فعالیت های این دسته از سازمان ها رو شامل این موارده:

o تبلیغ فعالیت های سازمان خیریه

o جمع آوری پول یا کالای اهدایی

o شناسایی افراد نیازمند

o  توزیع پول یا کالا بین افراد شناسایی شده

2. موسسات خیریه بهداشتی و درمانی. این نوع از موسسات می تونن در اندازه های بسیار کوچیک مثلا یه درمانگاه تا اندازه های بزرگ مثل یه بیمارستان بزرگ فعالیت کنن.

3. موسسات خیریه عمرانی. این نوع موسسات، ساخت ساختمان مدارس یا سرپناه ارزان قیمت برای خانواده های محروم و امثال این نوع فعالیت ها را انجام می دهن.

4.موسسات نگهداری یا سرپرستی. این دسته از موسسات، کار نگهداری از سالمندان یا افراد یتیم یا معلولین جسمی و ذهنی را انجام میدهن.

5. سازمان های خیریه آموزشی. این دسته از موسسات، کار آموزش اشخاص رو به عهده دارن. خود این نوع از موسسات رو میشه به دسته های زیر تقسیم کرد:

o موسسات آموزش معلولین و عقب مانده های ذهنی

o موسسات آموزشی افراد محروم

o موسسات آموزش فنی و حرفه ای ویژه افراد محروم

o موسسات سوادآموزی

o موسسات مشاوره

6.موسسات خیریه پژوهشی. این نوع از موسسات خیریه، کار پژوهش در حوزه هایی رو انجام دهن که نتایجش به کار رفع مشکلات و نیازهای اساسی انسان ها می آد. برای مثال موسسه تحقیقات سرطان که نتایج کارش داروهای ارزون قیمت برای معالجه سرطانه یه نمونه از این نوع موسساته.

7.موسسات خیریه مشاوره. این نوع از موسسات، کار مشاوره به افراد محرومی رو انجام می دهن که نمی دونن به مشاوره نیاز دارن یا نمی تونن هزینه مشاوره رو پرداخت کنن. بعضی از انواع این موسسات اینها هستن:

o موسسات مشاوره حقوقی

o  موسسات مشاوره تحصیلی

o  موسسات مشاوره شغلی

o  موسسات مشاوره درمانی

o  موسسات مشاوره تربیتی و روانی

8.موسسات توانیابی و بازپروری. این دسته از موسسات کار آماده کردن یا برگرداندن افراد به زندگی طبیعی را انجام می دهند. انواع این موسسات عبارتند از:

o  موسسات توانیابی معلولین جسمی و ذهنی

o  موسسات بازپروری کودکان و نوجوانان بی سرپرست یا بدسرپرست

o موسسات بازپروری معتادین

9.  سایر انواع سازمان خیریه. چون نیازها و مشکلات انسان ها متنوع و متعدد هستند، بنابراین، انواع موسسات خیریه نیز زیاده.

در ادامه به انواع این سازمان ها به طور مفصل تر پرداخته می شه. حسن طبقه بندی کردن موسسات خیریه اینه که با این کار می شه گزینه های متعددی در مقابل کسانی قرار داد که قصد ایجاد چنین سازمان هایی دارن، همراه با ویژگی هایی که هر کدوم از این سازمان ها دارن. در این حالت، این افراد می تونن تشخیص بدهن که کدوم یک از انواع این سازمان ها رو بیشتر می پسندن.

خیلی خوبه که روزی بیاد که تمام افراد متناسب با شغل یا علائقشون ، یه بخشی از وقتشون رو واسه کارای خیر بذارن. این طوری زندگی شیریت تر می شه.

1. سازمان های خیریه توزیع کننده:

شاید رایج ترین نوع موسسات خیریه که در ایران فعالیت می کنن، موسسات توزیع کننده هستن. این موسسات کار جمع آوری پول یا کمک های غیرنقدی و توزیع اون بین آدمای محروم رو انجام می دن. واقعیت اینه که باید در کشور نظام تامین اجتماعی خوبی وجود داشته باشه که حداقل نیازهای معیشتی مردم از طریق اون تامین بشه و علاوه بر اون تشکیلاتی برای شناسایی و رفع نیازهای افراد محروم باید باشه که بتونه به افراد کمک کنه تا مشکلات ویژه مثل ابتلا به بیماری های خاص و پرخرج یا مواجهه با سوانح و حوادث خاص رو  بهتر مدیریت کنن. اگه کسانی بتونن به بهبود نظام تامین اجتماعی یا نظام بهزیستی کمک کنن طبعا نتیجه کارشون خیلی فراگیرتر خواهد بود. اما بسیاری از کسانی که دوست دارن نیکی کنن، دستشون از انجام چنین کاری کوتاهه و سراغ روش های مرسوم می رن.

در وضعیتی که خیلی از افراد اهل خیر، تشکیلات بزرگ و کوچکی با عنوان موسسه خیریه راه انداختن و بسیاری از این موسسات هم کار توزیع پول یا کالا رو بین آدم های محروم انجام میدن، خوبه که یه قدری در مورد این نوع کار بحث بشه تا اولا آدمای نیازمند بیشتری از چنین خدماتی استفاده کنن و ثانیا بهره بیشتری بهشون برسه.

به طور کلی برای تاسیس و مدیریت موسسات خیریه، مجموعه ای از دستورالعمل ها وجود داره که موسسین و مدیران موسسات خیریه توزیع کننده هم باید از اونا مطلع باشن. مواردی مثل این که اساسنامه چه طور باید نوشته بشه، روش مدیریت مالی چی باشه و مانند این ها. اما در این مطلب بنا نیست به این مساله پرداخته بشه و صرفا به طور خاص ایده هایی برای این نوع خاص از کار خیر طرح میشه.

1.  نیازهای افراد محروم متنوع است. بخشی از این نیازها، عدم دسترسی به لباس مناسب و لوازم ضروری منزله. بسیاری از خانواده های طبقه متوسط یا بالا، البسه یا لوازم منزلشون رو که قابل استفاده هم هستن، پس از مدتی یا دور می اندازن یا به قیمت بسیار پایینی می فروشن. به نظر می رسه که اگه یه متولی پیدا بشه که چنین کالاهایی رو جمع آوری کنه واسه آدمای نیازمند، خیلی از آدما انگیزه دارن این نوع از اجناسشون رو اهدا کنن. با این روش، بدون نیاز به صرف پولی، خیلی از خونواده های سطح پایین نیازهاشون برطرف میشه. البته برای انجام چنین کاری باید حداقلی از کیفیت برای کالاها در نظر گرفته بشه یا حتی اگه لازمه کارای تعمیراتی روی اونا انجام بشه تا قابل استفاده بشن.

راه های جمع آوری کمک

ده مدل برای جمع‎آوری کمک مالی

ایجاد یک چارچوب برای جمع‎آوری کمک مالی در سازمان‎های غیرانتفاعی یک چالش است اما هر سازمانی باید یک مدل کارآمد برای جمع‌آوری کمک‎های مالی داشته باشد که به‌خوبی توسعه‌یافته است.
برای پیداکردن یک مدل کارآمد جمع‌آوری کمک‌های مالی باید به سه عامل منبع کمک مالی، انواع تصمیم‌گیرندگان، و انگیزه‎های تصمیم گیرندگان توجه کنید.
مدل اول «مرتبط‎کننده‌های احساسی» است و برای سازمان‌هایی مناسب است که هدف‌ سازمان‌شان منعکس‎کننده دغدغه‌های تعداد زیادی از مردم با سطح درآمد مختلف است.
مدل دوم «متکی بر دریافت‎کنندگان خیریه» نام دارد و برای سازمان‌هایی کارآمد است که به ازای خدمات ارائه‌شده به هر فرد، کمک مالی دریافت می‎کنند.
مدل سوم «مشوق اعضا» است و در سازمان‌هایی کاربرد دارد که اعضا در آن کمک مالی می‌کنند زیرا هدف سازمان را جزئی از زندگی روزمره خود می‎دانند.
مدل چهارم «شرط‎‌بندی کننده بزرگ» نام دارد و در تعداد محدودی از سازمان‎های غیرانتفاعی کاربرد دارد که بزرگ‌ترین اهداکننده سازمان، موسس آن نیز هست.
مدل پنجم «ارائه‌دهنده خدمات عمومی» است و در بسیاری از سازمان‎های غیرانتفاعی به‌کار گرفته می‌شود که با ارگان‎های دولتی در راستای ارائه خدمات اجتماعی اساسی مورد نیاز مانند مسکن، کمک‎های بشردوستانه و آموزش و پرورش همکاری می‌کنند.
مدل ششم «ابداع‌کننده قوانین و سیاست‎ها» است و در برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی کاربرد دارد که روش‌های جدیدی را برای مقابله با مشکلات اجتماعی ایجاد کرده‎اند که لزوما با برنامه‎های جاری کمک‎های مالی دولت سازگار نیست.
مدل هفتم «کارگزار ذی‌نفعان» در برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی استفاده می‌شود که با رقبای خود بر سر ارائه خدماتی که از سوی دولت عرضه یا پشتیبانی می‎شود، رقابت می‎کنند.
مدل هشتم «بازیافت‎کننده منابع» نام دارد و در برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی کاربرد دارد که از طریق دریافت اجناس و کالاهای خیریه و اهدایی از شرکت‌ها و افراد مختلف و رساندن آن‎ها به افراد نیازمندی که توانایی خرید آن‎ها را ندارند، فعالیت می‌کنند.
مدل نهم «ایجادکننده بازار» است و در آن دسته از سازمان‎های غیرانتفاعی کاربرد دارد که خدماتی را ارائه می‌دهند که هم‌زمان نیاز به آن‌ها در بازار وجود دارد اما پرداخت مستقیم پول برای آن‌ها در جامعه غیراخلاقی یا حتی غیرقانونی است.
مدل دهم «اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور» نامیده می‌شود و سازمان‎های غیرانتفاعی که با ایجاد شبکه‌ای ملی در داخل یک کشور از افراد مختلف در محله‎ و منطقه‎های خودشان، رشد و توسعه پیدا کرده‌اند از این مدل استفاده می‎کنند.

 

امروزه فهم و درک صحیحی از مدل‌های جمع‎آوری کمک مالی برای دستیابی به اهداف سازمان از اهمیت بیشتری برخوردار است. طرح از ترنبال، کوربیس

محوری‎ترین موضوع مورد بحث میان مدیران سازمان‎های غیرانتفاعی، پرسش‌هایی از این دست است:‌ پول داریم یا نه؟ چه مقدار نیاز داریم؟ از کجا می‌توانیم کمک‌های مالی جمع‌آوری کنیم؟ چرا بیشتر از این نیست؟

 

ما در طول یک تحقیق توانستیم ده مدل جمع‌آوری کمک‌های مالی را شناسایی کنیم که معمولا بزرگ‌ترین سازمان‎های غیرانتفاعی در آمریکا از آن‎ها استفاده می‎کنند. هدف ما تجویز یک رویکرد مشخص برای پیروی توسط یک سازمان غیرانتفاعی نیست. در واقع امیدوار هستیم که به رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی کمک کنیم تا مدل‌هایی را که باور دارند می‎تواند از رشد و توسعه سازمان‌ حمایت کند، به‌صورت واضح‎تر و روشن‎تری بیان و به گفت‌وگو بگذارند و از این بینش در جهت بررسی ظرفیت‌ها و محدودیت‌های مرتبط با آن مدل استفاده کنیم.

دریافت‎کنندگان خیریه، مشتریان سازمان نیستند

هنگامی که یک سازمان غیرانتفاعی راهکاری را در جهت ایجاد ارزش برای یک دریافت‎کننده خدمات خیریه می‎یابد (به‌عنوان مثال، بازپروری یک زندانی برای بازگشت به جامعه و یا نجات یک گونه زیستی در معرض خطر)، منبع اقتصادی پول‎ساز و سودآور خود را نیافته است و باید جداگانه به دنبال یافتن این منبع باشد. همه سازمان‎های غیرانتفاعی در حقیقت مشغول دو نوع «کسب و کار» هستند – یکی مربوط به فعالیت‎ها و برنامه‎های خودشان و دیگری در رابطه با افزایش میزان کمک‎های اهدایی و خیریه.

در نتیجه این تفاوتی که بین دریافت‎کنندگان خیریه و حامیان مالی وجود دارد، جنبه‌های مختلف مهم مدل‌های تامین کمک‌های مالی سازمان‎های غیرانتفاعی باید جدا از مدل‌های موجود در دنیای شرکت‌های تجاری مورد بحث و بررسی قرار بگیرند. یک مدل کسب و کار دربرگیرنده انتخاب‌های مختلف در رابطه با ساختار هزینه‎ها و میزان ارزش برای دریافت‎کنندگان خدمات خیریه است. یک مدل جمع‎آوری کمک مالی تنها بر روی کمک‎های مالی متمرکز است و کاری به برنامه‌ها و خدمات ارائه شده به دریافت‎کنندگان خیریه ندارد.

همه مدیران سازمان‎های غیرانتفاعی می‌توانند ازاین ده مدل برای بهبود جمع‎آوری کمک مالی و مدیریت آن‌ها استفاده کنند اما کارآیی این مدل‎ها زمانی اهمیت پیدا می‎کند که سازمان غیرانتفاعی بزرگ‌تر می‎شوند. راه‎های زیادی برای جمع‎آوری کمک مالی به میزان یک میلیون دلار در سال وجود دارد که برخی از آن‎ها حتی به صورت بداهه در طول فرآیند شکل می‎گیرند. اما هنگامی که سازمان سعی می‌‎کند سالانه حدود بیست و پنج تا پنجاه میلیون دلار یا بیشتر جمع‎آوری کند، راه‌های کمتری وجود دارد. تعداد تصمیم گیرندگان بالقوه‏‌ای که می‌توانند اجازه صرف کردن این چنین مقدار زیادی از پول را بدهند، کاهش می‎یابد (و یا باید از مجموعه‎ای از این افراد کمک بگیرید) و همین‌طور عواملی که در این افراد برای گفتن «بله» ایجاد انگیزه می‎کنند نیز بیش‌تر می‎شوند (و یا به‌طور کامل تحت تاثیر یک رهبر کاریزماتیک سازمان غیرانتفاعی قرار نمی‎گیرند).

تحقیق ما صحت این مطلب را تائید می‎کند. در مطالعه‎ای که اخیرا انجام دادیم، ۱۴۴ سازمان غیرانتفاعی تاسیس شده از سال ۱۹۷۰ که تا اندازه پنجاه میلیون دلار در سال یا بیشتر رشد کرده بودند را شناسایی کردیم. در طی این تحقیقات متوجه شدیم که تک تک این سازمان‌ها به دنبال منابع مشخصی از کمک‌های مالی بودند که توانستند با اتکا به آن‌ها، رشد کنند و بیشترشان روی تنها یک منبع خاص که متناسب با کار و برنامه خودشان بود، تمرکز کرده بودند. همچنین هر یک از آن‌ها قابلیت‎های کاملا حرفه‌ای در داخل سازمان پرورش داده بودند که هدف‌شان جمع‎آوری کمک مالی از آن منابع مشخص بود. به‌عبارت دیگر، هر کدام از این سازمان‎های غیرانتفاعی یک مدل جمع آوری کمک‎های مالی داشتند که به‌خوبی توسعه‌یافته بود.

هر چقدر میزان کمک مالی مورد نیاز بیشتر باشد، اهمیتِ به دنبال بازارهای جمع‎آوری کمک مالی شناخته شده بودن که در آن تصمیم گیرندگان خاصی با انگیزه‌های مشخص وجود دارند نیز بیشتر می‎شود. به‌عنوان مثال گروه‌های بزرگی از اهداکنندگان انفرادی، بر اساس دغدغه‌های رایج مشترک در مورد مسائل مختلف مانند تحقیقات بر روی سرطان پستان به یکدیگر ملحق شده‎اند. در مثالی دیگر، منابع بزرگ کمک‎های مالی از سوی دولت، ماموریت و اهداف خاصی مانند نگه‌داری و سرپرستی کودکان یتیم دارند. یک سازمان غیرانتفاعی می‎تواند تعداد انگشت شماری از بنیادها و یا افراد ثروتمند را متقاعد کند تا چند میلیون دلار برای موضوعی که قبلا نادیده می‎گرفتند، اهدا کنند ولی این روش برای یک سازمان غیرانتفاعی که به دنبال جمع‎آوری ده‌ها میلیون دلار است، جوابگو نخواهد بود.

هدف این نیست که بازار جمع‎آوری کمک مالی را پایدار و باثبات توصیف کنیم؛ خیر، این طور نیست. اولین بار که «روز زمین» در سال ۱۹۷۰ برای افزایش آگاهی و قدردانی نسبت به محیط زیست کره زمین نامگذاری شد، هم‎زمان یک موج افزایش کمک به معضلات محیط زیستی ایجاد شد. قحطی اتیوپی در سال‎های ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۵ منجر به افزایش قابل توجهی در میزان حمایت از کمک‎های بین‌المللی شد. آگاهی از بحران آموزشی ایالات متحده آمریکا در اواخر دهه ۸۰، زمینه را برای جذب کمک‎های مالی در جهت ایجاد مدارس مستقل فراهم کرد. تغییرات را نمی‌توان پیش‌بینی کرد ولی به دلیل غیرقابل پیش‌بینی بودن، نمی‎توان به یک راه خاص برای جمع‎آوری کمک مالی وابسته بود.

 

 

 

ده مدل جمع‎آوری کمک مالی

ایجاد یک چارچوب برای جمع‎آوری کمک مالی در سازمان‎های غیرانتفاعی یک چالش است. برای اینکه مدل‎ها کارآمد و مفید باشند، نباید بیش از حد به‌طور کلی و یا بیش از حد به‌طور خاص تعریف شده باشند. به‌عنوان مثال، یک کلینیک سلامت عمومی که به بیماران تحت پوشش برنامه کمک دریافت درمانی دولت، خدمات می‎دهد را در نظر بگیرید و هم یک سازمان غیرانتفاعی که کارش توسعه حمایت شده از طرف دولت آمریکا برای توسعه بین‌المللی است. درست است که هر دو از سوی دولت کمک مالی دریافت می‎کنند ولی نوع کمک مالی و تصمیم گیرندگان کنترل این منابع مالی کاملا متفاوت از یکدیگر هستند. قرار دادن این دو در کنار هم و در یک مدل، مفید و کارآمد نخواهد بود. در عین حال تعیین یک مدل جداگانه برای تمام سازمان‎هایی که کمک مالی یکسانی دریافت می‎کنند، تعریف بیش از حد خاص و محدودی است که کارآیی لازم را نخواهد داشت.

در نهایت به سه پارامتر برای تعریف مدل‌ها رسیدیم: منبع کمک مالی، انواع تصمیم گیرندگان، و انگیزه‎های تصمیم گیرندگان. با این کار توانستیم ده مدل جمع‎آوری کمک مالی متمایز، منسجم و درعین حال در برگیرنده انتخاب‌های واقعی را شناسایی کنیم.

در ادامه این مقاله هر کدام از این ده مدل جذب سرمایه همراه با توصیف نمونه‎ای از سازمان غیرانتفاعی متناسب با آن  معرفی شده است. این مدل‎ها به ترتیبِ میزان قدرت تامین‎کننده حمایت مالی آ‌ن‌ها آورده شده‌اند. سه مدل اول (مرتبط ‎کننده‎های احساسی، متکی بر دریافت‎کنندگان خیریه، و مشوق اعضا) تا حد زیادی توسط بسیاری از کمک‌های فردی تامین مالی می‌شوند. مدل چهارم (شرط‎‌بندی کننده بزرگ) تا حد زیادی توسط یک فرد و یا توسط تعداد کمی از افراد و بنیادها تامین مالی می‎شوند. سه مدل بعدی (ارائه دهنده خدمات عمومی، ابداکننده قوانین و سیاست‎ها، و کارگزار ذینفعان) تا حد زیادی توسط دولت تامین مالی می‎شوند. مدل هشتم (بازیافت‎کننده منابع) تا حد زیادی از طرف شرکت‌های بزرگ پشتیبانی می‌شوند. دو مدل پایانی (اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور) مخلوطی از انواع کمک‎های مالی را دریافت می‎کنند.

مدل اول: ایجاد رابط‌های احساسی

برخی از سازمان‌های غیرانتفاعی مانند بنیاد مِیک اِ ویش (ترجمه تحت‌اللفظی‌اش می‌شود: یک آرزو بکن) با تمرکز روی هدفشان توسعه پیدا کردند که این هدف منعکس‎کننده و طنین دغدغه‌های تعداد زیادی از مردم با سطح درآمد مختلف بود. در واقع ساختار و چارچوبی را ارائه کرد که این افراد توانستند برای اولین بار با هم ارتباط برقرار کنند. سازمان‎های غیرانتفاعی که از این رویکرد استفاده می‎کنند از مدلی با نام رابط‌های احساسی پیروی می‌کنند. رسالت بیش‌تر این‎گونه سازمان‎ها در زمینه‎های تحقیقات محیط زیست، بین‎الملل و سلامت متمرکز است. این سازمان‎ها متفاوت از آن‎هایی هستند که به سراغ افراد با باور دینی خاص، گرایشات سیاسی و یا علاقه ورزشی خاص می‎روند که با هم برای بیان عقاید و علایق مشترکشان سازمانی را تشکیل داده‎اند.

مدل رابط‌های احساسی معمولا به دنبال ایجاد روابط ساده و روشن میان داوطلبین در مراسم‌های مختلف جمع‎آوری کمک‎های مالی است. بنیاد سوزان جی کومن یک نمونه از سازمان غیرانتفاعی ‎است که از مدل رابط‌های احساسی استفاده می‌کند. بنیاد کومن که در سال ۱۹۸۲ تاسیس شده، به دنبال ریشه‌کن کردن سرطان پستان به‌عنوان یک بیماری مهلک است. بنیاد این کار را از طریق کمک مالی به تحقیقات پزشکی، حمایت از پروژه‎های پژوهشی، آزمایشی (غربالگری) و درمانی در سرتاسر دنیا انجام می‎دهد و برنامه‎های آموزشی مختلفی برای زنان در مورد اهمیت تشخیص زود هنگام دارد. ماموریت این بنیاد منعکس‌کننده دغدغه بسیاری از زنان است که حتی ممکن هست هیچ‌وقت به‌صورت مستقیم نیاز به خدمات این سازمان پیدا نکنند. میزان جمع‎آوری کمک‌های سالانه سازمان کومن بین سال‎های ۱۹۷۷ تا ۲۰۰۷ از چهل و هفت میلیون به سیصد و سی و چهار میلیون دلار افزایش پیدا کرد. متوسط کمک‎های فردی در سطح بسیار پایین و در حدود سی و سه دلار است ولی رمز موفقیت تلاش‌های این سازمان همواره در جمع‎آوری کمک مالی از سوی تعداد بسیار زیادی از حمایت‎کنندگان در سطح گسترده بوده است. این بنیاد و سازمان‌های وابسته‎های آن سالانه درحدود صد و بیست مسابقه ورزشی دو با حضور بیش از یک میلیون شرکت‎کننده برگزار می‎کنند. این مراسم نه تنها به افراد اجازه می‎دهد که به سازمان کمک مالی کنند بلکه داوطلبین را به مشارکت دعوت می‎کند و آن‌ها را تشویق می‎کند که تیم تشکیل ‎دهند و به دنبال کمک مالی بیشتری بروند و به‌طور کل در تجربه روز مسابقه سهیم باشند. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی‌ که می‏‌خواهند از این مدل رابط‌های احساسی استفاده کنند، باید پرسش‌های زیر را از خود بپرسند:

  • ● آیا تا به حال قشرهای زیادی از مردم علاقه به کمک کردن را در این زمینه نشان داده‎اند؟
  • ● آیا می‎توانیم به صورت ساده و مختصر ضرورت وجود این سازمان غیرانتفاعی را توجیه کنیم؟
  • ● آیا یک راه متدوال و معمولی برای جذب تعداد زیادی از داوطلبان وجود دارد؟
  • ● آیا توانایی‎های لازم برای توسعه تلاش‌ها به یک منطقه جغرافیایی بزرگ‎تر را داریم؟ و یا آیا می‎توانیم این توانایی‌‏ها را ایجاد کنیم؟

مدل دوم: متکی بر دریافت‎کنندگان خیریه

برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی مانند کلینیک کلیولند به ازای خدمات ارائه شده به هر فرد، کمک مالی دریافت می‎کنند اما روی افرادی که در گذشته از این خدمات استفاده کرده‌اند نیز برای کمک مالی حساب می‎کنند. مدل مورد استفاده در این قبیل سازمان‌ها را متکی بر دریافت‎کنندگان خیریه می‎نامیم. دو مثال بسیار خوب بیمارستان‎ها و دانشگاه‎ها هستند.  به‌طور کلی، بخش عمده کمک مالی این سازمان‎های غیرانتفاعی از طریق هزینه‎های پرداخت‎شده به ازای ارائه خدمات، تامین می‌شود. با این وجود تمام هزینه ارائه این خدمات با هزینه‎های دریافتی جبران نمی‎شود. در نتیجه، این سازمان‎ها سعی می‎کنند رابطه خوب و طولانی مدتی با افرادی که زمانی از خدمات‌شان استفاده کرده‎اند، برقرار کنند و بر همین اساس این سازمان‎ها را متکی بر دریافت‎کنندگان خیریه نامیده‌ایم. اگر چه این کمک‎های مالی در مقابل هزینه‎ها بسیار اندک هستند (به‌طور متوسط حدود پنج درصد در بیمارستان‎ها و حدود سی درصد در دانشگاه‎های خصوصی) اما این کمک‌‏های مالی منبع مهمی برای تامین بودجه پروژه‎های بزرگی مانند ساختمان‎سازی، تحقیقات و صندوق پشتوانه مالی هستند. اغلب خیرین با این انگیزه کمک می‎کنند که زمانی با دریافت این کمک‎ها، زندگی‌شان تغییر کرده است. سازمان‌هایی که از این مدل متکی بر دریافت‌کنندگان خیریه استفاده می‎کنند، عمده حمایت خیریه خود را از طریق هدایای بزرگ دریافت می‎کنند. دانشگاه پرینستون نمونه‌ای از سازمان غیرانتفاعی است که از مدل متکی بر دریافت‎کنندگان خیریه استفاده می‏‌کند. این دانشگاه شهرت زیادی برای درخواست کمک مالی از فارغ‌التحصیلان خود دارد و توانسته است بالاترین میزان کمک معادل ۲\۵۹  درصد را در میان تمام دانشگاه‎های ملی جمع‎آوری کند. بیش از سی و سه هزار فارغ‌التحصیل مقطع لیسانس در سال ۲۰۰۸، حدود ۶\۴۳ میلیون دلار به این دانشگاه کمک کردند. به دلیل مهارت بالای این دانشگاه در جمع‌آوری کمک مالی، بیشتر از پنجاه درصد بودجه عملیاتی دانشگاه پرینستون از سوی خیرین و درآمد ناشی ازصندوق پشتوانه مالی تامین می‎شود. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی‌ که می‏‌خواهند از این مدل متکی بر دریافت‎کنندگان خیریه استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

  • ● آیا ماموریت و هدف ما سود فردی خاصی دارد که برای اجتماع هم مفید باشد؟
  • ● آیا افراد در طی زمان دریافت خدمات، احساس وفاداری و ادای دین به سازمان پیدا می‎کنند؟
  • ● آیا ساختار مناسب برای دسترسی به دریافت‎کنندگان خدمات خیریه در مقیاس مناسب را داریم؟

مدل سوم: مشوق اعضا

برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی مثل کلیسای سدلبک به کمک‌های مالی افراد وابسته هستند و از مدل جمع‎آوری کمک مالی با نام «مشوق اعضا» استفاده می‎کنند. این افراد (که از اعضای آن سازمان هم هستند) به سازمان کمک مالی می‌کنند زیرا هدف سازمان  را جزئی از زندگی روزمره خود می‎دانند، بنابراین، در نهایت خود این افراد هستند که از این کمک‌ها بهره خواهند برد. سازمان‎هایی که از مدل مشوق اعضا استفاده می‎کنند، دارای اساس و پایه خاصی برای ایجاد فعالیت‌های گروهی جدیدی نیستند و در مقابل، با اعضا (کمک‌کنندگان مالی) از طریق حمایت از فعالیت‎هایی که آن افراد به دنبال تحقق آن‌ها هستند، ارتباط برقرار می‎کنند. این سازمان‎ها اغلب در زمینه‎های مذهبی، محیط زیست، هنر، فرهنگ و کارهای انسان دوستانه فعالیت می‏‌کنند. به‌عنوان مثال می‎توان از بنیاد ملی بوقلمون‌های وحشی نام برد که به دنبال حفظ و گسترش قلمرو زندگی بوقلمون‎های وحشی است که از طرف دیگر، مشوق و حمایت‌کننده شکار بوقلمون وحشی نیز هست. شکارچیان بوقلمون به سمت این سازمان جذب می‎شوند و در نهایت از کار آن سود می‎برند که باعث می‎شود به اعضای وفاداری تبدیل بشوند که در جمع‎آوری کمک مالی برای سازمان هم مشارکت می‎کنند. اعضای محلی این بنیاد در سال، حدود دوهزار ضیافت شام برای جمع‎آوری کمک مالی برگزار می‎کنند و در حدود هشتاد درصد از درآمدهای سالانه سازمان را از این طریق تامین می‎کنند. در این ضیافت‎ها چندین فرصت مختلف برای اهدای پول وجود دارد: بلیط ورودی (که برای هر نفر حدود پنجاه دلار است و شامل حق عضویت سالانه هم می‎شود)، خرید محصولات و کالاهای تبلیغاتی (به‌طور متوسط بیش از صد دلار به ازای هر شرکت‎کننده) و بلیت‌های قرعه‎کشی (که حدود شانزده هزار دلار به ازای هر ضیافت سودآوری دارند). جایزه‎های قرعه‎کشی و کالاهای تبلیغاتی برای فروش از طرف دفتر اصلی این بنیاد تامین‌ می‎شوند. هر ضیافت بعد از محاسبه هزینه‎ها، در حدود ده هزار دلار سودآوری دارد. بخش بزرگی از پول جمع‎آوری شده صرف منطقه محلی حفاظت شده در همان منطقه برگزاری ضیافت می‎شود. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی‌ که می‌‏خواهند از این مدل جمع‌آوری کمک‌های مالی استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

  • ● آیا اعضا احساس خواهند کرد که فعالیت‎های سازمان در نهایت به‌صورت مستقیم به نفع آن‎ها یا جامعه آن‎ها خواهد بود؟
  • ● آیا ما قابلیت این را داریم که اعضا را در کار جمع‎آوری کمک مالی مشارکت دهیم و آن‎ها را مدیریت کنیم؟
  • ● آیا می‎توانیم با اعضای اصلی کاملا هماهنگ و هم‎صدا باقی بمانیم، حتی اگر به معنای از دست‎دادن فرصت‎های جمع‎آوری کمک مالی و کنار گذاشتن فعالیت‌هایی باشد که باب میل اعضا نیست؟

مدل چهارم: شرط‎‌بندی کننده بزرگ

تعداد محدودی از سازمان‎های غیرانتفاعی مانند موسسه تحقیقات پزشکی استنلی هستند که منابع مالی خود را از طریق تعداد کمی از افراد یا بنیادها تامین می‌کنند. این مدل از جمع‎آوری کمک مالی را «شرط‎‎بندی کننده بزرگ» می‎نامیم. در اغلب موارد، بزرگ‌ترین اهداکننده سازمان، موسس آن نیز هست که هدف او برطرف کردن معضلی است که احساس و انگیزه شخصی عمیقی نسبت به آن دارد. با وجود این‎که اکثر شرط‎بندی کنند‌ه‌های بزرگ منابع مالی زیادی برای شروع کار دارند و به سرعت رشد پیدا می‎کنند ولی مواردی هم هست که سازمانی پیش از این تاسیس شده است، و یک اهداکننده مالی پیدا می‌کند که به دنبال کمک مالی به رویکردی مهم و جدید برای حل یک مشکل خاص بوده است. سازمان‎های پیروی کننده از مدل شرط‎بندی کننده بزرگ که ما شناسایی کردیم، بیشتر در دو بخش تحقیقات پزشکی و معضلات زیست محیطی متمرکز بودند. دلایل اصلی این‎که این سازمان‎ها مبلغ هنگفتی از کمک مالی دریافت می‎کنند این است که: مشکل مورد بررسی آن‌ها با مقدار زیادی از پول، قابل حل شدن است (به‌عنوان مثال با مقدار زیادی پول می‎توان یک موسسه تحقیقاتی‎ تاسیس کرد تا درمان یک بیماری خاص را کشف کند)، یا سازمان از یک راه‌حل ضروری و خاص برای حل مشکل استفاده می‏‌کند. یک نمونه از سازمانی که از مدل شرط‎بندی کننده بزرگ استفاده می‎کند، سازمان حفاظت محیط زیست جهانی است که وظیفه حفاظت از تنوع زیستی موجود در کره زمین را به‌عهده دارد تا نشان بدهد که انسان‎ها می‌توانند به صورت هماهنگ و سازگار با طبیعت زندگی کنند. سازمان حفاظت محیط زیست جهانی این قابلیت را دارد که در سراسر دنیا منطقه‌هایی را شناسایی ‎کند که اثر مهمی روی حفاظت از تنوع زیستی جهانی می‎گذارند و بدین ترتیب توجه اهداکنندگان بزرگ را جلب می‌کند تا از کمک‎های هنگفت آن‎ها در جهت امری مهم و تاثیرگذار برای محافظت از کره زمین استفاده شود. کمک‌کنندگان اصلی سازمان حفاظت محیط زیست جهانی را گروه کوچکی تشکیل می‎دهند. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی‌ که می‌‏خواهند از این مدل شرط‎‎‌‌بندی کننده بزرگ استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

  • ● آیا می‎توان راه‎‌حلی نهایی و قابل انجام برای یک معضل بزرگ در بازه زمانی محدود ارائه داد؟
  • ● آیا می‎توانیم به راحتی بگوییم که این مبالغ هنگفت کمک مالی را کجا و چطور برای رسیدن به اهداف‌مان صرف خواهیم کرد؟
  • ● از میان بنیادها و افراد ثروتمند، آیا کسی علاقه‎مند به مشکل مورد نظر و رویکرد ما وجود دارد؟

مدل پنجم: ارائه‌دهنده خدمات عمومی

بسیاری از سازمان‎های غیرانتفاعی، مانند بنیاد موفقیت برای همه، با ارگان‎های دولتی در راستای ارائه خدمات اجتماعی اساسی مورد نیاز مانند مسکن، کمک‎های بشردوستانه و آموزش و پرورش همکاری می‌کنند که دولت از قبل برای آن‎ها بودجه تخصیص داده است. سازمان‎های غیرانتفاعی‎ را که ارائه‌دهنده این نوع از خدمات هستند  ارائه دهنده خدمات عمومی می‎نامیم. دولت در بعضی از موارد، این ارائه خدمات را کاملا به سازمان‎های غیرانتفاعی واگذار می‎کند ولی مقررات خاصی را هم برای دریافت کمک مالی وضع کرده است که می‎توان از فرمول بازپرداخت هزینه‎ها و یا درخواست طرح پیشنهادی نام برد. سازمان‎های ارائه دهنده خدمات عمومی هم‎‌گام با رشد و توسعه، به دنبال منابع مالی دیگر هم می‎روند. تی‌.ام.سی، نمونه‌ای از سازمان‎های غیرانتفاعی است که از مدل ارائه دهنده خدمات عمومی استفاده می‎کند و وظیفه‎اش پشتیبانی و حمایت از فرزندان و خانواده‎های مهاجران است. در سال ۱۹۷۱ با کمک‌های دولت فدرال تحت عنوان برنامه «هد استارت» شروع به کار کرد و با تمرکز روی نیازهای دو فرهنگ و دو زبانه بودن خانواده‎ها به دنبال آماده سازی فرزندان مهاجرین برای  ورود به مدرسه و سیستم آموزش و پرورش بود. هم‎زمان با رشد و توسعه شورای مهاجرین تگزاس، رهبرانش سعی کردند وابستگی خود را  به این تک منبع مالی کاهش داده و به دنبال کمک‎های دولتی دیگری نیز بروند. در حال حاضر تی.ام.سی از منابع مختلف فدرالی، ایالتی و دولت محلی کمک مالی دریافت می‌کند و برنامه‌‏های جدیدی مثل سوادآموزی، مراقبت‎های دوران بارداری و آموزش مصرف کننده را هم ارائه می‎دهد. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی که می‏‌خواهند از مدل  ارائه دهنده خدمات عمومی استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

  • ● آیا سازمان ما مطابق برنامه‎ یا برنامه‌های از پیش تعیین‌شده‎ای از سوی دولت است؟
  • ● آیا می‎توانیم نشان بدهیم که عملکرد سازمان ما بهتر از رقیب‌های ما است؟
  • ● آیا حاضریم به صورت دوره‎ای وقت خود را صرف تمدید قراردادها و کاغذ بازی‎های دولتی بکنیم؟

مدل ششم: ابداع‌کننده قوانین و سیاست‎ها

برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی مثل سازمان دهکده جوانان کاملا متکی بر کمک‎های مالی از سوی دولت هستند و از مدلی با نام ابداع‌کننده قوانین و سیاست‎ها پیروی می‎کنند. این سازمان‎های غیرانتفاعی روش‎های جدیدی را برای مقابله با مشکلات اجتماعی ایجاد کرده‎اند که لزوما با برنامه‎های جاری کمک‎های مالی دولت سازگار نیست. آن‎ها کمک‎کنندگان دولتی را قانع کرده‌اند تا به این روش‎های جدید اعتماد کنند زیرا این راه‎حل‎ها از راه‎حل‎های موجود پیشین، کارآمدتر و کم‌هزینه‌تر هستند. (ارائه دهندگان خدمات عمومی برعکس این گروه، ازبرنامه‎های کمک مالی دولتی موجود برای خدماتی که ارائه می‌دهند، استفاده می‎کنند.) نمونه‎ای که از این دسته می‎توان نام برد، سازمان هِلپ یو.اس.اِی است. این سازمان‎ غیرانتفاعی برای بی‎خانمان‎ها مسکن موقت فراهم می‎کند و برای خانواده‎هایی با درآمد کم، خانه‎هایی با قیمت مناسب می‌سازد. اندرو کومو(فرزند فرماندار سابق نیویورک ماریو کومو) در سال ۱۹۸۶ سازمان هلپ یو.اس.اِی را به‌عنوان راه‌حل جایگزینی برای سکونت بی‎خانمان‎ها در خانه‎ها به جای سیاست اجرایی در نیویورک تاسیس کرد که مطابق آن بی‌خانمان‎ها در هتل‎های مخصوصی با نام هتل‎های رفاهی قرار می‎گرفتند. این روش نوین در راستای مشکل مسکن بی‌خانمان‎ها توسط هلپ یو.اس.اِی زمانی ارائه شد که مشکل بی‎خانمان‎ها تبدیل به یک معضل عمومی بزرگی شده بود و مسئولین دولتی حاضر بودند روش‎های جدیدی را برای برطرف کردن این مشکل امتحان کنند. کومو با ادعای این‌که راه‌حلش هم کارآمدتر و هم کم‌هزینه‎تراست، حمایت اولیه تصمیم گیرندگان دولتی را به خود جلب کرد که هزینه پروژه به دلیل هم‎زمانی با معضلات اقتصادی در نیویورک از اهمیت زیادی برخوردار بود. بودجه هلپ یو.اس.اِی در سال ۲۰۰۷ در حدود شصت میلیون دلار بود که هشتاد درصد آن از منابع دولتی تامین شده بود (نیمی از دولت فدرال و نیم دیگر از دولت ایالتی و محلی). رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی‌ که می‏‌خواهند از مدل ابداکننده قوانین و سیاست‎ها استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

  • ● آیا ما رویکرد نوینی برای گذار از وضعیت کنونی (از لحاظ اثرگذاری و هزینه) داریم که آن‎قدر ضرورت دارد که نظر کمک کنندگان مالی دولتی را که غالبا به سوی راه‎حل‌های سنتی گرایش دارند، به خود جلب کند؟
  • ● آیا می‎توانیم  کمک کنندگان مالی دولتی را قانع کنیم که برنامه ما عملی و شدنی خواهد بود؟
  • ● آیا ما می‎توانیم با تصمیم گیرندگان دولتی که از تغییر حمایت می‎کنند، رابطه‎‌ای خوب و قوی برقرار کنیم؟
  • ● در حال حاضر، آیا فشارهای لازم بر روی دولت برای تغییر روند و سیاست‌های فعلی وجود دارد؟

مدل هفتم، کارگزار ذی‌نفعان

برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی مانند سازمان وام دانشجویی آیوا با رقبای خود بر سر ارائه خدماتی که از سوی دولت عرضه یا پشتیبانی می‎شود، رقابت می‎کنند. این‎گونه سازمان‎های غیرانتفاعی را مدل کارگزار ذی‌نفعان می‎نامیم. این سازمان‎ها در زمینه مسکن، خدمات استخدامی، خدمات درمانی و وام‎های دانشجویی فعالیت می‎کنند. وجه تمایز این دسته از سازمان‎های غیرانتفاعی با بقیه برنامه‎های دولتی این است که دریافت‎کنندگان خدمات خیریه، آزادی کاملی در انتخاب سازمان غیرانتفاعی برای دریافت خدمات دارند. یکی از نمونه‎های استفاده کننده از این مدل، سازمان غیرانتفاعی مشارکت برای مسکن کلان‎شهر بوستون است که مدیریت املاک اجاره‎ای متعلق به دولت ایالتی و فدرال را در بیش از سی منطقه ماساچوست برعهده دارد. این سازمان از زمان تاسیس در سال ۱۹۹۱ تا به حال در ارائه کمک هزینه یا یارانه مسکن به خانواده‎های نیازمند، شهرت خوبی برای خود کسب کرده است و بزرگترین ارائه دهنده یارانه مسکن در منطقه بوستون است که بیش از هفت هزار و پانصد خانوار را تحت پوشش خود دارد. سازمان مشارکت مسکن کلان‎شهر بوستون، فعالیت‎های مرتبط دیگری مانند برنامه‎های آموزشی و جلوگیری از بی‎خانمان شدن را نیز ارائه می‎دهد . بیش از ۹۰ درصد بودجه این سازمان از هزینه‎های مدیریتی پرداختی از سوی دولت به عنوان بخشی از یارانه تامین می‎شود. باقی بودجه از سوی شرکت‌ها و بنیادها تامین می‎شود. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی‌ که می‌‏خواهند از این مدل  کارگزار ذینفعان استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

  • ● آیا می‎توانیم به دولت ثابت کنیم که ما توانایی خوبی در ارائه خدمات یا یارانه به افراد نیازمند داریم؟
  • ● آیا می‎توانیم میزان خدمات بیشتر کنیم تا ارزش سود بالاتر رود؟
  • ● آیا می‎توانیم به خوبی قوانین و مقررات وضع شده توسط دولت برای به‌عهده گرفتن مسئولیت ارائه این خدمات را اجرا کنیم؟
  • ● آیا می‌توانیم راهی برای جبران هزینه‎های جانبی این قبیل برنامه‎های خدماتی پیدا کنیم؟

مدل هشتم: بازیافت‎کننده منابع

برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی مانند بنیاد اَمِری‌کِرز از طریق دریافت اجناس و کالاهای خیریه و اهدایی از شرکت‌ها و افراد مختلف و رساندن آن‎ها به افراد نیازمندی که توانایی خرید آن‎ها را ندارند، رشد و توسعه یافتند. سازمان‌های غیرانتفاعی را ‎که از این مدل استفاده می‎کنند، بازیافت‎کننده منابع می‎نامیم. کسب و کارها تمایل زیادی به اهدا کالا و اجناس مختلف مثل غذاهایی با تاریخ مصرف مشخص دارند زیرا در غیر این صورت این اقلام به هدر می‎روند و یا هزینه نهایی تولید اجناس زیاد از حد پایین است و در بازار رقابت با تولیدکننده عرضه نخواهند شد، مثل دارو در کشورهای در حال توسعه. اجناس و کالاهای اهدایی بخش بزرگی از دارایی اصلی شرکت هستند ولی برای پرداخت هزینه‌های عملیاتی باید منابع مالی دیگری را پیدا کرد. اکثریت بازیافت‎کننده منابع در زمینه‎ برنامه‎های غذایی، کشاورزی، درمانی و تغذیه در سطح بین‎المللی فعال هستند. بزرگترین سازمان مبارزه با گرسنگی در منطقه نیوانگلند با نام بانک غذایی بوستون بزرگ نمونه‌ای از این مدل بازیافت‎کننده منابع است. این سازمان سالانه در حدود پانزده هزار تن غذا را بین ششصد سازمان محلی شامل انبارهای غذایی خیریه، آشپزخانه‎های خیریه، مراکز نگهداری از کودکان و سالمندان و پناهگاه‎های بی‎خانمان‎ها، توزیع می‎کند. در سال ۲۰۰۶ حدود پنجاه و دو درصد از دارایی‎های این بانک را کالاهای اهدایی از سوی شرکت‎ها تشکیل می‎داد. برنامه‎های دولت فدرال و ایالتی نیز به این بانک کمک جنسی و مالی می‌کنند که در حدود بیست و سه درصد منابع سالانه آن‎ها را تامین می‎کند که صرف توزیع مواد غذایی می‌شود. بیست و پنج درصد باقیمانده از سوی هدیه‌های نقدی افراد مختلف تامین می‎شود که هزینه‎های سربار و هزینه‎های بهبود ساختار را پوشش می‌دهد. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی‌ که می‏‌خواهند از این مدل بازیافت‎کننده منابع استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

  • ● آیا کالاهایی که می‌خواهیم توزیع کنیم را می‎توان به صورت مداوم از اهداکنندگان دریافت کرد؟
  • ● آیا می‎توانیم مهارت این را پیدا کنیم که در کنار روندهای ناگهانی افزایش اهدای اجناس، در زمان کمبود اجناس اهدایی هم آمادگی داشته باشیم؟
  • ● آیا راهبرد مشخصی در جهت جمع‎آوری کمک نقدی برای تامین هزینه‎های عملیاتی و سربار داریم؟

مدل نهم: ایجادکننده بازار

برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی مانند تراست فور پابلیک لند خدماتی را ارائه می‎دهند که هم‌زمان نیاز به آن‌ها در بازار وجود دارد اما مورد توجه خیًرین نوع‌دوست هم هست. این‌ها خدماتی است که پرداخت مستقیم پول برای آن‌ها در جامعه غیراخلاقی یا حتی غیرقانونی است. سازمان‎ غیرانتفاعی ‎که این خدمات را ارائه می‎دهد از مدلی استفاده می‎کند که ایجادکننده بازار می‎نامیم. به‌عنوان نمونه می‎توان از اهدای عضو نام برد. تقاضای زیادی برای اعضای بدن انسان وجود دارد ولی فروش آن غیرقانونی است. این سازمان‎های غیرانتفاعی عمده بودجه خود را از طریق دریافتی‌های خیریه و هزینه‎های دریافتی مستقیم در ازای فعالیت و خدمات، تامین می‎کنند. بیشتر ایجادکنندگان بازار در زمینه سلامت و بیماری فعالیت می‎کنند ولی نمونه‎هایی نیز در زمینه حفاظت از محیط زیست وجود دارد. یک نمونه از این سازمان‎ها صندوق بیماری‎های کلیوی آمریکا است که در سال ۱۹۷۱ برای کمک به افراد کم بضاعت با بیماری‌های کلیوی برای پرداخت هزینه‎های دیالیز تاسیس شد. در حال حاضر این سازمان بزرگ‎ترین کمک کننده مالی به بیماران دیالیزی در سرتاسر کشور آمریکا است که مطابق گزارش سال ۲۰۰۶، سالانه هشتاد و دو میلیون دلار به شصت و سه هزار و پانصد بیمار کلیوی (۱۹ درصد کل بیماران دیالیزی) کمک کرد. ارائه‌دهندگان خدمات بهداشتی تا قبل از سال ۱۹۹۶ می‎توانستند به بیماران دیالیزی محتاج که تحت پوشش حمایت دولتی بودند، کمکی پرداخت کنند که شامل بیست درصد از کل هزینه‎ها می‌شد. دولت فدرال در سال ۲۰۰۶ این‎ کار را برای ارائه دهندگان خدمات بهداشتی غیرقانونی اعلام کرد زیرا ممکن بود بیمار مجبور شود فقط از یک ارائه دهنده خدمات بهداشتی خاص، خدمات دیالیز دریافت کند. سازمان خیریه بیماری‌های کلیوی آمریکا، این مشکل را شناسایی و برنامه‎ای برای حل آن ایجاد کرد. حالا این نهاد،‌ خودش این هزینه‎ها را پرداخت می‎کند تا بیماران به درمان خود ادامه دهند. ارائه دهندگان خدمات بهداشتی و شرکت‎های بزرگ بخش عمده‎ای از منابع مالی مورد نیاز این سازمان را فراهم می‎کنند.  سازمان خیریه بیماری‌های کلیوی آمریکا در حال استفاده از قوانین مشابه بیماران دیالیزی، برای داروهای درمان پوکی استخوان نیز هست. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی که می‌‏خواهند از مدل  ایجادکننده بازار استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

  • ● آیا گروهی از کمک‌‎کنندگان مالی علاقه‎مند به سرمایه‎گذاری برای حمایت از کار ما وجود دارد؟
  • ● آیا دلایل قانونی یا اخلاقی بیش‌تری برای ارائه این خدمات از سوی سازمان‎های غیرانتفاعی وجود دارد؟
  • ● آیا ما دارای یک برنامه مورد اعتماد و نامی معتبر هستیم؟

مدل دهم: اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور

تعدادی از سازمان‎های غیرانتفاعی هستند مثل سازمان بیگ برادرز بیگ سیسترز که با ایجاد شبکه‌ای ملی در داخل یک کشور از افراد مختلف در محله‎ و منطقه‎های خودشان، رشد و توسعه پیدا کرد. سازمان‎های غیرانتفاعی ‎که از این مدل استفاده می‎کنند را  اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور می‎نامیم. این سازمان‎ها روی مسائلی مانند مدارس با شرایط بد و یا بچه‎های نیازمند به الگویی مناسب در میان بزرگسالان می‎پردازند که این مشکلات در میان انجمن‎های محلی از اهمیت زیادی برخوردار است و دولت به تنهایی قادر به حل این مشکلات نیست. بیشتر کمک‎های مالی این سازمان‎ها از محلات جمع‎آوری می‎شود و دولت مقدار خیلی کمی به آن‎ها کمک می‌کند. تعداد بسیار کمی از عملیات‎های محلی به میزان بیشتر از پنج میلیون دلار رسیده‌اند ولی از لحاظ وسعت می‎توانند بسیار گسترده باشند. سازمان غیرانتفاعی آموزش برای آمریکا نمونه‌ دیگری از سازمان‌هایی است که از مدل  اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور استفاده می‎کند. سازمان آموزش برای آمریکا، فارغ‌التحصیلان جدید دانشگاه‎ها را جذب می‌کند، آموزش می‌دهد و در مدارس مختلف کشور مستقر می‌کند. این سازمان در سال ۱۹۸۹ تاسیس شد و تا سال ۲۰۰۷ به درآمد سالانه بیش از نود میلیون دلار رسید. این سازمان، بیست و شش دفتر محلی دارد که بیش از هفتاد و پنج درصد کمک‎های مالی را جمع‌آوری می‌کنند. رمز موفقیت این سازمان در این است که بیانیه ماموریت‌اش (بهبود کیفیت سیستم آموزش دوازده مرحله‎ای) در راستای دغدغه‌های کمک‌کنندگان مالی هم هست. جمع‎آوری کمک مالی برای این سازمان دارای جنبه‎ای حیاتی است و برای این‎ کار از مدیران اجرایی هر منطقه برای جمع‌آوری کمک مالی محلی استفاده می‎کند. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی که می‏‌خواهند از این مدل  اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

  • ● آیا ما به دنبال رفع معضلی هستیم که رهبران محلی هم به آن توجه زیادی دارند و آیا رفع این مشکل در انجمن‎ها و محلات دیگر مختلف کشور هم  ضرورت دارد؟
  • ● آیا گسترش سازمان به جوامع و انجمن‎های کوچک‌تر در راستای اهداف و ماموریت ما خواهد بود؟
  • ● آیا می‎توانیم از مدل خود در جوامع دیگر هم استفاده کنیم؟
  • ● آیا می‎توانیم رهبرانی باعرضه را برای هدایت سازمان در مناطق دیگر شناسایی و به آن‎ها اختیارات لازم را بدهیم؟

مشکلات موجود سر راه سازمان‎های غیرانتفاعی

در دنیای اقتصادی امروز رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی به راحتی وسوسه می‎شوند تا به دنبال هر نوع پولی بروند که باعث می‎شود سازمان از مسیر اصلی خود خارج بشود. بیش از هر زمان دیگری، در دوران سختی‎ها و مشکلات است که رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی نیاز دارند استراتژی جمع‎آوری کمک مالی خود را بررسی کنند و به روش‎های جمع‎آوری کمک مالی نظم و ترتیب بدهند. ما امیدواریم که این مقاله چارچوب لازم را در جهت انجام این‎کار برای رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی فراهم کرده باشد.

سازمان‎های غیرانتفاعی از راه‎های مختلفی برای جمع‎آوری کمک مالی استفاده می‎کنند و تمام آن‌‏ها نمی‌توانند به مدل‎های لازم برای برنامه‎هایی در ابعاد بزرگ برسند. تمام سازمان‎های غیرانتفاعی می‎توانند از شفاف‎سازی، موثرترین مدل جمع‎آوری کمک مالی خود بهره ببرند و حتی ممکن است سازمان‎های غیرانتفاعی مدل‎های جدیدی را برای جمع‎آوری مبالغ زیادی از کمک مالی توسعه بدهند. همان‎طور که در ابتدا هم گفته شد، تقریبا ۱۵۰ سازمان غیرانتفاعی جدید ( بدون در نظر گرفتن دانشگاه‎ها و بیمارستان‎ها) بین سال‎های ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۳ بیش از ۵۰ میلیون دلار در سال کمک مالی جمع‎آوری کردند.

در سوی دیگر این معادله، خیرین بیش از پیش روی کمک‎های مالی خود به سازمان‎های غیرانتفاعی دقت می‏‌کنند. ما امیدواریم که این مقاله به خیرین دید بهتری نسبت به راهبرد (استراتژی) کمک‌های مالی خودشان بدهد تا به صورت کارآمدتری از برنامه‎های مورد نظرشان حمایت کنند. همان‎طور که جامعه بیشتر از قبل نیازمند بخش غیرانتفاعی و خیرین برای حل مشکلات است، فهم و درک صحیحی از مدل‌های جمع‎آوری کمک مالی برای رسیدن به آن آرمان‎ها نیز روزبه روز اهمیت بیشتری پیدا می‎کند.

 

این مطلب نوشته مشترک ویلیام فاستر، پیتر کیم و باربارا کریستینسن است.ویلیام لندِز فاستر یکی از شرکای گروه بریج‌اسپن و سرپرست تحقیقات بر روی تامین کمک مالی سازمان‌های غیرانتفاعی هست. پیتر کیم یکی از مشاوران بریج‌اسپن است که بر روی استراتژی‌های رشد و توسعه سازمان‎های غیرانتفاعی در بخش‎های آموزش و پرورش و مشارکت جوانان متمرکز است. باربارا کریستینسن یکی دیگر از مشاورین بریج‎اسپن است که روی برنامه‌ریزی در جهت گسترش و توسعه سازمان‌ها کار می‌کند.  اصل این نوشتار را در مجله مطالعات نوآوری اجتماعی دانشگاه استنفورد می‌توانید مشاهده کنید. متن ترجمه شده به فارسی ویرایش‌ و خلاصه نیز شده تا برای خواننده رسا باشد.

چگونه پول بیشتری برای خیریه جمع‌آوری کنیم

سازمان‌های خیریه عمدتا از طریق کمک‌هایی که از افراد و سازمان‌ها دریافت می‌کنند به بقای خود ادامه ‌‌می‌دهند. اگر جمع آوری کمک‌ها به شیوه‌ای خلاقانه انجام شود، سازمان شما ‌‌می‌تواند کمک‌کنندگانی را جذب کند که از روش‌های سنتی خیریه‌ها برای دریافت کمک خسته شده‌‌اند. ایده‌های شما باید منحصر به فرد باشد تا بتواند افراد را برای کمک به خیریه‌تان به صف کند. شرکت‌کنندگان در کمپین جمع‌آوری کمک باید شاد و سرزنده باشند و با الهام بخشیدن به دیگران آن‌ها را ترغیب به کمک کنند. برگزارکنندگان کمپین‌ها باید مشتاقانه در پی هرچه جذاب‌تر برگزار کردن رویداد‌ها باشند. به میزانی که این رویدادها جذاب‌تر باشد افراد بیشتری را به خود جذب ‌‌می‌کند.

سازمان‌های خیریه عمدتا از طریق کمک‌هایی که از افراد و سازمان‌ها دریافت می‌کنند به بقای خود ادامه ‌‌می‌دهند. اگر جمع آوری کمک‌ها به شیوه‌ای خلاقانه انجام شود، سازمان شما ‌‌می‌تواند کمک‌کنندگانی را جذب کند که از روش‌های سنتی و کسل‌کننده خیریه‌ها برای دریافت کمک خسته شده‌‌اند. ایده‌های شما باید منحصر به فرد باشد تا بتواند افراد را برای کمک به خیریه‌تان به صف کند.

 

 

بر کودکان تمرکز کنید: کودکان را نادیده نگیرید چون آن‌ها توانایی نفوذ بر والدین و  نیز کمک‌کنندگان دیگر را دارند. کودکان از روش‌هایی برای نفوذ بر دیگران استفاده ‌‌می‌کنند که برای اهداف خیریه بسیار مفید است. اجازه دهید کودکان در نمایش‌ها و دیگر رویداد‌ها شرکت کنند، خواهید دید که والدین مشتاقانه از اهداف شما حمایت کرده و از کودکانشان پشتیبانی ‌‌می‌کنند.

 

با شرکت‌های خدمات تلفن همراه وارد هماهنگی شوید: از مردم بخواهید با فرستادن یک پیام کوتاه حاوی مقداری کمک به شماره حساب خیریه در اهداف شما شریک شوند. این پول به سادگی و با هماهنگی با شرکت‌های ارائه خدمات تلفن همراه قابل اضافه شدن به قبض تلفن مردم است.

 

رقابت برگزار کنید: مسابقاتی را با موضوعاتی مثل خوردن، لباس پوشیدن و مد برگزار کنید. مردم برای شرکت در داوری مسابقات، تست کردن غذا‌ها، و یا نمونه‌برداری از مدل‌ها پول پرداخت کرده و همزمان با این کارهای سرگرم‌کننده به هدف خیریه هم کمک خواهند کرد.

 

بلیت‌های بخت‌آزمایی برای اهداف خیر بفروشید: بلیت‌هایی را با جوایز تعجب‌برانگیز بفروشید. همه در خیال خود آرزوی برنده بودن را دارند و این انرژی مثبتی را ایجاد کرده و نیکوکاران را جذب خواهد کرد.

 

یک فرد مشهور را زندانی کنید! این برنامه ‌‌می‌تواند بسیار خاص و خلاقانه باشد. یک فرد مشهور محلی (مثلا گوینده رادیو یا مجری تلویزیون) را دریک محفظه قفس‌مانند قرار دهید و به مردم بگویید که در ازای جمع‌آوری مبلغ مشخصی او را آزاد خواهید کرد. این برنامه ‌‌می‌تواند بسیار مفرح باشد، مخصوصا اگر فرد زندانی شده لباس زندان را هم بپوشد، این کار ‌‌می‌تواند سر و صدای زیادی را ایجاد کند. در نهایت از حضور فرد مشهور در برنامه و کمکی که او به جمع‌آوری پول کرده است به گر‌‌می‌تشکر کنید.

 

رویدادهای خلاقانه برگزار کنید: یکی از راه‌هایی که سازمان‌های خیریه ‌‌می‌توانند برای منظور خاصی پول جمع کنند برگزاری یک رویداد است. نه تنها این رویداد برای موسسه درآمد به ارمغان ‌‌می‌آورد، بلکه موسسه در جامعه شناخته ‌‌می‌شود. بعضی از رویدادها ممکن است در یک زمان خاص باشد درحالی که بعضی دیگر ممکن است امری سالیانه باشد. برخی از ایده‌های جمع‌آوری کمک از طریق رویداد این‌ها هستند.

 

فروش مواد غذایی: فروش غذا می­تواند یک راه ساده جمع‌آوری کمک باشد. از نانوایان محلی برای کمک دعوت کنید و یا داوطلبانی که تخصص پخت غذایی دارند را جذب کنید. همچنین کسب و کارهایی که در جمع‌آوری کمک از راه فروش مواد پختنی خاص مانند کیک یا کلوچه تخصص دارند.

 

کنسرت: یک کنسرت شامل نوازندگان محلی یا نوازندگان حرفه‌ای موسیقی می­تواند یک راه سرگرم‌کننده برای درآمد بیشتر باشد.

 

پیاده‌روی حمایتی: پیاده‌روی‌های خیریه یک رویداد اجتماعی بزرگ است. به عنوان یک راه برای جمع‌آوری پول، شرکت‌کنندگان می‌توانند حامی مالی بگیرند. اسپانسرها نیز ‌‌می‌توانند در طول مسیر پیاده‌روی، بنرهای تبلیغاتی خود را به نمایش بگذارند. از تجار محلی نیز برای اهدای ناهار به شرکت‌کنندگان درخواست کمک کنید.

 

بر مکان‌های مذهبی تمرکز کنید: تمرکز بر مکان‌های مذهبی نه تنها قدیمی‌ترین بلکه محبوب‌ترین روش برای جمع‌آوری کمک هستند چون مردم در این مکان‌ها تمایل بیشتری برای بخشش دارند. ایمان مذهبی از گذشته‌های دور تاکنون انگیزه اصلی افراد برای نیکوکاری بوده است.

 

به کمک‌کنندگان بالقوه به طور مستقیم نامه بدهید: ارسال نامه مستقیم هنوز دومین روش موثر برای جمع‌آوری کمک‌های مالی است. این کار بخشی جدایی‌ناپذیر از روشی است که خیریه‌ها در سرتاسر جهان به‌واسطه آن به جمع‌آوری کمک از خانه‌ها ‌‌می‌پردازند. ارسال نامه مستقیم هم ‌‌می‌تواند سبب جذب نیکوکاران جدید به اهداف خیریه شود.

 

از قدرت رسانه‌های جدید استفاده کنید: اشتباه بزرگی که ممکن است خیریه‌ها انجام دهند نادیده گرفتن اهمیت رسانه‌های اجتماعی و ابزارهای دیجیتالی است. یک پرتال جذاب ایجاد کنید تا مردم از طریق آن بتوانند کمک‌های خود را به شکل آنلاین به خیریه اهدا نمایند و سعی کنید این پرتال را از طریق فیسبوک و توییتر تبلیغ کنید. موفقیت در هماهنگی با عصر دیجیتال خیریه شما را به سطح تازه‌ای ارتقا خواهد داد.

 

نمونه موفق جمع آوری بودجه خیریه به صورت مجازی

۶۷۰f3d5934d5f1c7b5731c76102fa85a

احتمالا شما هم موسسات فراونی دیده اید که برای امور خیریه اقدام به جمع آوری هزینه از راه های گوناگون می کنند. اما اقدام موسسه خیریه آب در نوع خود بسیار جالب و متفاوت است.

موسسه خیریه آب (charity: water) یک مرکز بین المللی برای رفع مشکل دسترسی مردم در نقاط محروم دنیا به آب سالم و بهداشتی است. رویکرد دیجیتال این موسسه به مساله امور خیریه در نوع خود بی نظیر است. این موسسه با در پیش گرفتن شیوه های مختلف در اطلاع رسانی دقیق و نیز ایجاد حس مشارکت جمعی از طریق دنیای مجازی توانسته طرفداران بسیاری در سراسر جهان بیابد و هزاران خانواده در محروم ترین نقاط دنیا را از آب سالم بهره مند کند.

اطمینان از درست خرج شدن

موسسه خیریه آب از شیوه تامین مالی جمعی (crowdfunding) برای تامین هزینه اجرای طرح مختلف استفاده می کند. این طرح ها شامل لوله کشی یا حفر چاه در مناطق مختلف محروم دنیاست. هر کاربر می تواند یکی از طرح های تعریف شده را برگزیند و کمک نقدی خود را به آن اختصاص دهد. جالب اینجاست برخلاف دیگر موسسات خیریه، تمام دریافتی ها از کاربران صرف طرح شده و هزینه های اداری موسسه از سوی چند فرد نیکوکار تامین می شود.

به ازای هر یک دلاری که کاربری این موسسه اهدا می کند، گزارش کاملی از نحوه استفاده از آن مبلغ به او داده می شود. برای نمونه پس از گذشت دو ماه از اهدای مبلغ، گزارشی شامل اطلاعاتی در مورد روستایی که آن مبلغ در آن هزینه شده است، عکس و فیلم از خوشحالی مردم محلی از دسترسی به آب و آمارهای مربوط به طرح اجرا شده به فرد داده می شود.

علاوه بر اینها، حسگرهای ویژه ای به چاه ها و لوله کشی های ایجاد شده متصل می شود تا فرد حتی پس از گذشت ماه ها از کمک نقدی خود بتواند از جاری بودن آب در منطقه مذکور اطلاع داشته باشد. به این ترتیب خیرین نه تنها می توانند از هزینه شدن کمک خود در جای درست مطمئن شوند، بلکه از پایداری آن پروژه نیز اطلاع یابند. این فرآیند گسترده جذب خیرین، اجرای پروژه و اطلاع رسانی در مورد آن جز با بهره گیری از فناوری دیجیتال ممکن نیست.

نقش فناوری دیجیتال

پاول یانگ، مدیر دیجیتال موسسه خیریه آب در مصاحبه ای به تشریح نقش محوری فناوری دیجیتال در کارکرد این موسسه پرداخته و در پاسخ به این پرسش که خیریه آب چگونه توانسته با استفاده از اینترنت، نیت خیر مردم را منتج به دستاوردهای ملموس در روستاهای دورافتاده کند، سه رویکرد اصلی موسسه در حوزه دیجیتال را شرح می دهد. به زعم او رویکرد اول، تشویق مردم است. دوم، فراهم کردن زمینه ای برای مشارکت و اثرگذاری افراد و سوم، ارائه گزارش برای نشان دادن تاثیر کمک های ارائه شده از سوی آنهاست.

اولین دغدغه موسسه این است که چگونه مردم را به کمک تشویق کند. آنها می خواهند مردم را به صرف زمان، انرژی و حتی پول برای آوردن آب پاک و بهداشتی جهت مناطق مختلف دنیا تشویق کنند و این کار را از طریق محتوای ارزشمندی که روی وب سایت قرار می دهند، به انجام می رسانند. هر کسی در سراسر جهان می تواند فیلم ها و تصاویر مربوط به افراد نیازمند کمک را ببیند. اکنون موسسه خیریه آب بیشترین دنبال کننده را در برخی شبکه های اجتماعی دارد.

دومین موضوع، ایجاد زمینه ای برای کمک کردن مردم است. هر کاربر می تواند یکی از طرح ها را انتخاب کند و مطمئن باشد همه کمک های ارائه شده به آن فقط صرف همان پروژه می شود.

سومین رویکرد نیز به موضوع گزارش دهی مربوط می شود. پس از ارائه کمک از سوی خیرین، به آنها گزارشی بسیار کامل و در عین حال جالب توجه داده می شود تا به این ترتیب، افراد از نتیجه ملموس کمک خود اطمینان یابند. موسسه خیریه آب این گزارش را «دلار تا پروژه» (Dollars to Projects) می نامد. درواقع هریک دلاری که برای پروژه ای اهدا می شود، صرف همان کار شده و گزارش بسیار دقیقی از نحوه مصرف آن همراه با عکس، اطلاعات موقعیت جغرافیایی و نیز اطلاعاتی دیگر برای کاربر ارسال می شود.

پایدار بودن فعالیت ها

مساله مهم دیگر، اطمینان از پایدار بودن فعالیت های خیریه موسسه است و این که خیرین چگونه مطمئن باشند مثلا چاهی که حفر شده همچنان پرآب است و مردم آن منطقه در زمینه استفاده از آن با مشکلی بر نمی خورند؟ یانگ در پاسخ به این پرسش می گوید: یکی از مهم ترین کارهایی که در موسسه خیریه مان انجام می دهیم، اطمینان از پایداری فعالیت های انجام شده از طریق فناوری دیجیتال است. به همین دلیل گوگل کمکی پنج میلیون دلاری برای طراحی، تولید و نصب حسگرهای ویژه روی شیرهای آب ایجاد شده به ما اختصاص داد. این موسسه با گوگل همکاری می کند تا بتواند از جریان داشتن آب در ۸۰۰۰ زیرساخت آبی ایجاد شده در سراسر دنیا به صورت لحظه ای اطلاع داشته باشد. برنامه آنها این است که در آینده از جریان داشتن آب در همه طرح های اجرا شده به طور کامل مطمئن شوند. آنها فعلا با همکاری گوگل در حال طراحی این حسگرها هستند و بزودی می توانند اطلاعاتی لحظه ای از فعالیت طرح های اجرا شده را به کاربرانشان بدهند.

کادوهای تولد خود را به خیریه بسپارید

یکی از فعالیت هایی که کاربر می تواند در سایت این موسسه انجام دهد، این است که برای نمونه به مناسبت جشن تولد خود، طرح تامین آب یک روستای محروم را انتخاب کند و از دوستانش بخواهد به جای هدیه تولد، هزینه آن را به طرح اختصاص دهند؛ اما ممکن است پس از مدتی این شیوه به فراموشی سپرده شود. به گفته یانگ، این موسسه همیشه به فکر یافتن شیوه های جدید است و درواقع نوآوری یکی از ارزش های موسسه خیریه آب است.

یکی از اصلی ترین دلایل پیشتازی این موسسه خیریه نسبت به دیگر موسسات، تعریف کار خیر در قالبی جدید است. با این که تمرکز اصلی آنها روی جذب افرادی خیر برای کمک مالی آنلاین، سپس ارائه گزارشی کامل و جذاب به آنهاست، اما شیوه های دیگر مانند همین کمک خیر به جای هدیه تولد را نیز در نظر دارند.

یانگ معتقد است با کمک به افراد برای دیدن اثرات مبلغی که به موسسه اهدا کرده اند، نه فقط آنها را به کمک مجدد تشویق می کنند، بلکه آنها را به سمت تشویق دوستان و نزدیکان نیز سوق می دهند و به این ترتیب بر دامنه فعالیت های موسسه خیریه آب افزوده می شود.

تلفن همراه در خدمت فعالیت های خیریه

راحتی و در دسترس بودن تلفن های همراه، این وسیله را به یکی از اصلی ترین ابزارهای جمع آوری کمک های مالی در زمینه خیریه بدل کرده است. شاید بتوان گفت سابقه یکی از نخستین گام ها برای استفاده از تلفن همراه در این زمینه به اقدام سازمان صلیب سرخ در زمین لرزه هائیتی بازمی گردد. سازمان صلیب سرخ جهانی از افراد علاقه مند کمک نقدی خواست تا واژه «هائیتی» یا «بله» را به شماره ای مشخص پیامک کنند. طبق قرارداد با اپراتورهای تلفن همراه، به ازای هریک پیامک با این مضمون، ده دلار به حساب صلیب سرخ برای کمک به بازماندگان زمین لرزه هائیتی واریز می شد. استقبال از این پروژه که پیامک تا دلار نام داشت به حدی گسترده بود که تنها طی دو روز، حدود پنج میلیون دلار کمک مالی از طریق ارسال پیامک جمع آوری شد. البته بعدها موسسات دیگر نیز با الگوبرداری از این شیوه یا به کارگیری شیوه هایی دیگر، موجب گسترش امکان کمک خیریه از طریق تلفن همراه شدند.

اکنون در ایران نیز شیوه های مختلفی برای کمک به موسسات خیریه از طریق تلفن همراه وجود دارد. شاید جامع ترین شیوه موجود، استفاده از سامانه همراه برخی بانک ها باشد. برای نمونه با گرفتن شماره #54000*1*6655 (سامانه همراه بانک پاسارگاد) می توان از میان فهرست موسسات مختلف خیریه در سراسر ایران، یکی را انتخاب و از طریق کارت شتاب مبلغ مورد نظر را به آنها اهدا کرد.